** 2 نگاه انحرافی به واقعه عاشورا؛ از احساسیون صرف تا تعقلگرایان محض
وی با تاکید بر اینکه برخی در سخن گفتن از نهضت امام حسین(ع) خط خاصی را رفتند و تفکرشان در تعارض با نهضت امام حسین(ع) است، به 2 نگاه در این باره اشاره کرد و گفت: یک نوع از این نگاهها، نگاه عاطفی و احساسی است که امروزیها به آن تراژدی میگویند.
حجت الاسلام مؤمنی در تشریح این نوع نگاه به نهضت امام حسین (ع) تاکید کرد: از دید نگاه احساسی و عاطفی به جریان کربلا، فقط بُعد گریه و اشک مطرح است و به مجرد اینکه انسان کمی حرف روز را در منابر بزند، میگویند منبرش سیاسی شد. این افراد کاملاً بحث دین را از سیاست جدا میکنند، یعنی آنچه پیامبر اکرم(ص)، امیرالمؤمنین(ع)، بنیانگذار نظام مقدس جمهوری اسلامی و علمای مجاهد ما تأیید کردهاند، توسط این افراد رد میشود.
وی افزود: این دسته میگویند، فقط گریه کنید و اصلا نسبت به ابعاد دیگر عاشورا کاری نداشته باشید. این یعنی همان بحث سکولاری که سالهای اخیر شنیدهایم، در حالی که ما قائل به این امر نیستیم.
این کارشناس مسائل مذهبی با اشاره به اینکه یک دید دومی هم نسبت به کربلا وجود دارد که صرفاً عقلانی به واقعه کربلا مینگرند و احساس و عاطفه را مطرح نمیکنند، خاطرنشان کرد: این افراد میگویند تنها بنشینید در جریان کربلا و امام حسین(ع) مطالعه کنید، مثل بعضی صحبتهایی که روشنفکران و نواندیشان یا کجاندیشان درباره کربلا میکنند.
وی افزود: اینها حرفشان این است، حسین به لقای خدا پیوسته و باید شاد بود. سال گذشته گروه احمقی روز عاشورا شال سفید به گردنشان انداختند و گفتند امروز روز جشن و سرور است. امام حسین به محبوب خودش رسیده است! متأسفانه هرکس برای خودش صاحبنظر میشود. امام رضا(ع) میفرمایند:«وقتی محرم میآمد کسی پدر من امام موسیبنجعفر(ع) را خندان نمیدید». امام صادق (ع) و حضرات معصومین العیاذبالله نمیفهمیدند و شما میفهمید؟! هم این دید اشتباه است و هم دید احساسی- عاطفی، هر دو غلط است.
حجتالاسلام مؤمنی با اشاره به سخنان مقام معظم رهبری که فرمودند «کربلا مرکب از سه عنصر است»، اظهار کرد: یک عنصر عقلانیت است، دوم عنصر حماسه و عزت و سوم عنصر عاطفه و عشق است. یعنی در مواردی انسان با استدلال جلو میرود، اگر استدلال نباشد، باید حماسه و جهاد کرد؛ استدلال اگر جواب نداد، جای جهاد است.
** حماسه کربلا مرکب از عاطفه و حماسه است
وی تصریح کرد: جریان کربلا مرکب از احساس و عاطفه است و نیز حماسه و عزت است. ماندگاری واقعه کربلا بی تردید با اشک است، یعنی اگر کسی بخواهد فقط برود به استدلال بپردازد، غلط است. در عربستان کارگروهی به نام علیاصغر شناسی تشکیل شده است، چراکه به این نتیجه رسیدهاند، «همایش شیرخوارگان» که از ایران شروع شد و به دنیا سرایت کرده، ریشه وهابیها را میزند، بنابراین اشک ریختن بر مصائب سیدالشهدا(ع) مهم است.
مدرس دروس عالی حوزه علمیه قم خاطرنشان کرد: امام حسین (ع)، علیاصغر را روی دستش گرفت چراکه حضرت میخواهند با عاطفه در تاریخ صحبت کند که به این بچه رحم کنید. یعنی هدفشان صحبت با عاطفه تاریخ است. از طرفی اباعبدالله(ع)، علیاصغر را روی دستش گرفت و با آن صورت به شهادت رسید بنابراین اشک بسیار مهم است و اهمیت بالایی دارد.
وی با بیان اینکه حضرت امام(ره) فرمودند که «گریه ما گریه سیاسی است»، متذکر شد: روضه اساس نظام را نگه داشته است، اما اگر نگاه عاطفی و احساسی صرف اصل قرار بگیرد، آسیبهای جدی وارد میشود. دشمنان به دلیل اینکه از عزاداری در ایران در زمان صفویه و قاجار احساس خطر نمیکردند، خودشان هم هزینه میکردند.
حجت الاسلام مؤمنی با تأکید بر اینکه شریعت ما با گریه بر اباعبدالله حسین(ع) عجین شده است، تصریح کرد: گریه ما، عقلانی است بنابراین جلسهای که خروجی نداشته باشد و ما را به هدف اباعبدالله نرساند، فایدهای ندارد.
** مذاکره امام حسین با دشمن؛ مغالطهای کثیف برای مصادره کردن معصومین
این کارشناس مذهبی با بیان اینکه تنها یک جمله باعث بهوجود آمدن جریان عاشورا شد، افزود: تمام قصه عاشورا از اینجا شروع شد که امام حسین(ع) میفرمایند«من با کسی همچون یزید کنار نخواهم آمد و همچون منی نمیتواند با مثل یزید سر میز مذاکره بنشیند و حرف بزند». یزید فاسق، دائمالخمر و قاتل نفس محترمه بود و کسی است که علناً مرتکب معصیت و گناه میشد و ذرهای اعتقاد نداشت.
وی تاکید کرد که تعبیر مذاکره برای گفتوگوهای اهل بیت با دشمن به ویژه امام حسین (ع) مغالطه لفظی کثیف برای مصادره به مطلوب کردن سیره سیاسی معصومین است.
وی با طرح این سؤال که امام حسین(ع) چه سنخیتی با شخصیت یزید دارد؟، یادآورشد: گفتمان سنخیت میطلبد و هیچ سنخیتی بین منطق امام حسین(ع) و یزید وجود ندارد، چه برسد به اینکه بخواهد با وی مذاکره کند. این کلام امام حسینی(ع) است که فرمودند «و مثلی لایبایع مثله» مثل من حسینی نمیتوانم زیر باز این ذلت و خفت بروم و با یزید پای میز مذاکره بیایم و با وی صحبت کنم، این منطق ولی خداست.
حجت الاسلام مؤمنی با اشاره به اینکه امام حسین(ع) در کربلا به دست امت پیغمبر و آن هم به بدترین شکل ممکن به شهادت رسید، تأکید کرد: در ابواب فقه و کتاب جهاد، آدابی مشخص کرده است و باید این آداب را در جنگ حتی با کفار رعایت کنید، اما در کربلا قوانین جهاد را زیر پا گذاشتند. متأسفانه در جامعه دینی ولیّ خدا غریب میماند و مجبور میشود کراراً از خودش هزینه کند. در دوره امام حسن (ع) هم روبروی ایشان ایستادند و حرفهایی به او زدند و صلح را بر امام حسن(ع) تحمیل کردند، سپس کسانی که صلح را تحمیل کردند آمدند و گفتند تو باعث ذلت و خفت و خواری مسلمانان هستی.
وی اضافه کرد: کسانی که نمیتوانند در جبهه حق حضور پیدا کنند و از این قافله عقب میافتند، دست به دست همدیگر میدهند و در فضای جامعه طوری القا میکنند که منجر به غربت ولیّ خدا میشود.
این مدرس دروس عالی حوزه افزود: جریان کربلا ریشه در جریان سقیفه بنیساعده دارد، یعنی حرکتی آغاز شد که خروجی این حرکت به کربلای امام حسین(ع) رسید و کار را به جایی رساندند که در جامعه علناً به امیرالمومنین نستجیر بالله توهین کنند و لعن بگویند.
وی با بیان اینکه این مسائل در جامعه «یهود» و «نصارا» اتفاق نیفتاده است، گفت: تاریخ مملو از این درسهاست که ما شاهد آن هستیم، در جامعه دینی که قرآن حاکم است ما میبینیم که علناً مقدسات را زیر پا بگذارند، حرمتها را از بین ببرند، شأن ولیخدا را آنقدر تنزل بدهند که به خودشان جرأت دهند در مقابل فعل ولیخدا علامت سؤال یا علامت تعجب بگذارند! اینها تماماً ناشی از بی بصیرتی افراد است.
حجت الاسلام مؤمنی با طرح این سؤال که چرا باید در جامعه طوری زندگی کنیم که غربت ولی خدا را بگیرد و غبار غربت بر چهرۀ ولی خدا بنشیند؟ خاطرنشان کرد: اصلیترین علت این غربت، بروز مجموعهای از شبهات است که فضای جامعه را تیره و تار میکند و برخی افراد نیز به این شبهات دامن میزنند، این حربۀ بسیار قدرتمند شیطان علیه انسان است.
وی افزود: فتنه، معلول شبهه است و الا فتنه که دفعتاً و واحداً به وجود نمیآید. متأسفانه برخی مدام در جامعه شبهه القا میکنند، اولین شبهه که در جامعه اسلامی بهوجود آمد، این بود که ما قرآن داریم و با بودن قرآن دیگر چه نیازی به ولی داریم؟ پیامبر عظیمالشأن اسلام فرمودند که من از میان شما میروم و دو ثقل گرانقدر و گرانسنگ، نزد شما میگذارم؛ کتاب خدا قرآن و عترتم که یعنی سیره و سنت اهل بیت، اما سخن پیغمبر را از هم جدا کردند و گفتند ما قرآن داریم پس به علی(ع) و ولی نیاز نداریم، لذا امیرالمؤمنین را کنار زدند. وقتی طریق امیرالمؤمنین(ع) را کنار زدند، مردم به انحراف رفتند و هنوز که هنوز است دارند به انحراف میروند.
این کارشناس مذهبی با بیان اینکه وقتی در جامعه ولیّ نباشد مردم به سمت بی غیرتی دینی میروند، گفت: انواع و اقسام حربهها را هم به کار میبرند که ولی خدا را به غربت بکشانند و او را خانهنشین و او را منزوی کنند.
وی با تاکید بر اینکه جامعه و نظام اسلامی نیازمند به ولیّ است، خاطرنشان کرد: سال 1358 امام(ره) این جمله را فرمودند که «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسید»، حالا؛ وقتی آن شخصی که بالاترین مسئولیت اجرایی را به عهده دارد، میبیند یک نفر دقیقاً نقطه مقابل ولیّ حرفی را میزند، حتی اگر از نزدیکانش باشد، باید توی دهان این فرد بزند، اما میبینیم که فقط نگاه میکنند و در مواردی آن نظرات را تأیید و امضاء هم میکنند و بعد مدعی هستند که ما ولایتمدار هستیم! ما التزام عملی به ولایت داریم! در حالی که در ادبیاتشان و عملکردشان کاملاً واضح است که التزام ندارند.
منبع:تسنیم