علامه اميني به خواندن قرآن و ادعيه و نمازهاي مستحبي، علاقهاي در حد وَلَع
داشت. رسم هر روزه وي چنين بود: زماني كه سپيده نزديك ميشد براي اداي نماز
شب، از جاي برميخاست و تهجد شبانه را به انجام فريضه صبح در لحظات آغازين
سپيدهدم، پيوند ميزد.
آنگاه به قرائت قرآن ميپرداخت و يك جزء
كامل از آن را برميخواند. خوانش قرآن نيز، با تدبر و تأمل در مفهوم آيات، و
توشه گيري از دلايل و براهين آن، همراه بود. در فرجام، صبحانه ميخورد و
عازم كُتُبخانه خاص خود ميشد و به مطالعه ميپرداخت، تا آنكه شاگردانش نزد
وي ميآمدند تا از بيان شيرين، نظريات صائب، و آراء آزاد منشانهاش بهره
گيرند. اين چنين، مستمرا به تدريس و بحث اشتغال داشت تا بانك اذان ظهر از
مأذنهها برميخاست. در اين هنگام مهياي انجام فريضه ميشد، سپس ناهار
ميخورد و ساعتي ميغنود و مجددا تلاش علمي در كتابخانه را از سر ميگرفت و
تا نيمه شب ادامه ميداد!8
اميني، وصيت پيامبر اكرمصدر حديث
مشهور «ثَقَلَين»، مبني بر لزوم تمسك همزمان امت به قرآن و اهل بيتع، را
پيوسته در گوش داشت و براستي دلباخته خاندان عصمتع بود. به گفته مرحوم
حكيمزاده «اميني دائم الوضو بود و صبحها هر روز به حرم حضرت امير مشرف
ميشد و سپس به كتابخانه ميآمد.
افزون بر اين، هر زمان نيز كه
حاجتي داشت (دنبال مطلبي در كتابي ميگشت و پيدا نميكرد يا در جستجوي
كتابي به اين سو و آن سو پرسه ميزد و نمييافت، و براي يافتن مقصود خود به
مولا عليه السلام متوسل ميشد) و از رهگذر لطف مولا مقصودش برآورده ميشد
يا مطلبي را كشف مينمود، فورا عبا بر دوش ميافكند و به قول خود «براي
تشكر از مولا» به حرم ميرفت. و مواردي را من خود، شاهد بودم».9
حسان ميگويد: «با عدهاي از
ارادتمندان به پيشواز [اميني] رفتيم. در وسط راه پياده شديم، منتظر مانديم
تا علامه اميني از راه رسيدند و پياده شدند.
من اشعاري كه در مدح
ايشان سروده بودم قرائت كردم، طبق معمول ايشان، باز هم مثل هميشه انتظار
داشتم كه تشويق كنند. ولي برخلاف گذشته، بعد از روبوسي، علامه اميني يك
نگاه تندي به من كردند و محكم و جدي فرمودند:
- حسان، اگر به جاي مدح من، يك شعر در مدح امام زمان عليه السلام گفته بودي، يقين سود معنوي تو بيشتر بود».