24 مهر 1400 10 (ربیع الاول 1443 - 06 : 07
کد خبر : ۷۷۵۹۸
تاریخ انتشار : ۰۷ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۸:۴۴
امروز 25 ذي قعده مصادف با آغاز حركت پيامبر اكرم(ص) از مدينه منوره به سوي مكه مكرمه براي انجام مناسك حج بود. اين حج در تاريخ به حجه الوداع مشهور است.
عقیق:حجّ در لغت به معني قصد زيارت است و در عرف شرع واژه‌ي حجّ به قصد زيارت خانه‌ي خداي تعالي براي برپا داشتن مناسك و اعمال حجّ، گفته مي­شود.[1] واژه‌ي وداع نيز در لغت به معني خداحافظي مي­باشد.[2]


از روزي كه پيامبر(ص) به مدينه آمده بودند تا سال دهم هجري امكان حج براي پيامبر(ص) مهيا نگرديده بود و ايشان تنها سه عمره به ‌جاي آورده بودند.[3] بعد از تثبيت اسلام در شبه جزيره و گرويدن مناطق مختلف آن به آيين اسلام و در‌پي نازل‌ شدن آيه‌ي:
«و أذِّن فِي‌النّاسِ بِالحجِّ يَأتوكَ رجالاً و علي كُلِّ ضامِرٍ يأتينَ من كلِّ فجٍّ عميقٍ»[4]
پيامبر(ص) آهنگ سفر حج كردند[5] و اين تصميم به مسلمانان ابلاغ گرديد.[6] مسلمانان كه از تصميم حضرت براي سفر حج آگاه شده ‌بودند در مدينه اجتماع كرده و خود را براي سفر با رسول‌خدا(ص) آماده ‌كردند، تا در اين سفر پيامبر(ص) را همراهي نموده و در مراسم حجّ به پيشوايي رسول‌الله(ص) حاضر باشند و همراه ايشان حجّ به جاي آورند[7] و اين سفر؛ چون آخرين حج پيامبر(ص) بود به «حجة‌الوداع» معروف شد.[8]

آغاز حركت
شيوه‌ي پيامبر(ص) بر اين بود كه هر گاه از مدينه براي سفري خارج مي‌شدند جانشيني را در شهر براي سرپرستي امور مسلمانان منصوب مي‌نمودند، ايشان در اين سفر "ابن ام‌مكتوم"[9]يا "ابودجانه‌ي‌ ساعدي" را به جانشيني گماشتند، البته برخي از "سباع‌بن عرفه‌ي غفاري" نام مي‌برند.[10]
پيامبر(ص) در روز دوشنبه پنج شب مانده از ماه ذي‌القعدة از مدينه حركت كردند،[11] گفته شده است حضرت در حالي از خانه بيرون آمدند كه موهايش را آراسته و روغن زده ‌بود و چهره‌ي ايشان مي‌درخشيد.[12]

احرام در ذوالحُلَيفَه
آنگاه كه كاروانيان به وادي «ذوالحليفه» رسيدند، پيامبر(ص) با پوشيدن دو برد يماني و علامت‌دار كردن شتران قرباني كه همراه آورده بودند، در اين وادي محرم شدند.[13] مسلمانان هم به تبعيت از پيامبر(ص)، لباس احرام به تن كردند.[14]
بنابر بر بعض نقلها پيامبر(ص) در وادي «سرف» (نام محله‌اي در نزديكي مكه) فرمود: «هر كسي كه قرباني همراه ندارد، احرام عمره ببندد»[15] و به زنان خود دستور داد، همين كار را انجام دهند، زنان به ايشان گفتند، پس چرا شما اينگونه نمي‌كنيد، جواب شنيدند: «من قرباني همراه آورده‌ام و نمي‌توانم از احرام خارج شوم تا اينكه قرباني‌ها را نحر كنم.»[16]

ورود به مكه
پيامبر(ص) روز چهارم ماه وارد مكه شده، يك‌سره راه مسجد را در پيش گرفته، از باب «بني‌شيبه» وارد مسجدالحرام شدند، در حالي كه خدا را حمد و ثنا مي‌گفتند و بر ابراهيم(ع) درود مي‌فرستادند. وقتي هنگام طواف در برابر «حجرالأسود» قرار گرفتند، نخست آن‌ را استلام (ماليدن دست بر حجرالأسود) كردند، آنگاه به طواف مشغول شدند. سپس براي اداي نماز طواف پشت مقام ابراهيم(ع) قرار گرفته دو ركعت نماز گزاردند و چون از نماز فراغت يافتند، مشغول سعي ميان صفا و مروه شدند.[17]

حكمي جديد
در اين هنگام با نزول وحي حضرت روبه زائران كرده، فرمودند: «كساني كه قرباني به همراه ندارند، از احرام خارج شوند؛ اما من و افرادي كه قرباني به ‌همراه آورده‌اند بايد به حالت احرام باقي بمانند تا لحظه‌اي كه قرباني خود را سرببرند». فردي پرسيد: آيا اين حكم امسال است يا همواره خواهد بود، رسول­خدا(ص) در جواب فرمودند، همواره تا روز قيامت خواهد بود و به دين ترتيب حضرت حكم داخل شدن عمره در حج را ابلاغ فرمودند.[18] و همچنين نقل شده است در اين سفر پيامبر(ص) وارد كعبه شده در آنجا نماز گزارده‌اند و همچنين براي كعبه روپوشي قرار مي‌دهند.[19]

پيوستن علي(ع) به رسوا‌خدا(ص)
علي(ع) به امر پيامبر(ص) به «نجران» (يكي از شهرهاي يمن) اعزام گرديده بود تا علاوه بر جمع آوري صدقات، جزيه‌ي (اموالي كه غير مسلمانان به دولت اسلامي مي‌پردازند تا در پناه دولت روزگار به‌سر برند) نصاراي آن شهر را نيز دريافت‌ نموده، نزد پيامبر(ص) آورد. هنگامي كه علي(ع) از اين مأموريت بازمي‌گشت، مصادف با حضور پيامبر(ص) در مكه بود. از اين روي علي(ع) هم احرام‌ بسته، براي ديدار با رسول‌خدا(ص) پيش از سپاهيان تحت فرمانش به مكه آمد و آن حضرت را در حالي كه لباس به‌ تن داشت، ملاقات نمود. پيامبر(ص) از نيت ايشان در هنگام احرام‌ بستن پرسيدند، جواب شنيدند: «من اينگونه گفته‌ام، خدايا به همان نحو كه پيامبرت(ص) احرام‌ بسته من هم احرام‌ مي‌بندم»، پيامبر(ص) فرمودند: «يا علي(ع) شما در حج‌ با من شريك هستي، پس بر احرام باقي‌باش.» حضرت علي(ع) در ديدار با حضرت فاطمه(س) ايشان را در لباس احرام نديد، وقتي علت امر را جويا شد، حضرت فاطمه(س) سخنان پدر را براي همسرش نقل نمود.[20]

حديثي در مورد علي(ع)
علي(ع) در بازگشت به نزد سپاهيان تحت فرماندهي وي در سفر به يمن، متوجه ‌شد فرمانده‌ي جانشين وي پارچه‌هائي را كه از نجران به عنوان ماليات اسلامي همراه آورده بودند، ميان سربازان تقسيم كرده، سياهيان آنها را به ‌تن كرده‌اند. علي(ع) از اين عمل خودسرانه ناراحت‌ شده، فرمانده‌ي خاطي را مؤاخذه كرده، دستور جمع‌آوري پارچه‌ها را مي‌دهند. لشگريان كه از اين برخورد ناراحت ‌شده بودند به رسول‌خدا(ص) شكايت مي‌برند، حضرت كه نامهرباني‌هايي را در حق علي(ع) مشاهده مي‌كردند، خطبه‌اي ايراد نموده، در آن فرمودند: «اي مردم از علي(ع) شكايت نكنيد كه او درباره‌ي خدا سخت‌تر از آن است كه كسي از او شكايت كند.»[21]

مراسم حج
پيامبر(ص) پس از انجام اعمال عمره راضي نبودند كه در منزل كسي به ‌سر برند، از اين روي دستور دادند خيمه‌ي ايشان را بيرون مكه بزنند. روز هشتم احرام‌ بسته آنگاه بر شتر خويش نشسته راهي «عرفات» شدند.[22]

حذف يك بدعت
از جمله بدعت‌هاي جاهلي‌ مكيان آن بود كه در مراسم حج از «مشعرالحرام» فراتر نمي‌رفتند و مي‌گفتند ما اهل حرم هستيم و نبايد از حرم فراتر رويم و چون مردم از عرفات به مشعر مي‌آمدند با مردم همراه شده به مني مي‌آمدند، قريشيان اميدوار بودند پيامبر(ص) در اين باب با آنها موافقت نمايند؛ اما حضرت اين امر جاهلي را به امر الهي زير پاي نهاد، راه عرفات را در پيش گرفته در وادي «نمره» كه خيمه‌ي ايشان زده ‌شده بود فرود آمدند.[23]

خطبه‌ي پيامبر(ص)
در آن ‌روز سرزمين عرفه شاهد اجتماعي باشكوه بود. محلي كه تا چندي پيش اقامتگاه مشركان و بت‌پرستان بود، براي ابد پايگاه خداپرستي قرار گرفت. پيامبر(ص) بعد از خواندن نماز ظهر و عصر در عرفات، در حالي كه روي شتر خويش قرار گرفته ‌بود خطبه‌ي تاريخي خويش را ايراد فرمودند و يكي از اصحاب سخنان حضرت را تكرار مي‌كرد تا به گوش افراد دورتر برسد.[24]

محورهاي سخن حضرت چنين بود:

1) خون و اموال مسلمين بر يكديگر تا روزي كه خدا را ملاقات كنند، حرام است و خون‌هايي كه در جاهليت ريخته‌شده بايد فراموش‌ شود و قابل تعقيب نيست (قابل توجه اين‌كه انتقام خون در نزد اعراب اهميت ويژه‌اي داشت كه بالتبع درگيري‌هايي را به همراه داشت).
2) هر كسي امانتي نزد اوست بايد به صاحبش رد كند.
3) ربا در اسلام حرام است و بايد از آن پرهيز شود.
4) از شيطان پيروي نكنيد او اكنون از اينكه در سرزمين شما پرستش شود مأيوس گرديده، با تبعيت از او در امور كوچك وي را دوباره شادمان نسازيد.
5) زنها بر شما حق دارند و شما بر آنان، آنگاه فرمودند: من در اين وادي شما را سفارش مي‌كنم به نيكي در حق زنان، زيرا آنان امانت‌هاي الهي در دست شمايند.
6) من در ميان شما دو چيز به امانت مي‌گزارم كه اگر به آنان چنگ‌ بزنيد گمراه نخواهيد ‌شد، يكي كتاب خدا و ديگري سنت و گفتار من است.
7) مسلمانان با يكديگر برادرند.[25]
سپس با انگشت سبابه به آسمان اشاره كرده فرمودند: «خدايا تو شاهد باش كه سخنان تو را رساندم.»[26]

غديرخم
در راه بازگشت به مدينه درپي نازل‌شدن آيه‌ي:
«يا ايُّهاالرَّسولُ بَلِّغ ما أُنزِلَ إلَيكَ مِن رَبِّك وَ إن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ و اللهُ يَعصِمُك مِن‌النّارِ...[27
پيامبر(ص) در وادي غديرخم كه موضع مناسبي براي توقف نبود، دستور توقف دادند.[28]
پس از جمع‌شدن كاروانيان پيامبر(ص) خطبه‌اي ايراد نمودند كه تنها محورهاي مهم آن را بيان مي‌كنيم:[29]
1) خبر دادن از رحلت خود.
2) دو چيز گران‌بها نزد شما به يادگار مي‌گزارم، كتاب خدا و اهل‌بيتم.
3) معرفي علي(ع) به جانشيني خود.

با حركت از غدير، چند روز بعد پيامبر(ص) به مدينه رسيدند و اين سفر پر ماجرا به پايان رسيد و حوادث اين سفر نقشي اساسي در تاريخ اسلام به ‌دنبال داشت كه بايد در جاي خود مطرح گردد.


منبع:حج
گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: