در روایات آمده است: امام حسن و امام حسین علیهما السلام بیمار شدند. پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله با مردم به عیادت آنان آمدند و به حضرت على علیه السلام پیشنهاد كردند كه براى سلامتى دو كودك عزیز خود نذر كنند كه روزه بگیرند. پس از آن كه حسنین بهبود یافتند، حضرت على و حضرت فاطمه علیهما السلام سه روز روزه گرفتند، امّا براى افطار غذایى در خانه نداشتند.
حضرت على علیه السلام از شمعون یهودى مقدارى جو قرض كرد و نانى تهیه شد. به هنگام مغرب ابتدا نماز مغرب را خواندند و خواستند افطار نمایند كه شب اول فردى مسكین، شب دوّم فردى یتیم و شب سوّم سائلى اسیر، درب منزل على علیه السلام را به صدا درآوردند و درخواست غذا كردند. اهل بیت علیهم السلام براى رضاى خدا، غذاى خود را به آنان دادند و خودشان با آب افطار كردند. خداوند متعال، این سوره را در وصف ایثار آنان نازل فرمود.
مهم آن است كه در این حركت مقدس، پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله سهیم و شریك نبود تا روشن شود كه این سوره فقط درباره اهل بیت علیهم السلام نازل شده است. (الغدیر، ج 3، ص 107).
خداوند در سوره انسان آیات 10-7 می فرماید: «يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطيراً * وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكيناً وَ يَتيماً وَ أَسيراً * إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُريدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً * إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَريراً»
ترجمه
آنان به نذر وفا مى كنند و از روزى كه شرش فراگیر است مى ترسند. و غذاى خود را با آن كه دوستش دارند، به بینوا و یتیم و اسیر مى دهند. (و مى گویند:) ما براى رضاى خدا به شما طعام مى دهیم و از شما پاداش و تشكّرى نمى خواهیم. همانا ما از پروردگارمان، به خاطر روزى عبوس و سخت، مى ترسیم.
* نکته ها
«مُستطیر» از «سَیطره» یعنى سلطه است و ریشه آن «طَیر»، به معناى گستردگى است.
«قَمطریر» به معناى شرّى است كه سخت باشد.
بر اساس برخى روایات، اطعام مسكین و یتیم و اسیر در یك شب واقع شد و براساس برخى، در سه شب متوالى اتفاق افتاد و هر شب، یكى از آنها مراجعه كرد.
مراد از «يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ» آن است كه اهل بیت (ع) با آن كه آن غذا را دوست داشتند، به دیگران دادند. چنان كه قرآن در جاى دیگر مى فرماید: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ» به نیكى نمى رسید مگر آنكه از آنچه دوست دارید، انفاق كنید. (تفسیر برهان؛ محاسن برقى، ج 2، ص 397).
صاحب تفسیر المیزان مى فرماید: محبّت اهل بیت (ع) به خداوند در آیه بعد مطرح شده كه مى گویند: «إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ» و منظور از «على حبّه»، علاقه به غذاست كه در این صورت، علاوه بر اخلاص، ایثار آنان نیز ثابت مى شود.
اگر به فكر نام و شهرت نباشید، خداوند نامتان را جاودانه مى كند. كارى كه اهل بیت (ع) كردند، ارزش مادى فراوانى نداشت ولى چون خالصانه بود، خداوند آن را ماندگار ساخت.
در آیه هشتم، كلمات «مسكین»، «یتیم» و «اسیر» به صورت نكره آمده تا بگوید: در اطعام، نباید گزینش كرد، بلكه به هركس كه بود انفاق كنید.
خوف از خداوند، به معناى خوف از مقام اوست. چنان كه در آیه 46 الرحمن مى فرماید: «وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ».
* پیام ها
* كمال واقعى، زمانى است كه نیكى در انسان نهادینه شود. (تمام كمالات با فعل مضارع كه نشانه استمرار فعل می باشد، آمده است.) «یوفون، یخافون، یطعمون و...»
* اطعام و انفاق زمانى ارزش بیشتر دارد كه شى ء انفاق شده، مورد نیاز و علاقه انسان باشد. «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ»
* اسلام، حامى مستمندان، یتیمان و اسیران است. «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ ... مِسْكيناً وَ يَتيماً وَ أَسيراً»
* گروهى طعام را دوست دارند و گروهى اطعام را. «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ»
* اطعام، زمانى ارزش بیشترى دارد كه از خود و با دست خود باشد. «نُطْعِمُكُمْ»
* كمكى، ارزش دارد كه خالصانه و به دور از هر منّت و انتظارى باشد. «نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ»
* آنچه به عمل ارزش مى دهد، انگیزه خالصانه و اخلاص در عمل است. «إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُريدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً»
* نیكان، نه تنها با زبان درخواست تشكّر ندارند، بلكه در دل هم به فكر تمجید و تشكّر نیستند. «لا نُريدُ... شُكُوراً»
* گرچه ابرار، انتظار پاداش ندارند ولى مردم نباید بى تفاوت باشند. در آیه 25 سوره قصص مى خوانیم: حضرت شعیب دخترش را فرستاد تا پاداش سقّایى و آب دادن حضرت موسى را بپردازد. «إِنَّ أَبي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ ما سَقَيْتَ» پدرم از تو دعوت مى كند تا مزد آب دادن(به گوسفندان) را كه براى ما انجام دادى به تو بپردازد.
* گذشتن از پاداش، به تنهایى نشانه اخلاص نیست، بلكه گذشتن از تمجید و تشكّر نیز لازم است. «لا نُريدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً»
* وفاى به نذر واجب است و كسى كه به نذر خود وفا نكند، از قهر الهى بترسد. «يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْماً..»
* اگر كارى براى خدا باشد، فقط از قهر او مى ترسیم، نه مردم. «نَخافُ مِنْ رَبِّنا»
* داشتن انگیزه الهى، منافاتى با شوق به ثواب یا خوف از عقاب ندارد. زیرا ثواب و عقاب نیز از خداست. «لِوَجْهِ اللَّهِ.... إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوسا»
* در قیامت، نه تنها مردم عبوسند، بلكه روز عبوس است. «يَوْماً عَبُوساً»
* براى فرار از آن روز عبوس، امروز در برابر مسكین، یتیم و اسیر، عبوس نكنید. «نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً»