به
گونهای که هرگز به آن شدت نگریسته بود. آنگاه فرمود: «ای عموی رسول خدا، ای شیر
خدا و شیر رسول الله ، ای حمزه، ای کننده کارهای نیک، ای حمزه، ای برطرف کننده غم
و اندوه از چهره رسول خدا و ای مدافع او».
به
گزارش ابن هشام پس از این قضیه، هنگامی که رسول خدا(ص) به خانه خود میرفت در گذر از
محله بنی عبدالاشهل و بنی ظفر، صدای زنانی را شنید که بر کشتگانشان گریه میکردند،
پس اشک از صورت مبارکش جاری شد و فرمود: «ولی کسی نیست که بر حمزه گریه کند». سعد
بن مغاذ و اسید بن حضیر با آگاهی از این اندوه پیامبر، چون به خانههای خود
بازگشتند، به زنان قبیلهشان دستور دادند که لباس عزا پوشیده، در کنار مسجد به
عزاداری برای حمزه بپردازند.
رسول
خدا با شنیدن صدای گریه آنها از خانه خویش که جنب مسجد بود، بیرون آمده از آنها
سپاسگذاری کرد و فرمود: به خانههای خود بازگردید. خدا شما را رحمت کند در این
مصیبت مواسات و همدردی کردید.
در
شهادت جعفر طیار نیز پیامبر(ع) گریست و دستور فرمود برای خانواده جعفر که عزادار
بودند، غذایی فراهم کنند.
در
سوگ ارتحال خود پیامبر(ص) نیز صدای ناله و گریه مردم دمینه به آسمان برخاست و بنا
بر قول عثمان بن عفان: برخی از اصحاب چنان اندوهگین شدند که چیزی نمانده بود به
وهم دچار آیند.
در
شهادت علی (ع) مردم و نیز فرزندان آن حضرت به شدت میگریستند و هنگامی که امام
حسن(ع) به شهادت رسید برادرش محمد حنیفه مرثیه خوانی و نوحه سرایی کرد. امام
حسین(ع) نیز پس از دفن پیکر پاک آن حضرت کنار قبر او سخت گریست و اشعاری را در سوگ
برادر سرود.
زین
پس چگونه روغن به سر و عطر به محاسنم بزنم درحالیکه سرتو خاک آلود و بدنت در خاک
است.
تا
اینجا با پیشینه عزاداری از عصر رسول خدا(ع) تا پایان عصر امام حسن به اختصار آشنا
شدیم.
*آغاز
عزاداری برای امام حسین(ع)
سوگواری
برای امام حسین(ع) از همان روز عاشورای سال 61 قمری آغاز شد، هنگامی که اهل بیت و
خاندان آن حضرت در کربلا، صحنههای جان سوز شهادت عزیزشان را نظاره میکردند و با
اشک و آه و سوز و گداز آنان را وداع میگفتند.
پس
از آن نیز دوران اسیری، چه در کوفه چه در شام و چه در منازل بین راه، آنان غرق در
سوگ و ماتم و عزا بودند. حتی پس از بازگشت اهل بیت به مدینه نیز بنی هاشم همچنان
داغدار و عزادار بودند و این مصیبت بزرگ را فراموش نمیکردند و به هر مناسبتی باز
به سوگ مینشستند.
از
آن پس شیعیان و دوستداران خاندان پیامبر(ص) با اشاره و تشویق امامان شیعه هر سال
در سالگرد شهادت امام حسین(ع) به سوگواری و عزاداری میپرداختند.
با
روی کار آمدن سلسله شیعی آل بویه، این سوگواریها گسترش یافت و از درون خانهها به
کوچه و بازار کشیده شد و کم کم طی قرنهای متمادی، به نماد و شعار تشیع تبدیل شد.
سرانجام با تشکیل دولت صفویه در ایران و اهتمام آنان به این امر، عزاداری در ایام
محرم در سراسر کشور فراگیر شد.
