03 آذر 1401 1 جمادی الاول 1444 - 16 : 05
کد خبر : ۷۷۲۰۸
تاریخ انتشار : ۲۵ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۶
حوزه/ من زیارت وداع را خواندم و آمدم بیرون، داشتم به سمت درب اصلی می‌رفتم یکی به من گفت می‌خواهید بیایید کنار ضریح، گفتم آرزوی من است، گفت پس پشت سر من بیا. من نیز پشت سر او رفتم...
عقیق: ماجرای کرامت امام رضا(ع) به آیت‌الله العظمی لنکرانی از زبان فرزندش

آیت‌الله محمدجواد فاضل لنکرانی  که در برنامه ضیافت بیان کرد بدین شرح  است:

پدرم به زیارت امام رضا(ع) بسیار مقید بودند و هربار هم که به حرم می‌رفتند یک ساعت و نیم زیارتشان طول می‌کشید، یک بار پدرم خودشان تعریف می‌کردند که روزی در حرم بودم و می‌خواستم دعای وداع بخوانم یکدفعه وقتی مردم را دیدم خود را به ضریح امام رضا(ع) چسبانده‌اند، با خودم فکر کردم ما روحانی شیعه هستیم اما نتوانستیم خود را به ضریح برسانیم.

پدرم بیان می‌داشتند من زیارت وداع را خواندم و آمدم بیرون، داشتم به سمت درب اصلی می‌رفتم یکی به من گفت می‌خواهید بیایید کنار ضریح؟، گفتم آرزوی من است، گفت؛ پس پشت سر من بیا. من نیز پشت سر او رفتم.

پدر تعریف می‌کردند و می‌گفتند آن فرد مرا بردند و بعد راه ضریح باز شد و من رفتم کنار ضریح و صورتم را روی ضریح چسباندم و زیارت امین الله باصفایی خواندم. بعد با خوشحالی برگشتم، تازه موقع برگشت با خود گفتم این مرد از کجا خبردار شد من دوست داشتم که به ضریح برسم.

 فرزند  مرحوم آیت‌الله العظمی  لنکرانی اظهار داشت: پدر از آن مرد سؤال می‌کند که شما از کجا می‌دانستید که من می‌خواستم به ضریح برسم، آن فرد گفت؛ شما وقتی داشتی می‌رفتی صدایی از ضریح بیرون آمد که می‌فرمود آقا شیخ را بیاورید.

من این قضییه را به آقای وحید خراسانی گفتم و ایشان گفتند؛ آقاشیخی که از ضریح بیرون می‌آید؛ متفاوت از آقا شیخی است که من و شما می‌گوییم.


منبع:حوزه
گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: