ماه رمضان در بیانات و سبک زندگی امام خمینی(ره)
شهر امامان
اکنون در آستانه شهرالله و مقام ضیافتالله هستیم و من خود اقرار دارم که لایق این ضیافت نیستم. شهر شعبانالمعظم که شهر امامان است در شرف گذشتن و ما خود را نتوانستیم مهیا کنیم برای شهرالله. دعاها را گاهی با لقلقه لسان خواندم و از آنها چیزی حاصل نشد در این آخر شهر عرض میکنم اَللهُمَ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فِیما مَضی مِنْ شَعبانَ فَاغْفِرلَنا فِیما بَقِی مِنه از رحمت حق تعالی مایوس نیستم و مباش در دنیا [مباد] روزی که گناهان به آنجا رسد که از رحمت حق مایوس شویم.(صحیفه امام، ج 20، ص253، اردیبهشت 66)
اصلاح باطن و تهذیب نفس
این ماه مبارک با آن همه برکاتی که دارد، ما نمیتوانیم از عهده شکر یکیاش برآییم ولی باید کوشش کنیم که در این ماه مبارک رمضان که بر ما گذشت، اگر حالی پیدا شد، این حال را تا ماه رمضان دیگر نگه داریم و اگر حالی پیدا نشد متأسف باشیم و کوشش کنیم که پیدا کنیم. این هیاهوها همه رفتنی است، تمام شدنی است، آنچه که هست آنی است که پیش خود ماست، آن باقی است و با ماست و ما باید کوشش کنیم که باطن خودمان را اصلاح کنیم.(صحیفه امام، ج 20، ص53، خرداد ماه 65)
و از همه بالاتر این است که انسان خودش را اصلاح کند در ماه رمضان، ما محتاج به اصلاح هستیم، محتاج به تهذیب نفس هستیم، تا آن دم آخر ما محتاجیم. پیغمبرها هم محتاجند. انبیای بزرگ هم محتاجند، منتها آنها احتیاج خودشان را فهمیدهاند و دنبالش عمل کردهاند و ما از باب اینکه حجاب داریم نتوانستیم بفهمیم و به تکالیف خودمان عمل نکردیم. امیدوارم که انشاءالله این ماه مبارک رمضان به همه شما مبارک باشد. و مبارک بودن به این است که بنابراین بگذارید که به تکالیف خدا عمل کنید.(صحیفه امام، ج 18، ص 480، خرداد63)
مائده های آسمانی
در این ماه فرق داشته باشیم با سایر ماهها و دنبال این باشیم که انشاءالله «لیلهًْالقدر» را دریابیم، برکات «لیلهًْالقدر» را که قرآن در آن نازل شده است، همه سعادت عالم در آن شب نازل شده است و از این جهت، از همه شبهای عالم بالاتر است، این را بتوانیم ادراک بکنیم، درک بکنیم، خداوند انشاءالله، شماها را توفیق بدهد که با سلامت و سعادت وارد در «ضیافتالله» بشوید و از آن مائدههای آسمانی که قرآن و ادعیه است انشاءالله همه مان مستفیض بشویم و با یک روح سالمی وارد بشویم و «لیلهًْالقدر» [را] هم دریابیم، سَلامُ هِی حَتی مَطْلَعِ الفَجْرِ.(صحیفه امام، ج 13، ص 36، تیر 59)
ارزش دعا
این دعاهایی که در ماهها هست، در روزها هست، خصوصاً، در ماه رجب و شعبان و ماه مبارک رمضان، اینها انسان را همچو تقویت روحی میکند ـ اگر کسی اهلش باشد، ماها که نیستیم ـ همچو تقویت روحی میکند و همچو راه را برای انسان باز میکند و نورافکن است برای اینکه، این بشر را از این ظلمتها بیرون بیاورد و وارد نور بکند که معجزهآساست. به این دعاها عنایت بکنید.(صحیفه امام، ج 13، ص 21، تیر ماه 59)
دعوت به مهمانی خدا
در این ماه مبارک خودتان را تعریف کنید به قوتهای روحانی. در یک حدیثی است که پیغمبر اکرم فرمودند که ماه رمضان آمد، اقبال کرد، آمد.
در ضمنش میفرمایند که
دُعیتُم اِلی ضیافَتالله. ضیافتهای خدا با ضیافتهای مردم این است فرقش
که وقتی شما را یک اشخاصی دعوت بکنند به یک مهمانی، وقتی بروید در آن
مهمانی به حسب فراخور حال، یک چیزهایی برای خوردنی و یک چیزهایی برای تفریح
و این چیزهاست.
ضیافت خدا در ماه رمضان یک شعبهاش روزه است، آن ضیافت
خداست؛ یک شعبهاش روزه است و یک امر مهمش که مائده غیبی و آسمانی است
قرآن است. شما دعوت شدهاید به مهمانی خدا و شما در ماه رمضان مهمان خدا
هستید. مهماندار شما، شما را وادار کرده است به اینکه روزه بگیرید. این
راههایی که به دنیا باز است و شهوات است، اینها را سدش کنید تا مهیا بشوید
برای لیلهًْالقدر. ماه شعبان مقدمه است برای ماه مبارک رمضان که مردم
مهیا بشوند برای ورود در ماه مبارک رمضان و در «ضیافتالله».(صحیفه امام، ج
13 ص 30، تیر 59)
ترک مشتهیات در ضیافت الهی
این ضیافت، همهاش ترک است؛ ترک شهوات از قبیل خوردنیها، نوشیدنیها و جهات دیگری که شهوات انسان اقتضا میکند. خداوند دعوت کرده است ما را به اینکه شما باید وارد بشوید در این میهمانخانه و این ضیافت هم جز ترک، چیزی نیست؛ ترک هواها، ترک خودیها، ترک منیها، منیتها. اینها همه در این میهمانخانه است و ما باید حساب کنیم ببینیم که آیا وارد شدیم در این میهمانخانه یا اصلاً وارد نشدیم، راهمان دادند به این ضیافتخانه یا نه، استفاده کردیم و از این ضیافت الهی یا نه.
البته حساب امثال من با کرامالکاتبین است.
اما من به شما آقایان و به هر کس که این کلمات میرسد و خصوصاً، طبقه جوان عرض میکنم که آیا در این مهمانخانه رفتید؟ استفاده کردید؟ از شهوات خصوصاً شهوات معنوی چشم پوشیدید؟ یا اینکه مثل من هستید؟ (صحیفه امام، ج 13، ص 36، تیر 59)
تزکیه و ترک ظلم و انظلام
اگر همین ماه مبارک رمضان مسلمین خودشان را طور جمعی به ضیافت خدا وارد کرده بودند و تزکیه کرده بودند، تصفیه کرده بودند خودشان را، ممکن نبود زیر بار ظلم بروند. زیر بار ظلم رفتن مثل ـ ظلم ـ ظلم کردن، هر دواش از ناحیه عدم تزکیه است؛ قَدْ اَفْلَحَ مَنْ تَزَکّی، در نماز عید، این سوره را مستحب است بخوانند. امر به تزکیه و ذکر الله، ذکر اسم الله: قَدْ اَفْلَحَ مَنْ تَزَکّی و ذَکَرَ اسْمُ رَبِهِ فَصَلّی. تزکیه، ذکر اسم الله و صلوهًْ، اینها مراتبی است، اگر ما به این رسیده بودیم، نه حال انفعالی پیدا میکردیم برای پذیرش ظلم و نه ظالم بودیم. همه از این است که تزکیه نشدیم.(صحیفه امام، ج 18، ص 449، تیر 63)
خوف از سلب عنایت خدا
من خوف این را دارم که در این ماه مبارک رمضان که ماه تهذیب نفس است و همه را خدا به ضیافت خودش دعوت کرده است، ما با صاحب خانه کاری بکنیم که عنایتش از ما برگردد.(صحیفه امام، ج 18، ص 476، خرداد 63)
امیدواری به کسب توشه یکساله
ماه مبارک به منزله یک ساعتی است که کوکش بکنند و خودکار تا مدتی که این کوک است باشد. این ماه مبارک باید این جور باشد که مردم را تا ماه مبارک دیگر حفظ کند، بعد ماه مبارک دیگر بیاید از سر گرفته بشود و این برای این است که باید ما در این ضیافت وارد شده باشیم و من امیدوارم که وارد شده باشیم.(صحیفه امام، ج 21، ص 47، اردیبهشت 67)
روزهای بلند را روزه بودند
امام چهارده سال نجف بودند. از تمام بچهها دور بودند، هوای به آن گرمی نجف را تحمل میکردند و در آنجا روزهایی به آن بلندی را روزه میگرفتند. کارگر منزلشان صبح که میآمد گلایه میکرد و میگفت: «خانم، من سینی غذای آقا را که میبرم، اصلاً وقتی برمیگردانم احساس نمیکنم از این سینی غذایی خورده شده است؛ شاید یک کمی مثلاً یک نصفه کتلت خوردهاند.» آقا با این شرایط روز به آن بلندی نجف را روزه میگرفتند.(صدیقه مصطفوی، مجله سروش، شماره 476)
خواندن قرآن
در خود ماه رمضان امام مرتب قرآن میخواند حالا اکثر وقتها مثلاً ما میرفتیم روزنامه ببریم برای ایشان میدیدیم امام نشستهاند روی آن نیمکت خودشان و آن شمد هم انداختهاند روی پایشان و چهار زانو نشستهاند و دارند قرآن میخوانند، از قول مرحوم حاجاحمد آقا، امام بعضی روزها 5 جزء یا 4 جزء قرآن میخواند، نه یک جزء، ما میگوییم یک جزء بخوانیم، اما حاج احمد آقا میگفت امام روزی 4 تا 5 جزء قرآن میخواند، این قدر امام مقید بودند به قرآن خواندن یا مثلاً اعمال دیگر.(سید رحیم میریان)
حضرت امام به نقل از نزدیکانشان
برای ماههای ویژهای چون ماه مبارک برنامهای خاص داشتند. به طوری که در این ماه عزیز شعر نمیخواندند، نمیسرودند و به آن گوش هم نمیکردند. اساساً دگرگونی خاصی را متناسب با این ماه مبارک در زندگی خود ایجاد میکردند، به گونهای که این ماه را سراسر به تلاوت قرآن مجید و انجام مستحبات مربوط به ماه مبارک رمضان سپری میکردند.(حجتالاسلام علی اکبر آشتیانی، پاسدار اسلام، شماره 93)
جدیت در عبادات
وقتی حضرت امام در ماه مبارک
رمضان در فصل گرمای نجف اشرف برای نماز جماعت ظهر و عصر با زبان روزه به
مدرسه مرحوم آیتالله بروجردی تشریف میآوردند، هر روز، اول هشت رکعت نوافل
ظهر را میخواندند و بعد نماز ظهر را با اذان و اقامه نسبتاً طولانی
میخواندند و بعد از تعقیبات نماز ظهر، هشت رکعت نوافل عصر را میخواندند و
بعد نماز عصر را با اذان و اقامه، مانند نماز ظهر میخواندند و بعد از
تعقیبات تشریف میبردند. این کار در آن سن و هوای گرم و آن حال روزه، کار
آسانی نبود که حتی جوانها موفق به آن بشوند، اما امام، با اقبال تمام
اینگونه جدیت در عبادات داشتند.(آیتالله قدیری، جمهوری اسلامی، خرداد 70)
برنامه خاص
امام علاوه بر انجام تمام اعمال عبادی ماه رمضان یک برنامه خاص خودش را
داشت، زمان بیشتری قرآن میخواندند. فکر میکنم حتی تا این اواخر ماهی سه
قرآن را که حتماً ختم میکردند، فرمش هم به این شکل بود که سه نقطه سه تا
قرآن داشتند، آن قسمتی که صبح برای کار میرفتند آن قسمتی که عصر بود و یا
قسمت سرشب سه تا قرآن بود که از هر سه میخواندند هر جا بودند یک جزء قرآن
میخواندند در نتیجه ماه رمضان که تمام میشد سه تا قرآن ختم کرده بودند،
این اواخر حتی با این همه گرفتاریها و مشاغلی که داشتند، تمام از کاری که
در مفاتیح هست آنها را انجام میدادند. امام شبها دعای افتتاح میخواندند،
دعای سحر را معمولاً میخواندند و خیلی هم توصیه میکردند و بیشتر ابوحمزه
را هم میخواندند، گاهی وقتها به ما میگفتند اگر ابوحمزه زیاد هست
میتوانید دو تا سه قسمت کنید و در دو یا سه شب تمام بشود. اگر یک شب
نتوانستید تمام کنید عیبی ندارد ولی این دعا را بخوانید.(فاطمه طباطبایی)
روزههای قضا شده
ایشان مقید بودند و حکم ایشان هم این بود که روزههای قضا شده حتماً باید
تا ماه رمضان بعدی گرفته بشود و نباید هیچ کدام آن بماند. به همین جهت هر
چند تا را که به واسطه مسافرت تابستان خورده شده بود حتماً در زمستان
خودشان مدیریت میکردند و به شکلی اداره میکردند که بچهها روزههایی را
که در تابستان نگرفتهاند، در زمستان بگیرند.(فرشته اعرابی)
ما جوانها تاب نافله را نداشتیم
من در ماه مبارک رمضان همانند سایر ماهها نماز ظهر و عصر را با امام در
مسجد شیخ واقع در بازار نجف بهجا میآوردم، ولی نماز مغرب و عشا را با
آیتالله آقای سیدعبدالاعلی سبزواری میخواندم. زیرا امام با آن کهولت سن و
ضعف حتی در ایامی که ماه مبارک مصادف با گرمای سوزان در روزهای بلند
تابستان بود، مقید به انجام نافله مغرب و عشا بودند. در حالی که ما با
اینکه جوان بودیم و تاب مقاومت بیشتری داشتیم، مایل بودیم هر چه زودتر نماز
مغرب و عشا را بدون نافله به اتمام برسانیم و به افطار برسیم.(حجتالاسلام
والمسلمین سیدمجتبی رودباری ـ برداشتهایی از سیره امام، ج3، صص 98 و 99)
این مسجد را باید احیا کرد
امام در یکی از سفرهایشان به محلات که مصادف بود با ماه رمضان در مسجدی
دورافتاده، متروک و بسیار کوچک که بیش از یک اتاق گلی نداشت به اقامه
جماعت میپرداختند. این در حالی بود که عدهای از علما به ایشان پیشنهاد
کردند که در مسجد جامع شهر اقامه جماعت بفرمایند. اما آن بزرگوار قبول
نکرده و فرمودند: «در مسجد جامع کسی هست که اقامه جماعت کند ولی در این
مسجد کسی نیست که اقامه جماعت کند، لذا این مسجد را باید احیا
کرد.»(حجتالاسلام والمسلمین توسلی، مجله حوزه، شماره 45، ص 52)
خود ماه رمضان، کاری است
سرّ این معنا که امام ملاقاتهای خودشان را در ماه مبارک رمضان تعطیل
میکردند این بود که بیشتر به دعا و قرآن و خلاصه به خودشان برسند. امام
میفرمودند: «خود ماه رمضان کاری است».(حجتالاسلام والمسلمین توسلی، مجله
حوزه، شماره 45)
چند ختم قرآن بخوانید
امام هر سال چند روز قبل
از ماه مبارک رمضان دستور میدادند که چند ختم قرآن برای افرادی که مدّنظر
مبارکشان بود قرائت شود.(حجتالاسلام والمسلمین رحیمیان، برداشتهایی از
سیره امام خمینی، ج3)
حرمت رمضان
دکترها به خاطر بیماری امام به
ایشان اجازه نمیدادند که روزه بگیرد، از همان سال 60 که امام آمدند به
جماران و در بیمارستان قلب بودند و سکته کرده بودند، دیگر روزه را دکتر
برای امام ممنوع کرده بودند، و امام هم خیلی مقید به این بودند که دستور
دکتر را اجرا کنند. امام با اینکه حاج عیسی برای ایشان غذا درست میکرد،
روزها برای امام که مثلاً بنا بود مرغی درست کنند چون ضعیف شده بودند، امام
اول ماه رمضان که میشد ممنوع میکرد و میگفت دیگر آش درست نکنید، اصلاً
دیگر درست نکنید، یعنی امام با اینکه روزه نبود اگر شما 2 روز هم پهلوی
امام بودید، 5 روز هم پهلوی امام بودید نمیفهمیدید که امام روزه نیست این
قدر مخفیانه افطار میکردند، و عمل میکردند که شما نمیفهمیدید که امام
روزه هستند یا نیستند لذا امام اول ماه رمضان که میشد دستور میدادند که
دیگر غذا درست نکنید، لذا هر چه در خانه بود، همان را به صورت مخفیانه
میخوردند و هیچ مشخص نمیشد که امام روزه نیستند.(سید رحیم میریان)
اهمیت روزه
تابستان حدود چهل سال پیش در قم ساکن بودیم. در آن موقع آب که بود و پنکه
یا کولری هم نداشتیم و همه جا خیلی گرم بود. در چله تابستان ماه مبارک
رمضان شروع شد و خواهر بزرگم که خیلی ضعیف و لاغر بود، نه ساله شد و باید
روزه میگرفت. او پس از افطار کردن اولین روزهاش به آقا گفت: من فردا روزه
نمیگیرم. آقا میبینند که علناً نمیتوانند او را به روزه گرفتن مجبور
نماید زیرا ممکن است روزهاش را بخورد و قبح روزه خوردن برایش از بین برود.
از اینرو بلافاصله دنبال یکی از دوستانشان فرستادند و گفتند: فلانی
میخواهم همین امشب اینها را به تهران برسانی، و ما دیروقت به تهران
رسیدیم. بعد آقا گفته بودند: من دیدم این بچه نمیتواند روزه بگیرد و
میخورد و اهمیت روزه برایش از بین میرود، گفتم از قم برود که اگر یک روز
به او گفتم روزه بگیر، بداند که باید روزه بگیرد نه اینکه بگوید میگیرم و
بعد هم برود بخورد.(زهرا مصطفوی)
شبهای قدر
برای امام شبهای
قدر و غیر قدر آن قدر فرقی نداشت. یعنی امام هر شب برایش شب قدر بود، امام
آن شبهای قدر چون برنامه آن زیادتر است، لذا امام از همان سر شب خوابش
خیلی کم میشد، مثلاً امام هر شب ساعت20/10 دقیقه میخوابیدند، آن شب هم سر
ساعت20/10 دقیقه میخوابیدند اما از آن طرف یک ساعت تا دو ساعت که
میخوابیدند بلند میشدند و مشغول عبادت و مشغول مناجات میشدند و دعاهای
شبهای قدر را میخواندند و قرآن سر میگرفتند و مناجات میکردند و گریه و
زاری میکردند تا صبح میشد و قرآن قبل از نماز و نماز صبح را میخواندند و
بعد میخوابیدند.(سید رحیم میریان)
فطریه
امام در این اواخر به
خاطر کسالت قلبی که داشتند و به آن مبتلا شده بودند به دستور طبیب بود و
مقید هم بودند که به دستور طبیب عمل بکنند و لذا اگر ایامی روزه نگرفتند به
خاطر کسالت بود ولی مقید بودند قبل از اینکه سال برسد بلافاصله کفارههای
روزه را پرداخت میکردند و من یادم هست در هر شب عید فطری که میشد امام
دستور میدادند و من را احضار میکردند و بلافاصله اول غروب آفتاب در شب
عید فطر که میشد به من پولی پرداخت میکردند و میفرمودند این پول فطریه
من و کسانی که نانخور من هستند و میفرمودند که این تا فردا به فقرا داده
بشود، لذا من تا قبل از ظهر عید فطر به دستور امام، فطریه حضرت امام را به
فقرای همین جماران پرداخت میکردم، مقید بودند که اول غروب روز آخر ماه که
میشد کنار میگذاشتند حتی فطریه خودشان را. (سید رحیم میریان)