عقیق:
شیوه اجرای مراسم دیروز در دانشگاه امام حسین(ع) با حضور فرمانده معظم کل قوا، با اتفاقی
نادر و جالب همراه بود
در مراسمهای
نظامی اینچنینی روال معمول بر این است که در هنگام سخنرانی فرمانده معظم کل قوا، تمام
حاضرین در میدان به حالت نظم نظامی و "خبردار" حضور مییابند و بیانات سخنران
را میشنوند، بااینحال در جلسه امروز مقام معظم رهبری پیش از آغاز سخنرانی خود با
لحنی صمیمانه از حاضرین خواستند جلوی جایگاه جمع شده و راحت بنشینند سخنرانی رهبر معظم
انقلاب در این مراسم حدود 35 دقیقه به طول انجامید؛ علیرغم اصرار سرلشگر جعفری فرمانده
کل سپاه برای جلوس ایشان بر روی صندلی، مقام معظم رهبری این موضوع را نپذیرفته و بهصورت
ایستاده سخنرانی کردند.
منصور
نظری از شعرای آیینی شعری را با عنوان «علمدار سپاه ظهور» تقدیم به حضرت سید علی خامنهای
ولی امر مسلمین جهان و منتظران ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف برای
عقیق ارسال کرده است:
ای خراسانی
علم بر دوشِ ما – ساقیِ جامِ شهادت نوشِ ما
ای امام
و رهبر آلالهها – ای خمار چشم مستت ژالهها
لشکر
عشاق بنشسته بَرَت –آن سپاهی مالکانِ اَشترت
تا سخنگویی
بر آنان نور را - کربلایِ عشق و شوق و شور را
تا دهی
آیینههای دل جلا – فاشسازی سِرّ سرخ کربلا
ای ز
رُخسارِ تو نورِ حق جلی - حیدر کرّارِ ما، سید علی
ساقیِ
میخانۀِ عشق و ولا - از لبت جاری شرابِ کربلا
نوشِمان
دِه از مِیِ گلگون خویش - مستمان کن رهبر آزاده کیش
اِذنمان
دِه، سر به دارانَت شویم – مستِ عطرِ نابِ بارانَت شویم
رمز
یا زهرا بِبَر جانا به لب - اِذن و فرمان دِه به فتحِ بَر حلب
دِه
علم بر دوشمان ای پیر عشق - تا بگیریمت حلب را چون دمشق
ای که
بر دل داغِ خان طومان تو را – داده رنج و درد بیپایان تو را
بر غمِ
پنهان به چشمانت قسم – بر تنِ خونین یارانت قسم
بر به
خون خفته شهیدانت قسم - نیمهشب را چشم گریانت قسم
جانِ
آن بانویِ سیلی خورده رو - ما حلب را پس بگیریم از عدو
تار
و مار این خصمِ جَراره کنیم - بند و زنجیرِ حلب پاره کنیم
غم مخور
ای پیرِ حیدر روی ما – کُن حسابِ دیگری بر روی ما
با ولی
سودای عماری کنیم - با سلیمانی علمداری کنیم
ما حلب
را شعله باران میکنیم - انتقامِ خونِ یاران میکنیم
ذوالفقار
از خون داعش تر کنیم - داعشی را خاک و خاکستر کنیم
اِی
خراسانی، علمدارِ ظهور – شیعه را اِی مایۀِ فخر و غرور
ای دلِ
زینب شده راضی تو را - ما مهیاییم جانبازی تو را
اِذنمان
ده تا جهان گیری کنیم – ریشهکَن این قوم تکفیری کنیم
باغبانِ
باغِ یاس و اطلسی - اِی که حالِ شیعه را دلواپسی
ای به
دستانِ تو رقصان ذوالفقار – ای حسینی زادۀ حیدر تبار
ای که
آتش میچکد از میغِ تو - ای یهودا خورده زخم از تیغِ تو
ای هُمای
کرده منزل اوج قاف – یکتنه با آل سفیان در مَصاف
ای عصایت
نیل را از هم شکاف - کِش برون تیغ دودم را از غلاف
سَر
زَن از این قومِ خونآلوده دست – از میِ کُفر و تَفرعُن گشته مست
مَحرم
زهرا به آه و رنج و اشک - در کفَت تیغ و علمداری و مشک
ای کلامت
چشمۀِ تکبیر ما - آفتاب و شمسِ عالمگیر ما
سرو
قد و لاله رویی، پیرِ ما - عاشقانه میکنی تدبیر ما
عاشقان
را اِی تو پیرِ دل جوان - چشم بد دور از تو ای سرو روان
ای رُخَت
آیینۀ حیدر نما – کربلایِ عاشقی را رهنما
کوریِ
چشم یزیدان زمان – رهبرا؛ چون کوه پابرجا بمان
خارِ
چشمانِ مُلوک خودفروش – همچونان دریای طوفانی، خروش
بادۀِ
غیرت به خُم جوشان تو را – لشکر عُشاق مدهوشان تو را
ای پناه
و پشت زینب در دمشق - نقش یا زهرا نما سَربندِ عشق
مِی
بنوشان از خُم مختارمان – تا نمایی مست و آتشبارمان
لب ز
لب واکن به پا طوفان نما - عاشقان را اِذن تَرکِ جان نما
دِه
به دستان سلیمانی علم – ذوالفقارِ حیدری، تیغ دودَم
کُن
روان لشکر بهسوی شهر عشق – مرقد غمبار زینب در دمشق
نور
جاری کُن ز لبهایت ولی - اِذن رفتن دِه به ما سید علی
کرده
بر تن رخت اِحرامیم ما - بیقرارِ رفتنِ شامیم ما
ما شهادت
را طلب داریم، یار – شوقِ رفتن بر حلب داریم، یار
راهمان
را سد مکن ای پیر عشق - اِذنِمان دِه رفتنِ جنگِ دمشق
جانِ
زهرا مادر غم پروَرت - جانِ آن آلالههای پرپرت
سینه
هامان گشته لبریز از طلب - تا بگیریم از سعودیها حلب
داغِ
خان طومان به دلها کُشتمان - کرده خَم این بار مِحنت پُشتمان
شیعه
را خون در رگ از غیرت به جوش - میرسد از کربلا بانگِ سروش:
شیعه
تشنه بر وفایِ عهدی است - عصر زیبای ظهور مهدی است
رهبر
و پیر خراسانیِ ما - ای تو نوحِ قلب طوفانیِ ما
جان
زهرایِ زِ غم قامت کمان - تا ظهور حضرت مهدی بمان
بیرقِ
این انقلابِ غرقه نور - دِه به دستانِ علمدارِ ظهور
بیرقِ
سبزِ ظهور اِی در کَفَت - عاشقانِ فاطمه صف در صفت
ای جلودارِ
سپاهِ شور و شِین – ای به رگ جاری تو را خونِ حسین (ع)
ای نسب
آورده از آلِ عبا - از نفسهای تو عطرآگین صبا
جانشینِ
بر علیِ مرتضی - لب ز لب واکُن معطر کن فضا
جان
ما را دِه جلا با یککلام - «دشمنِ زهرا بگیرید انتقام»
او که
زد سیلی بهصورت یاسِ را - او که تَن گلگونه کرد عباس را
هان
بگیرید انتقامش را به عشق – در حلب، رقه، فلوجه تا دمشق
کرده
کَر این بانگِ زهرایی جهان - یا لثاراتَ الحُسین، اِی عاشقان
لشکرِ
عُشاق زهرا، رو به حاج - تا بگیریم اهرمن را تخت و تاج
همچو
لوکی گشته عالم مستِ مست – عصر موعود ظهورِ مهدی اَست
به امید
ظهور حضرت یار ...
نیمهشب
16 شعبان المعظم 1437
منصور
نظری