خدا هست، انبیاء(ع) هم گفتند خدا هست، پیغمبرها گفتند خدا هست، ما هم عاجز
شدیم و از روی عجز گفتیم خدا هست. بعد دیدیم خوب جایی سر در آوردیم. قربان
این عجز، قربان این فقر، قربان این مرض. هرچه هست خوب چیزی است چون انسان
را به دوست میرساند. احتیاج، فقر، غربت، تنهایی، انسان را چه جای خوبی
میبرد. میبرد نزد خدا. همینهایی را میگویم که ما را به درد میآورد.
همین مصیبتهایی که داغمان میکند ما را میبرد آنجا. اصلاً مصیبت همهاش
اصابت خیر میشود. دو نوع مصیبت داریم: یکی مصیبت شرّ است، یکی هم مصیبت
خیر است. مصیبت یعنی اصابت کرد به من «شر» یا اصابت کرد به من «خیر». گفت
که اصابتها من را به مقصودم رساند. وَ ما اَصابَکَ مِن حَسَنَه فَمِنَ
اللهِ (سوره نساء آیه 79). هر چه اصابت میکند از حسنه و از کارهای خوب مال
خداست. هرچه بد است مال نفس خودمان است. نفس هم خرابکاری کرد. فهمیدیم که
نفسمان خرابکار است. کاری از او بر نمیآید. اگر از نفسمان کار بد سر
نمیزد از کجا او را میشناختیم.
پی نوشت:
کتاب طوبای محبّت جلد دوم – ص 164
مجالس حاج محمّد اسماعیل دولابی