*ادوار
عزاداری امام حسین(ع)
اگر
چه بررسی سیر تحول تاریخی در این موضوع اهمیت بسیاری دارد، هنوز پژوهشی جدی در این
زمینه انجام نگرفته است. از این رو ملاکی را که در پی خواهد آمد برای تقسیم ادوار
و مراحل عزاداری در نظر گرفتهایم و آن عبارت است از میزان آزادی شیعیان و گسترش
تشیع.
در
ادامه این دورهها و مرحلهها میپردازیم:
1.دوره حضور ائمه(ع): الف. عزاداریهای اولیه در عصر امام سجاد(ع) و
عصر امام باقر (ع) تا آغاز غیبت
2. دوره غیبت: الف. عصر حکومت آل بویه. ب. عزاداری از عصر غزنویان تا آغاز عصر
صفویه. ج. عصر حکومت صفویه در ایران. د. دوره حکومت قاجار. ه. دوره حکومت سلسله
پهلوی
*دوره
حضور ائمه(ع)
عزاداری
برای شهیدان کربلا در عصر حضور ائمه، بیشتر در قالب شعر جلوهگر میشد. معمولا
مرثیه خوانان، با سرودن اشعار رثایی، مجالس سوگواری را گرم میکردند. بر این اساس تفاوت
فضای قبل و بعد از دوران امامت امام باقر مشخص میشود.
*عزاداریهای
اولیه تا عصر امامت امام باقر(ع)
این
مرحله که بی درنگ پس از شهادت امام حسین(ع) آغاز شد در واقع بازتاب عاطفی و پرالتهاب
حادثه و گونهای واکنش طبیعی در برابر آن مصائب جان گداز بود. از این رو هنوز حالت
بزرگداشت و یادمان و شکل تجمع و محفل و مجلس نداشت بلکه ساده و خودجوش و بی هیچ
حاشیه پردازی بود. این وضع تقریباً تا آخر حیات امام زین العابدین یعنی دهه آخر
قرن اول هجری ادامه یافت.
نمونه
این عزاداریها در کربلا و کوفه، شام و مدینه دیده شد.
*عزاداری
در مدینه پس از بازگشت اهل بیت از کربلا
زمانی
که کاروان اهل بیت(ع) در بازگشت از شام به نزدیکی مدینه رسید، امام سجاد(ع) دستور
داد کاروان توقف کند. آنگاه بشیر بن حذلم را که بهرهای از شاعری داشت به حضور
طلبید و به او فرمود: با سرودن شعری اهل مدینه را از آمدن ما آگاه کن. بشیر به
مدینه رفت و به زبان شعر گفت:
ای
اهل مدینه دیگر شما را مجال اقامت در آن نیست/حسین کشته شده و اشک چشمانم در سوگ
او روان است
پس
از اجتماع مردم امام سجاد (ع) به سخنرانی برخاست و مردم را از مصائب کربلا آگاه
کرد. مدینه یک بار دیگر در سوگ امام حسین و یارانش، عزادار و ماتم زده شد. وقتی
امام سجاد(ع) خانههای شهیدان کربلا را در مدینه خالی و بی صاحب دید، نتوانست جلوی
احساسات خود را بگیرد و اشک از دیدگانش سرازیر شد.
بانوان
داغ دیده بنی هاشم آن قدر در عزا ماندند تا ابن زیاد کشته شد و مختار سر او را به
مدینه خدمت امام سجاد (ع) فرستاد. امام صادق(ع) فرمود: در خاندان ما زنی به گیسویش
شانه نزد و حنا به مویش نمالید تا اینکه مختار سر قاتلان حسین را نزدشان فرستاد.
پی
نوشت:
تاریخ
قیام و مقتل جامع سیدالشهدا(ع) جلد دوم. تألیف گروهی از تاریخ پژوهان
منبع:فارس