عقیق:آیت الله آقا مجتبی تهرانی درشرح حدیثی از اميرالمؤمنين(صلوات الله عليه و آله) آورده اند كه انسان با نگاه مادّي نمي تواند خير و شرّ را بسنجد زیرا ممکن است يك چيز را خير بداند و حال اينكه براي او شرّ است و یا يك چيزهايي را شرّ بداند و حال آنكه براي او خير است. رُوِيَ عَنْ عَليٍّ عليه السلام قال: مَا خَيْرٌ بِخَيْرٍ بَعْدَهُ النَّارُ وَ مَا شَرٌّ بِشَرٍّ بَعْدَهُ الْجَنَّةُ وَ كُلُّ نَعِيمٍ دُونَ الْجَنَّةِ فَهُوَ مَحْقُورٌ وَ كُلُّ بَلَاءٍ دُونَ النَّارِ عَافِيَةٌ.[1] اميرالمؤمنين(صلوات الله عليه) فرمودند: خیرى كه بعد از آن آتش دوزخ است، خیر و خوبى نيست؛ و شرّی كه بعد از آن بهشت است، شرّ و بدى نيست؛ هر نعمتى در برابر بهشت، حقير است؛ و هر بلایى در برابر دوزخ، عافيت است. شرح حدیث: «مَا خَيْرٌ بِخَيْرٍ بَعْدَهُ النَّارُ»؛ خيري كه دوزخ در پي داشته باشد، خير نيست. ما معيارمان در سنجش خير و شرّ در دنيا، همين امور مادّي است. ولي حضرت علی(علیه السلام) مي خواهد بفرمايد شما اشتباه میكنيد. اگر بنا شود اين خيرهايي كه شما در دنيا خير مي پندارید، جهنّم در پی داشته باشد، هیچکدام از اینها خير نيست. تو اشتباه مي كني! اينها براي تو شرّ است. حالا آنچه که تو خیر میپنداری، هر چه مي خواهد باشد. سرآمد این خوبیهای دنیایی پول و رياست و امثال اينها است. امّا وقتی از مسيرِ صحيحِ شرعيِ الهي به تو نرسيده باشد، جهنّم در پي دارد. لذا خوشحال نشو! «وَ مَا شَرٌّ بِشَرٍّ بَعْدَهُ الْجَنَّةُ»؛ و هيچ شرّي، شر نيست اگر بهشت در پي داشته باشد. این ناراحتي هایی که آنها را شرّ می پنداری و می گویی «به چه شرّي گرفتار شديم!» ببين نتيجه اش در آن نشئه چيست؟ اگر نتیجه اش بهشت است، اينها شرّ نيست و تو اشتباه می کنی. اگر در یک مسیرِ صحیحِ شرعی وارد شدی، امّا از نظر دنیایی و مادّی شرّی متوجه تو شد، تو باطنش را نمي داني که چيست؛ باطنش خير است و شرّ نيست. چرا؟ چون براي تو بهشت را در پي دارد. اين روایت اشاره به اين است كه ديد و نگاه شما، ديد مادّي است. با نگاه مادّي هم نمي توانيد خير و شرّ را بسنجيد. يك چيز را خير مي داني و حال اينكه براي تو شرّ است. يك چيزهايي را شرّ مي داني و حال آنكه براي تو خير است. بنابر اين، يك خير و شرّ دنيايي داريم و يك خير و شرّ آخرتي. تا اینجا بينش بود؛ کسی که این بینش را ندارد، نمیتواند خیر و شرّ حقیقی را ببیند و تشخیص دهد. تو اگر متشرّع باشي، هنگامی که میبینی در راه تشرّعت به تو شرّي میرسد، مطمئنّی که اين براي تو شرّ نيست، بلکه خير تو است. عکس آن، اگر از راه نامشروع چیزی را بهدست آوردي، بدان که اين خير نيست، اين برای تو شرّ است. اين را مي گويند بينش. از اینجا به بعد، حضرت می رود سراغ سنجش و میفرماید: «وَ كُلُّ نَعِيمٍ دُونَ الْجَنَّةِ فَهُوَ مَحْقُورٌ»؛ هر نعمتي غیر بهشت كه تو در دنيا به آن برسي، ناچيز است. يعني اگر بخواهي نعمتهاي دنيا را با نعمتهاي آخرت مقايسه كني، هر نعمتی جز بهشت ناچيز است. این در نعمتها بود؛ در بلاها و گرفتاريها هم همینطور است: «وَ كُلُّ بَلَاءٍ دُونَ النَّارِ عَافِيَةٌ»؛ هر بلايي از بلاهاي دنيوي غير ازجهنّم كه به تو وارد شود، اين يك عافيت و خوشي است. هر بلايي از بلاهاي دنيايي، در مقايسه با بلاي اُخروي كه آتش جهنم است، عافيت است. بنابر اين، هم بينشت غلط است، هم سنجشت؛ هر دو غلط است! بینشت غلط است، چون خير و شرّ دنيا را با دیدِ مادی میبینی و نگاه مي كني؛ سنجشت غلط است، چون نعمتها و بهره مندی های دنيايي را با آخرت ميسنجي؛ بلاهاي دنيا را با بلاهاي آخرت سنجش مي كني. هر دو را اشتباه مي كني! عينکت را عوض كن![2] پی نوشت:[1]. نهج البلاغه، حکمت 387، صفحه 544 [2]. مسجد جامع بازار تهران، يكشنبه 14 آذر 1389منبع:حوزه