در یادداشتهای پیشین توضیحات مقدّماتی پیرامون فرقهسازی یهودیان افراطی در میان شیعیان و اهدافی که از این قبیل اقدامات دنبال میشود ، ارائه شد. از این پس در قالب پرونده «پیش قراولان صهیون» و در روزهای یکشنبه فرقههای به ظاهر دینی و و در روزهای چهارشنبه عرفانهای نوظهور را مورد بررسی و ارزیابی قرار خواهیم داد و در ذیل این بررسیها، پیرامون ارتباطات و وابستگیهای رهبران این جریانهای منحرف با صهیونیسم سخن خواهیم گفت. لازم به ذکر است که در بررسی فرقههای به ظاهر دینی، با توجّه به آنکه فرقه شیخیّه نقطه آغازین ایجاد انحراف در میان شیعیان طی دو قرن اخیر محسوب میشود، در یادداشتهای مربوط به روزهای یکشنبه، ابتدا فرقه شیخیّه را مورد بررسی قرار میدهیم و سپس چگونگی پیدایش بابیّه و بهائیّه را از درون شیخیّه تبیین خواهیم کرد.
پیش از آنکه پیرامون زندگینامه، عقاید و اقدامات رهبران فرقه شیخیّه و انشعاباتی که در آن حاصل شد، توضیحاتی ارائه شود، لازم است به منظور آشنایی خوانندگان محترم با رهبران این فرقه و انشعابات آن، به معرّفی اجمالی هر یک از رهبران شیخیّه و ذکر دوران زندگی ایشان پرداخته شود.
نخستین رهبران فرقه شیخیّه
فرقه شیخیّه توسّط شخصی به نام شیخ احمد بن زین الدّین أحسائی در اوایل قرن سیزدهم هجری قمری ابتدا در احساء و عراق و سپس در ایران اعلام موجودیّت کرد1. از این فرقه با عناوین دیگری مثل «پایینسریّه» نیز یاد شده است. علّت بکار بردن اصطلاح «شیخیّه» برای پیروان این فرقه، آن است که رهبران این فرقه افکار و عقاید خود را که با عقاید شیعیان متفاوت است، از شیخ احمد احسائی اخذ کردهاند؛ به آنها «شیخیّه» به معنای پیروان و تبعیّت کنندگان از شیخ گفته میشود.
پیرامون قرار دادن اصطلاح «پایینسریّه» به عنوان یکی دیگر از نامهای این فرقه نیز باید گفت این نام از عقیده شیخ احمد احسائی درباره حکم خواندن نماز در بالای سر امامان معصوم (ع) نشأت گرفته است. چرا که شیخ احمد بر این باور بود که خواندن نماز در جلوی قبور این بزرگان حرام است. از همین رو، پیروان این فرقه به منظور طعنه زدن بر شیعیان راستین و طرح ادّعای «اهانت و بیاحترامی شیعیان به مقابر شریف ائمه اطهار (ع)»، ایشان را در جبهه مقابل خود دانسته و با عنوان «بالاسریّه» خطاب میکنند. شیعیان نیز در پاسخ به این اقدام شیخیّان، در برخی از موارد از آنها با عنوان «پایینسریّه» یاد میکنند.
در میان پیروان فرقه شیخیّه از شیخ احمد احسائی (1186-1241 ه.ق)، مؤسس و نخستین رهبر این فرقه با عنوان «شیخ جلیل» نیز یاد میشود. پس از مرگ شیخ احمد احسائی، شاگرد وی سیّد کاظم رشتی (1212-1259 ه.ق) که پیش از مرگ شیخ نیز از سوی او به عنوان رهبر بعدی شیخیّه انتخاب شده بود، بر منصب رهبری این فرقه قرار گرفت. از سیّد کاظم رشتی با لقب «سیّد نبیل» در میان پیروان شیخیّه یاد میشود.
مرگ سیّد کاظم رشتی و پیدایش انشعابات جدید شیخیّه
پس از مرگ سیّد کاظم رشتی، دلایل مختلفی از جمله «غرور و قدرتطلبی شاگردان وی2 »، «عدم انتخاب جانشین و رهبر بعدی از سوی سیّد کاظم رشتی3 » و «اصرار او به نزدیک بودن ظهور موعود و حتّی طرح ادّعای حضور مهدی موعود (عج) در مجلس درس خود4» موجب شد که از میان شاگردان سیّد کاظم رشتی، سی و هشت تن مدّعی و بدعتگذار برخاسته5 و هر یک با طرح ادّعاهای مختلفی از قبیل جانشینی سیّد کاظم رشتی و حتّی بابیّت و مهدویّت، برای مدّتی موجبات ایجاد تفرقه و دو دستگی، آشوب و هرج و مرج و تضعیف شیعیان را فراهم آورند.
از میان این تعداد از شاگردان بدعتگذار سیّد کاظم رشتی، جز تعداد معدودی از آنها، کار باقی آنان رونقی نگرفت.
شیخیّه کرمانیّه
یکی از شاگردان سیّد کاظم رشتی که پس از مرگ استاد خود، مدّعی رهبری فرقه شیخیّه گردید و توانست گروهی از پیروان این فرقه را نیز به دور خود جمع کند، محمّد کریم خان کرمانی (1225-1288 ه.ق)، فرزند ابراهیم خان ظهیرالدّوله و از شاهزادگان قاجاری بود. وی به واسطه قدرت و ثروتی که از قرار گرفتنش در خاندان سلطنتی مهیّا شده بود، توانست در طیّ مدّت زمان کوتاهی، بسیاری از شیخیّان مناطق مرکزی ایران و همچنین بصره را به سمت خود متمایل کند. از پیروان او با عناوینی چون «شیخیّه کرمانیّه» و «شیخیّه کریمخانیّه» یاد میشود. پیروان این انشعاب از شیخیّه، رهبر خود را با نام «سرکار آقا6 » و «آقا» خطاب میکنند.
پس از مرگ محمّد کریم خان کرمانی، میان فرزندان و شاگردان او بر سر رهبری این انشعاب از شیخیّه درگیریهایی به وقوع پیوست. نتیجه این درگیریها، به وجود آمدن انشعابی جدید در فرقه شیخیّه کرمانیّه بود. به دلیل آنکه این انشعاب توسّط فردی به نام محمّد باقر خندق آبادی (یا جندق آبادی) که از شاگردان و نمایندگان محمّد کریم خان بود، به وجود آمد، عنوان «باقریّه» به آن اختصاص داده شد.
اعتقاد به ارکان اربعه (شناخت خدا، شناخت رسول (ص)، شناخت امام (ع) و شناخت شیعه کامل) به جای اصول پنجگانه و همچنین قائل بودن به بدعتی به نام «رکن رابع» به عنوان واسطه فیض میان امام عصر (عج) و شیعیان جزو مهمترین عقاید منحصر به فرد شیخیّه کرمانیّه محسوب میشود.
رهبران فرقه شیخیّه کرمانیّه از زمان پیدایش این فرقه تا کنون عبارتند از:
1. محمّد کریم خان کرمانی (1225-1288 ه.ق)
2. محمّد خان کرمانی (1263-1324 ه.ق)
3. زین العابدین خان کرمانی (1276-1360 ه.ق)
4. ابوالقاسم خان ابراهیمی (1314-1390 ه.ق)
5. عبدالرضا خان ابراهیمی (متولّد 1340 ه.ق و به قتل رسیده در سال 1358 ه.ش)
6. سیّد علی موسوی بصری (1346-1436 ه.ق)
7. زین العابدین خان ابراهیمی (1331 ه.ش تا کنون)
شیخیّه آذربایجانیه
فرقه شیخیّه آذربایجانیّه نیز یکی دیگر از انشعاباتی است که پس از مرگ سیّد کاظم رشتی در فرقه شیخیّه ایجاد شد. اگر چه در این فرقه، سه طایفه و خاندان بزرگ به نامهای «خاندان حجة الاسلام»، «خاندان ثقة الاسلام» و «خاندان احقاقی اسکو» وجود دارد، لکن در حال حاضر رهبری پیروان فرقه شیخیّه در منطقه آذربایجان ایران و برخی از کشورهای حاشیه خلیج فارس در اختیار خاندان احقاقیّه اسکو قرار دارد. پیرامون افکار و عقاید پیروان این انشعاب از شیخیّه باید گفت ایشان بر خلاف شیخیّان کرمان، مدّعی هستند مسائلی از قبیل ارکان اربعه به جای اصول پنجگانه و رکن رابع، بدعتهایی است که از سوی محمّد کریم خان کرمانی وارد فرقه شیخیّه شده و شیخ احمد احسائی و سیّد کاظم رشتی هرگز قائل به چنین عقایدی نبودند؛ اگر چه منابع موجود، خلاف این نظریه را ثابت میکند.
نکته قابل توجّهی که در مورد عقاید احقاقیّه اسکو وجود دارد آن است که رهبران این فرقه در ظاهر مسئله رکن رابع را انکار میکنند، لکن در عمل با بیان نظریهای تحت عنوان «وجوب تبعیّت از فقیه شیخی» عملاً همان شرایطی را برای پیروان خود به وجود آوردهاند که شیخیّان کرمان با مسئله رکن رابع برای پیروانش ایجاد کردهاند.
بزرگان خاندان حجة الاسلام عبارتند از:
1. میرزا محمّد مامقانی معروف به حجة الاسلام (متوفّی 1269 ه.ق)
2. میرزا محمّد حسین حجة الاسلام (متوفّی 1303 ه.ق)
3. میرزا محمّد تقی حجة الاسلام (متوفّی 1312 ه.ق)
4. میرزا اسماعیل حجة الاسلام (متوفّی 1317 ه.ق)
5. میرزا ابوالقاسم حجة الاسلام (متوفّی 1362 ه.ق)
بزرگان خاندان ثقة الاسلام عبارتند از:
1. میرزا شفیع صدر تبریزی (1218-1301 ه.ق)
2. میرزا موسی ثقة الاسلام (1258-1319 ه.ق)
3. میرزا علی ثقة الاسلام (1277-1330 ه.ق)
بزرگان خاندان احقاقیّه اسکو عبارتند از:
1. ملّا محمّد باقر احقاقی اسکویی (1230-1301 ه.ق)
2. میرزا موسی احقاقی اسکوئی (1279-1364 ه.ق)
3. میرزا علی احقاقی اسکوئی (1305-1386 ه.ق)
4. میرزا محمّد باقر احقاقی اسکوئی (متوفّی 1353 ه.ق)
5. میرزا حسن احقاقی اسکوئی (1318-1421ه.ق)
6. میرزا عبدالرسول احقاقی اسکوئی (1307-1382ه.ش)
7. میرزا عبدالله احقاقی اسکوئی (1341 ه.ش تا کنون)
شیخیّه بابیّه
از دیگر انشعابات فرقه شیخیّه، فرقه بابیّه است که از سوی سیّد علی محمّد شیرازی معروف به باب که از شاگردان سیّد کاظم رشتی بود، ایجاد گردید. وی در ابتدا مدّعی جانشینی سیّد کاظم رشتی و مقام رکنیّت رابع بود، لکن پس از مدّتی، به ترتیب ادّعاهای مهدویّت، نبوّت و حتّی اولوهیّت را مطرح کرد و به واسطه ادّعاهای خود و همچنین آشوبهایی که پیروانش در مناطق مختلف ایران بر پا ساختند، اعدام شد. پس از مرگ او، دو تن از یارانش به نامهای میرزا حسینعلی نوری ملقّب به بهاءالله و میرزا یحیی صبح ازل هر یک به ترتیب فرقههای «بهائیّه» و «ازلیّه» را به وجود آوردند.
پی نوشت:
1-ر.ک: فاضل
مازندرانی، اسدالله؛ تاریخ ظهور الحق، به اهتمام و بازنویسی عادل شفیعپور،
تهران: مؤسسه ملّی مطبوعات امری، [بیتا]، ج 1، ص 55.
2-ر.ک: همانجا، صص 69-70.
3- ر.ک: مردانی، محمّد؛ خارج شدگان از صراط مستقیم، قم: سپهر آذین، 1387
ه.ش، ج 1، صص 81-83. و نجفی، محمّد باقر؛ بهائیان، تهران: مشعر، 1383
ه.ش، صص 152-153.
4- ر.ک: همانجا.
5- ر.ک: همانجا.
6- مشکور، محمّد جواد؛ فرهنگ فرق اسلامی، مشهد: آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1371 ه.ش، ص 268.