شرح دعای روز بیستویکم ماه مبارک
یکی از علامتهای بدعاقبتی این است که انسان گناهانش را فراموش کند و به چهار عمل صالحی که معلوم نیست قبول یا باطل است، مشغول باشد و معلوم نباشد که موقعیتش پیش خدا چیست. چه کسی میداند که موقعیتش پیش خدا چگونه است؟!
عقیق: دعاهای هر روز ماه مبارک رمضان، دعاهایی لقمه شده، کوتاه و فشرده است. ادعیه ماه مبارک رمضان از حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی(ص) صادر شده و منبع آن کتاب زادالمعاد و بلدالامین است. علامه امینی(ره) در صفحه 214 کتاب زادالمعاد مینویسد: از ابن عباس روایت شده که رسول گرامی اسلام برای هر روز از ماه مبارک رمضان دعای مخصوص و با فضیلتی و پاداش فراوان ذکر کردهاند.
بر این دعاها شرحهایی نوشته شده است از جمله مرحوم حجتالاسلام سیدعلی نجفی که در نیمههای شبهای ماه مبارک رمضان سال 1409 هجری قمری در مسجد قندی تهران ایراد شده است.
حجتالاسلام سیدمحمدعلی نجفی یزدی در سال 1326 هجری شمسی در شهر عارفپرور نجف اشرف به دنیا آمد. نامش را به نام مولایش امیرالمؤمنین (ع) علی گذاشتند. پدرش سیدمحمد باقر روحانی بزرگوار و اهل علم بود و جدش سیدعبدالحی در یزد صاحب کرامات بود. وی تحصیلات مقدماتی خود را در نجف گذراند و در 17 سالگی به ایران آمد، ابتدا در مجلس درس آیتالله مجتهدی شرکت کرد و سپس از درس اخلاق آیتالله حقشناس بهره جست و درسهای اخلاقی پرشور و برنامههای سلوکی آیتالله حقشناس او را جذب کرد. پدرش مکرر به عتبات عالیات سفر میکرد در یکی از این سفرها سیدعلی که با پدر همراه بود در حرم حضرت علی (ع) در سن 19 سالگی به دست پدر، معمم شد.
سیدمحمدعلی نجفی یزدی مدتی را در تهران در بیت علامه امینی زندگی کرد. آیتالله امینی (ره) همیشه در مقابل این سید عظیمالشأن از جای خود برمیخواست و دست او را به احترام مقام سیادت میبوسید.
وی به زیارت جامعه، مناجات شعبانیه و مناجات خمسه عشر علاقه فراوانی داشت و آن روزها که هنوز خواندن دعای عرفه در فضای باز مرسوم نشده بود این مجلس را برگزار میکرد.
سیدمحمدعلی نجفی یزدی در سال 1371 هجری شمسی در حالی که بیش از 46 بهار از زندگیاش نگذشته بود به دیار باقی شتافت.
گزیدهای از شرح دعای روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان را در ادامه میخوانیم:
اللهمّ اجْعَلْ لی فیهِ الى مَرْضاتِکَ دلیلاً ولا تَجْعَل للشّیْطان فیهِ علیّ سَبیلاً واجْعَلِ الجَنّةِ لی منْزِلاً ومَقیلاً یا قاضی حَوائِجَ الطّالِبین.
اینکه گفتهاند کلام این بزرگان، مادون کلام خدا و مافوق کلام بشر است، کاملاً محسوس است. اگر خداوند تبارک و تعالی به کسی کمی نور بدهد، احساس میکند که این کلام کلام خدا نیست اما کلام بشر هم نیست. این همان منزل متوسط بین خلق و خالق است و «المنزلة بین المنزلتین» است. این منزل سومی بین خلق و خالق است که همان منزل امامت و ولایت است.
«خدایا، در این روز برای من دلیل و راهنمایی به سوی مرضات و خشنودیهای خود قرار بده و راهی در من برای شیطان قرار مده و بهشت را برای من محل نزول و آسایشگاه قرار بده، ای برآورنده حاجتهای طالبین.»
چند مطلب بسیار مهم در این دعا هست. یکی قسمت اول دعا که خدایا، برای من به سوی مرضات خودت دلیلی قرار بده. راهنما چیست و کیست؟ این بخش دعا از آن دو فقره دیگر بسیار مهمتر است و لذا بیان آن را به بعد از بیان دو فقره دیگر موکول میکنیم.
ذکر خدا تنها مانع ورود شیطان به دل
«ولا تجعل للشّیطان فیه علیّ سبیلاً»
خدایا، در این ماه یا در این روز برای شیطان، سبیلی بر من قرار نده. سبیل شیطان وقتی است که دل تاریک شود و تنها مانعی که شیطان نمیشود در دلیل بیاید، فقط و فقط و فقط یک چیز است و آن ذکر خداست و الا هیچ چیز دیگر نمیتواند جلوی او را بگیرد. لذا کسانی که ذکرشان ضعیف است، حفاظ و سپری در مقابل شیطان ندارند و اگر گاهی میبینید که شیطان هم زیاد مورد هجوم قرارش نمیدهد به خاطر این است که زیر آبشان را زده است. وقتی هم شیطان زیرآب کسی را زد، دیگر برایش زحمت نمیکشد و نیرو نمیگذارد، برای اینکه میبیند او در سرازیری جهنم افتاده است و چون این خبیث خیلی کار دارد، دیگر او را راها میکند و به دیگران میپردازد. عجیب نیرویی است. الله اکبر! نمیگذارد نیرویش هدر برود.
کسی تشبیه میکرد، مثلاً برای متوقف کردن اتومبیلی در راه اگر این اتومبیل ده گالن بنزین لازم داشته باشد، لازم نیست که هر ده گالن را از آن بگیرند بلکه اگر یک گالن هم بردارند، همان یکی که کم میشود او را در وسط راه میگذارد و خلاص. ابلیس این دشمن خبیث خدا، با انسانها اینگونه معامله میکند، زیرآبا آنها را میزند و بلایی به سرشان میآورد که دیگر برای او امکان برگشت نباشد و بعد در جریانات بعدی او را رها میکند این بسا از صلاة و صوم و نماز و حج و عمره هم غافل نشود.
فراموش کردن گناهان از علائم سوء عاقبت
امام (ع) فرمودند: یکی از علامتهای بدعاقبتی این است که انسان گناهانش را فراموش کند و به چهار تا عمل صالحی که معلوم نیست قبول یا باطل است، مشغول باشد و معلوم نباشد که موقعیتش پیش خدا چیست. خدایا، به ما رحم کن. یک چیز بسیار بسیار مهمی که باید بدانیم و نمیدانیم این است که موقعیت ما پیش تو چگونه است؟ چه کسی میداند که موقعیتش پیش خدا چگونه است؟ دانستن این بسیار بسیار مهم است و چیزی نیست که به راحتی و بدون توجه بتوان از کنارش گذشت.
نحوه برخورد خداوند با بندگان
چون به کثرت جمعیت نیست. اگر صدها میلیارد برابر تعداد انسانها اضافه شود، هر کدام پیش خدا یک موقعیت خاصی دارند و خداوند مثل کسی با او معامله میکند که انگار بندهای غیر از او ندارد. خدا مثل خلق نیست که اگر جمعیت کثیر شد، دیگر نتواند کنترل کند. تو حسن، تو حسین، تو تقی، تو علی، تو و تو و تو و تو و هر کدامتان جدا جدا خدا دارید و نزد او حساب و موقعیت دارید. خداوند تبارک و تعالی مثل انسان نیست که مثلاً اگر دو نفر به او مراجعه کنند، جوابشان را میدهد ولی اگر دو هزار نفر شدند، دیگر نتواند. قرآن میفرماید این را خواهید فهمید: «وَلَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَىٰ کَمَا خَلَقْنَاکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ»، دیدند تنها آمدید. «أَلْهَاکُمُ التَّکَاثُرُ»؛ تکاثر در دنیا شما را باز داشته بود، خیال میکردید که با این کثرت شاید از زیر قلم ما گم بشوید. فکر نکنید کسی به کسی نیست، نه! نه! خدا باهمه است. خدا در کنار نفر به نفر شماست.
«ولا تَجْعَل للشّیْطان فیهِ علیّ سَبیلاً»
سبیل شیطان این است که راهی در دل باز میکند و از آنجا دل را سیاه میکند هیچ نیرویی هم غیر از ذکر خدا نمیتواند مقابل شیطان بایستد. آن هم نه ذکر «سبحانالله» و «الحمدالله» این جلد و جلباب و قشر ذکر است. اینکه به زبان میگوییم پوست ذکر است. خوب است ولی پوسته روی ذکر است. گاهی میبینید پوست دست انسان است اما مغز ندارد. کما اینکه منافقین این گونه بودند.
قرآن میفرماید: «لا یذکرون الله إلا قلیلاً»، اینها خدا را به جز اندکی یاد نمیکنند، یعنی پوست ذکر دستشان بود ولی مغز نداشت. امام (ع) رسماً فرمودند: ذکری که ما میگوییم منظور این تسبیحات اربعه نیست. اذکار اربعه و تسبیحات اربعه جامع همه اذکار است که هم تسبیح، هم تحمید، هم تهلیل و هم تکبیر دارد، یعنی تمام اذکار در این چهار تاست. تمام اذکار شما یا تسبیح، یا تحمید، یا تهلیل یا تکبیر است که «سبحانالله» تسبیح و «الحمدالله» تحمید و «لاإله إلا الله» تهلیل و «الله اکبر» تکبیر است. حضرت میفرمایند: ذکری که ما میگوییم مقصود این چهار ذکر نیست و بعد میفرمایند: «و إن کان منه» بله، هر چند این هم بخشی از آن ذکر است، نمیخواهیم این را تقبیح کنیم ولی ذکر خداوند نزد حلال و حرام است.
ذکر خیالی نه بلکه ذکر عملی منظور است که ببینی این ذکر، در وقت حلال و حرام آیا موضع تو را معین میکند یا نه؟ غافلترین مردم مهمترین ذکر را روز عاشورا در بدترین موقع گفتند. تکبیر بلندترین ذکر است. هیچ ذکری بالاتر از تکبیر نیست و لذا در تسبیحات اربعه تکبیر را آخر گذاشتهاند. «والله اکبر» و بعد آن چیزی نیست. خوب است بدانیم این ذکری که صبح تا شب میگویم یعنی چه؟
معنای الله اکبر
شخصی در حضور حضرت صادق (ع) گفت: «الله أکبر» و امام (ع) پرسیدند: «الله أکبر»، یعنی چه؟ «اکبر من ایّ شیء»؟ معنی ظاهریاش این است که خدا بزرگتر است. پرسیدند بزرگتر از چیست؟ گفت: از همه چیز. امام (ع) فرمودند: خدا را محدود کردی. همه اشیا هر چقدر هم بزرگ باشند، چون محدود هستند، بزرگتر از آنها هم محدود خواهد بود. گفت: آقا، پس معنی آن چیست؟ فرمودند: «الله أکبر من أن یوصف»، خدا بزرگتر از آن است که توصیف شود.
تسبیح، تحمید و تهلیل توصیف هستند اما «الله أکبر» صحبت توصیف خدا نیست، یعنی ما نمیتوانیم تو را توصیف کنیم.
«بهشت» منزل بین راه اولیاء خداست
«واجْعَلِ الجَنّةِ لی منْزِلاً ومَقیلاً»
«خدایا، بهشت را برای من منزل قرار بده»
چرا منزل؟ منزل از نَزَلَ و نزول میآید، یعنی خدایا من بهشت را به عنوان آخرین هدف خود نمیخواهم، بهشت را خستگی درکُنِ راه تو میخواهم. چون بهشت خستگی درکُن راه اولیاء خداست. چون هدفی بالاتر از آن دارند، مثلاً اگر شما بخواهید از اینجا تا مشهد بروید، توقف وسط راه برای خستگی در کردن و غذا خوردن است. هدف نیست. بهشت و حور و قصوری هم که در این دعاهای ماه رمضان میگوییم، هدف اولیا نیستند.
گر گدا کاهل بود تقصیر صاحبخانه چیست
کاهل نباشید. بلندهمت باشید. این تقاضا را جدی از خدا بخواهیم:
«واجْعَلِ الجَنّةِ لی منْزِلاً ومَقیلاً یا قاضی حَوائِجَ الطّالِبین»؛
یعنی خدایا، این را از تو میخواهیم. هر چقدر هم بزرگ باشد، تو میتوانی. بپردازیم به بخش اول دعا:
«اللهمّ اجْعَلْ لی فیهِ الى مَرْضاتِکَ»؛
«خدایا، برای من دلیلی به سوی مرضات خودت قرار بده.»
مرضات خدا همه سرمایههاست، سرمایه هر چیزی، این است که خدا از بنده راضی شود. روایت دارد گاهی که خدا از بنده راضی میشود، به ملائکه میگوید تمام گناهان گذشته و آیندهاش بخشوده است. الله اکبر! از عالم غیب به او خطاب میآید هر کاری میخواهی بکنی بکن، من تو را بخشیدم. البته این انسان خطا نمیکند. کسی که از ریشه او را بخشیدهاند دلش چنان نورانی میشود که سیاهی در آن راه ندارد. جریانات وقتی مهم میشود، انسان یادش میماند.
منبع:فارس