عقیق: جلسه هفتگی تفسیر صحیفه سجادیه توسط استاد سید عبدالله فاطمی نیا عصر سه شنبه با حضور اقشار مختلف مردم در مسجد جامع ازگل برگزار شد.
در ادامه گزیده ای از سخنان آیت الله فاطمی نیا را بخوانید:
امام سجاد(ع) در ادامه دعاهایش می فرماید: «خدایا شما این همه پرده پوشی کردید و این همه محبت شما مرا نهی نکرده است و باز هم رفته ام دنبال عهد شکنی و عهد شکسته ام.» سیدرضی می فرماید: وقتی کلمه " ثم" می آید دو مطلب را تفکیک می کند یکی قبل خودش و دیگری بعد خودش را. در این دعا "ثم" می آید و می گوید: خب این همه پرده پوشی کرده است تا من درست شوم ولی من عهد شکسته ام. بعد می فرماید: «خدایا چه کسی از من غافل تر است از بهره خودش؟» می فرماید: «خدایا چه کسی دورتر است از من که نفسش را اصلاح کند؟» حالا چرا؟ این مطلب مهمی است امیرالمومنین(ع) می فرماید: کمتر چیزی که در راه خدا برای شما لازم است این است که نعمت های خدا را در راه معصیت خرج نکنید.
حالا این بنده آمد اقرار کرد و همه چیز را بر علیه خودش گفت: من عهدشکنی کردم وغیره... البته این زبان حال ما است و اینها را برای یادگیری ما گفته است، بعد می فرماید: خدایا شما خیلی پاک هستید چقدر عجیب است که من علیه خود شهادت داده ام. خب مثلا من بروم مرکز قضایی و علیه خود بگویم دزدم سریع مرا دستیگر می کنند، می فرماید: شما چقدر پاک هستید که من دارم اعتراف می کنم و گناهان خودم را می گویم ولی شما تفضل می کنید و به من مهلت می دهید که خودم را به دست بیارم و از گناهانم دست بردارم. بعد می فرماید: گناهان ما را کهنه می کند، این یعنی اینکه نور ما را می برد.
در روایات داریم که می فرماید: گناهان صورت مرا بی نور می کند. این یک علت که مهلت دادید من توبه کنم اما علت دوم اینکه این عفو کردن برای شما محبوب تر است.
من واقعا نمی دانم ما چه می کنیم که می رویم جهنم با این همه رحمت خداوند. گاهی برخی از صحبت ها برای اهل بیت(ع) انقدر بی ارزش بوده که اینها توضیح نمی دادند و حرف خودشان را می زدند.
آمدند خدمت امام سجاد(ع) و گفتند آقا یک کسی حرف های عجیبی می زند، می گوید: تعجب نیست برای کسی که هلاک شده و به جهنم رفته است . تعجب آن جایی است که کسی چطور نجات پیدا کرده و بهشت رفته است. امام سجاد(ع) فرمودند: من چیز دیگری می گویم، من اینگونه می گویم که: تعجب از کسی که نجات پیدا کرده نیست بلکه تعجب از کسی است که به جهنم رفته است.
واقعا انسان چطور به جهنم رفته است با این همه احسان الهی ؟ بعد در ادامه دعا امام(ع) به اینجا می رسد که می فرماید: « خدایا من پرگناه تر از این هستم و اعمال بد زیادتری داشته ام، من گناهانم بیشتر از این است که بتوانم بشمارم.»
بعد می رسد به این بزنگاه که واقعا من جرات نکرده ام بگویم، شاید شما بگویید خب در صحیفه است، بله ولی واقعا سنگین است، می فرماید: «من این گناهانم را می گویم چون طمع به رحمت شما دارم.»
ببینید انسان اگر بداند عیبی دارد و برای خودش بگوید خیلی خوب
است. طرف همه کار می کند بعد می رود شب یونسیه می خواند خب این هیچ فایده ای ندارد
واقعا. ما گاهی کارهایی می کنیم که باعث نور است بعد کارهایی می کنیم که باعث ظلمت
است، ما باید برگردیم به دامن خدا. این نشد دین که انسان هرکاری دلش بخواهد بکند
بعد این زیارت ها را بخواند.
این بزنگاه است که می خواهم بگویم و خداوند شاهد است که واقعا من خیلی مراعات کرده ام، یک مقدار دقت می خواهد و من به شما خاطر جمع هستم، اول اینکه ما بدون پیامبر(ص) و آل پیامبر(ع) هیچ هستیم، من اولین بار است که واقعا می خواهم این بزنگاه را عرض کنم، و واقعا توجه کنید و قدرش را بدانید، می فرماید: «خداوندا ما را کمک کن که معصیت نکنیم، خداوندا به ما توفیق طاعت بده و روزی کن بازگشت زیبا را ، و مرا با توبه پاکیزه ام کن و مرا به نگه داشتن خود از گناه کمک کن و صلاح مرا بخواه همراه با عافیت.» بعد می فرماید: «شیرینی آمرزش را به من بچشان و مرا آزاد کرده عفو و رحمتت قرار بده.»
خب این بزنگاه اینجاست که الان می خواهم برایتان بگویم، ببنید یک چیزی امام به ما یاد می دهد، که یک تجدیدنظر کنید در خدا و ائمه(ع)، اگراین نشدنی بود نمی گفت، بسم الله الرحمن الرحیم، می فرماید: «از غضبت یک امان نامه برای من بفرست. » مگر می شود؟ به خودش قسم اگر نمی شد نمی گفت. الله اکبر می فرماید: « یک امان نامه برای من بفرست» این حرف خیلی بالاتر است گوش بدهید، نمی گوید در آن دنیا بلکه می گوید: «در این دنیا به من بده و من طاقت آخرت را ندارم، طوری که من یقین کنم که از شما است. بعد می فرماید: یک علامت هم بگذار که من یقین کنم شما این امان نامه را فرستادید»
بقیه مطلب بگذارید باشد برای بعد چون این بحث بسیار حساس است و من هم بروم یک مروری کنم.