عارف کامل میرزاجواد آقاملکی تبریزی(ره) در کتاب المراقبات فضیلت و اعمال شب آخر ماه مبارک رمضان را شرح می دهد.
عقیق:در آن شب برای مردمان صاحب دل و اشخاص بیدار، امور مهمّه است: از جمله،
عمل شریفی است که برای قبولی اعمال شهر رمضان وارد شده است و آن را سید بن
طاوس در «اقبال» از حضرت جعفر بن محمد دوریستی و از کتاب «الحسنی» به اسناد
خود تا رسول خدا(ص) روایت کرده است که فرمود: هرکس در شب آخر ماه رمضان ده
رکعت نماز کند و در هر رکعت یک مرتبه فاتحه الکتاب و ده مرتبه سوره قل هو
الله احد بخواند و در هر رکوع و سجود ده مرتبه «سبحان الله و الحمدلله و لا
اله الا الله و الله اکبر» بخواند و در هر دو رکعت تشهد خوانده و سلام
بدهد و چون از آخرین رکعت ده رکعت نماز فارغ شد و سلام داد، هزار مرتبه
«استغفر الله و اتوب الیه» بگوید و چون از استغفار فراغت یافت، به سجده رود
و در سجود خود بگوید: «یا حیُّ یا قیومُ یا ذالجلالِ و الاکرام یا
رحمن الدنیا وَ الاخِرَهِ وَ رَحیمَهُما یا اله الاولین و الاخرین و اغفر
لَنا ذُنُوبنا و تقبل مِنا صلاتنا و صیامنا و قیامنا». رسول خدا (ص)
فرمود: قسم به آن کسی که مرا به حق، به پیامبری فرستاد جبرئیل(ع) به من خبر
داد از اسرافیل از پروردگارش تبارک و تعالی که او سر از سجود بر نمیدارد
مگر اینکه خداوند او را میآمرزد و ماه رمضان را از او میپذیرد و از
گناهان او در میگذرد هرچند هفتاد گناه کرده باشد که هر گناه عظیمتر از
گناهان بندگان باشد و از اهل تمام شهری که او در آن ساکن است قبول
میفرماید: تا آنجا که فرمود: این نماز هدیه مخصوصهای برای من وامت من است
از مردان و زنان و خدای عزّ و جلّ آن را به احدی از پیامبران پیش از من و
غیر آنها، عطا نفرموده است. و من گویم: بر مومنی که او را عنایتی به
اصلاح مردم و او را حظّی از رحمت رحمیمیه است میسزد که این عمل را که سود
آن بر بندگان عظیم و بسیار است ترک نکند؛ چگونه ممکن است عالمی که خویشتن
را در تمام طول ماه وقف هدایت مردم و موعظه آنها کرده و به تصحیح اعمال
آنها پرداخته است و به علم قطعی میداند که وعظ او برای تمام کسانی که در
مجلس وعظ او حضور داشته سودمند نبوده است چه رسد به اهل شهری که اهل آن
متجاوز از کروری از مومان و نفع آنها نیز به معیار این نفعی که ما در روایت
ذکر میکردیم از مغفرت و قوبل تمام اعمال ماه نمیرسد به این معنی که زحمت
آن به مقدار زحمت وعظ یک روز هم نمیباشد اهتمام به این عمل نکند. اگر
گفته شود که این روایت قطعی نیست، گویم: فرض کن که روایت تضعیف هم باشد
برای عامل به آن اخبار تسامح کفایت میکند و اگر بگوئی بر فرض که اخبار
تسامح به منزله روایت قطعی قرار داده شود قطع قبول این عمل از کجاست؟ تا
قطع به نفع مذکرو حاصل شود؟ گویم: این قضیه مشترک الورود است و در وعظ و
عمل؛ و آن در عمل، سبکتر و آسانتر است از وعظ، زیرا در وعظ صحیح کردن نیت
به جهاتی مشکلتر از صحیح کردن نیت در عبادات است و از همه روشنتر آنکه وعظ
موافق با قوه حُبّ جاه است و جز در برابر جمعیتی از مردم صورت پذیر نیست.
پی نوشت:
کتاب ترجمه المراقبات – ص 311 تالیف: عارف کامل میرزاجواد آقاملکی تبریزی(ره)