به گزارش
عقيق، حجت الاسلام علوي در اين جلسه با اشاره به بحث بندگي انسان در پيشگاه خداوند متعال اظهار داشت: قرآن كريم يكي از مراتب اهداف آفرينش را بندگي و در پي آن رسيدن به مقام عبوديت مي داند.
وي با بيان اينكه بايد سبك ويژه و خاصي را در زندگي در جهت رسيدن به عبوديت طي كرده و بندگي را در انجام برخي مناسك خاص نداديم، افزود: خداوند مي خواهد انسان در هر حال و در هر زمان او را از ياد نبرد. يك انسان مسلمان از لحظه اي كه بيدار مي شود، تا آن زماني كه به رختخواب بر مي گردد، بايد شيوه و سبك مورد تاييد اسلام را در پيش بگيرد.
حجت الاسلام علوي با طرح اين سوال كه حال چگونه بايد به اين بندگي رسيد، ابتدا به حديثي از حضرت رضا (ع) اشاره كرده و گفت: ايشان مي فرمايند پايه و اساس بندگي خدا، شناخت و معرفت خداوند است.
وي همچنين در همين زمينه به حديثي ديگر از امام صادق (ع) اشاره كرده و بيان داشت: حضرت مي فرمايند با فضيلت ترين واجبات و واجب ترين واجبات بر انسان ها، شناخت حضرت حق است.سيدالشهدا (ع) نيز در همين زمينه مي فرمايند: اي مردم، به خدا قسم كه خداوند بندگان را خلق نكرد مگر اينكه به مقام شناخت او برسند و وقتي خدا را شناختند او را مي پرستند.
اين محقق و سخنران محافل مذهبي با تاكيد بر تفاوت بين علم و معرفت و خاص بودن و خالص تر بودن معرفت نسبت به علم ادامه داد: معرفت به معني آگاهي پيدا كردن است و واضح است كه هر معرفتي علم بوده اما هر علمي معرفت نيست.
وي در بخش پاياني سخنان خود با طرح اين سوال كه معرفت مد نظر چگونه بدست مي آيد افزود: امام صادق (ع) مي فرمايند كه اوصياء دوازده گانه پيامبر (ص)، همان راه هايي هستند كه خداوند آن ها را قرار داده است و اگر اين اوصياء دوازده گانه نباشند، هرگز حضرت حق شناخته نمي شد.
نواي دلنشين حاج حسن خلج تكميل كننده ي مراسم عزاي امام هادي (ع) در مسجد امير بود كه در ذيل اشعار خوانده شده را ملاحظه مي كنيد:
تنها امام سامره تنها چه می كنی؟ / در كاروان سرای گداها چه می كنی؟
دارم برای رنگِ تنت گریه می كنم / پایِ نفس نفس زدنت گریه می كنم
باور كنیم حرمت تو مستدام بود؟ / یا بردن تو بردنِ با احترام بود؟
باور كنیم شأن تو را رَد نكرده است؟ / این بد دهانِ شهر به تو بد نكرده است؟
گرد و غبار، روی تو ای یار ریختند / روی سرِ تو از در و دیوار ریختند
مردِ خدا كجا و این همه تحقیر وایِ من / بزم شراب و آیه ی تطهیر وایِ من
هرچند بین ره بدنت را كشید و بُرد / دستِ كسی به رویِ زن و بچه ات نخورد
باران نیزه، نیزه نصیب تنت نشد / دست كسی مزاحم پیراهنت نشد
این سینه ات مكان نشست كسی نشد / دیگر سر تو دست به دست كسی نشد
گزارش: ميثم يعقوبي
www.fares.ir
نه حاج حسن چیزی گفتن و نه اصلا دنبال این حرفها هستن. چنین چیزی نیست. برادر حسین! الکی علیه یه مداح جو درست میکنن تا از اب گل الود ماهی بگیرن
یه روز حاج محمود، یه روز حاج منصور، امروز هم حاج حسن
اینکه نشد کار !!!
نه حاج حسن چیزی گفتن و نه اصلا دنبال این حرفها هستن. چنین چیزی نیست. برادر حسین! الکی علیه یه مداح جو درست میکنن تا از اب گل الود ماهی بگیرن
یه روز حاج محمود، یه روز حاج منصور، امروز هم حاج حسن
اینکه نشد کار !!!