عقیق: عموما مردم غرق در زندگی روزمره میشوند و درگیر عادات میگردند که دلایل بسیاری را میتوان برای آن برشمرد؛ یکی از آن موارد این است که آنها افق بالاتری را برای خود متصور نیستند که با حرکت به سوی آن موجبات رشد خویش را فراهم آورند.
یکی از مواردی که این افق اعلی را در معرض انسان قرار میدهد، همنشینی با علما است که موجب میشود آدمی خود را نیز بالا بکشد و سعی در نزدیک شدن به آن عالم كند. در اين راستا و جهت آشنايي بيشتر با سيره و منش ، روايتي را كه يكي از شاگردان آن مرحوم در مورد استاد خود نقل كرده است را در اينجا آورده ايم.
طعم نماز شب را بچشيد
ايشان بسيار تاکید ميکردند که اهل نماز شب باشید و طعم آن را بچشید. من همان هفته اولی که ایشان را دیدم و گفتم که من را آقای حبیبی فرستادند، ایشان گفتند: انشاءالله در آینده، آن روزی میرسد که برای نماز شب بلند شوید و لذتتان از آن احساس لذتی که پادشاهان دنیا میکنند بالاتر است. آن وقت حرف دلتان این است که ای پادشاهان دنیا که به ظاهر همه چیز در دستانتان است، بگویید من از دنیا لذت میبرم یا شما.
تن صدای مرحوم مجتهدي در نماز، مشوق ما در انس با عبادت بود
نماز ایشان معنویت خاصی داشت و صورتشان بسیار نورانی بود؛ این را فقط من نمی گویم همه می گفتند. تن صدایشان در نماز برای ما آرام بخش بود و همین ما را تشویق می کرد خودمان را با عبادت انس بدهیم و با توکل به ائمه آرامش پیدا کنیم.
یکسری مقدمات وجود داشت مثل اینکه فرد شناخته شده باشد و خدای نکرده خلافکار نباشد. برای ایشان معرف خیلی اهمیت داشت؛ مثلا میپرسید كه پدر شما کیست یا پیش نماز محلهتان کیست. مهمترین معرف برای ایشان همین حاجآقاحبیبی بود که الان وصی حاج آقا در مدرسه شده و فعلا مدرسه را اداره میکند.
بعد از اینها اثرگذارترین چیز برای حاج آقا مجتهدی، نگاه و نظر کردن ایشان به فرد بود. ایشان به صورت خداداد در شناخت افراد استعداد داشت که به مرور زمان و تجربه تقویت هم پیدا کرده بود و همه به این موضوع اعتراف میکردند. مرحوم مجتهدي به صورت افراد نگاه میکرد و تشخیص میداد فرد به درد طلبگی میخورد یا نمیخورد.
من از مرحوم دولابی شنیده بودم که داوطلبان دانشگاه علوم پزشکی پاکستان برای پذیرش دانشجو، غیر از قبولی در آزمون باید در مصاحبهای شرکت میکردند که در آن مصاحبه فردی که چهره شناس بود به چهره داوطلبان نگاه میکرد و از چهره افراد میفهمید که آن دانشجو به درد پزشکی میخورد یا نه.
ملاکش هم این بود که مثلا این آقا اهل پول است و اگر در این دانشگاه درس بخواند و دکتر شود، میخواهد از مردم پول بگیرد و مردم را بیچاره میکند يا این آقا میخواهد مردم را درمان کند و برای پزشکی خوب است.
برخی از اساتید ما هم در این علم ماهر بودند. من سال تقریبا 68 به کتابخانه آیت الله مرعشی رفتم و دو کتاب پيرامون اين موضوع در كتابخانه بود که من آن دو کتاب را امانت گرفتم و مطالعه کردم. خیلی عجیب بود كه در کتاب برای اینکه هر بینی چه شکلی دارد و چه علامتی دارد، یک سري ویژگی مشخص کرده بود؛ کتاب در دانشگاههای فرانسه چاپ شده بود.
كنار سجادهتان یک مفاتیح و قرآن داشته باشید
همیشه به ما توصیه می کردند، کنار سجاده تان یک مفاتیح و قرآن داشته باشید و نمازتان که تمام شد یک صفحه از قرآن و یک صفحه از مفاتیح را به مناسبت آن روز بخوانید تا نه زیاد وقتتان را بگیرد و به درستان نرسید و نه قرآن و دعایتان ترک شود. به لطف خدا همه هم این کار را یاد گرفتیم و حداقل یک صفحه قرآن و دعا می خواندیم تا ارتباط و توسلمان قطع نشود و به خدا برسیم.
منبع: خبرگزاري دانشجو
کدخبرنگار:211007