بعد از مرگ شیرازی شخصی به نام یحیی صبح ازل ادعای
جانشینی وی را کرد و برخی بابیان را دور خود جمع آورد و برادرش «میرزا حسینعلی
بهاء» نیز منصب وکالت او را به عهده داشت. این دو نیز از حمایتهای سفارت روس
برخوردار بودند و دولت قاجار از ترس روسیه نمیتوانست آنان را از بین ببرد، ولی بر
اثر مخالفتهای مردم و علما مجبور شد تا آنان را به بغداد تبعید کنند، در بغداد
میان دو برادر یعنی یحیی صبح ازل و میرزا حسینعلی بهاء اختلاف افتاد و در نهایت
دولت عثمانی یحیی و طرفدارانش را به قبرس و حسینعلی بهاء را به عکاء (یکی از شهرهای
فلسطین اشغالی) تبعید کرد و این آغاز پیدایش فرقه بهائیت بود، زیرا حسینعلی بهاء
که به عکاء تبعید شده بود توانست هواداران باب را دور خود گرد آورده و سازمان
جدیدی به آنها بدهد و صبح ازل را که به جزیره قبرس تبعید شده بود منزوی سازد.
میرزا حسینعلی بهاء ابتدا ادعای جانشینی سیدعلیمحمد باب
را داشت، ولی اندکی بعد ادعای مهدویت کرده و با ادعای نبوت و الوهیت کار خود را
ارتقا داده خود را همان «من یظهره الله» که باب وعده آمدنش را داده بود معرفی کرد.
اما بعد از تبعید میرزا حسینعلی به عکاء در منطقه فلسطین
که از حوزه نفوذ روسیه بیرون بود، این حمایت کمرنگ شد. به همین دلیل عباس افندی
پسر حسین علی بهاء با خوشخدمتیهای خود به امپراطوری بریتانیا و بعدها دولت
آمریکا توانست حمایت آنها را جلب کرده و برای گسترش فرقه بهائیت در میان مسلمانان
از اهرم ثروت و قدرت کشورهای مذکور استفاده کند.
بنابراین فرقه بهائیت استمرار فرقه بابیت است که توسط
میرزا حسینعلی بهاء تأسیس شد و به وسیله عباس افندی که خود را «عبدالبهاء» مینامید قوام و استقرار یافت و اکنون نیز توسط
هیأتی مرکزی که اعضای آن را افرادی آمریکایی و انگلیسی تشکیل میدهند و اصالتاً
مسیحی بوده و بعدها بهایی شدهاند، اداره میشود.
*ردپای نقش استعمار در شکلگیری بهائیت
آنچه در ادامه میآید حمایت و نقش استعمارگران از بهائیت
است که مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات این گونه بیان مینویسد:
1. روسیه: سفارت روسیه از اول فتنه بابیه و پیدا شدن
فرقه بابیه و بهائیه از رهبران این فرقه حمایت میکرد، به عنوان مثال دالگورکی
سفیر روسیه در تهران برای نجات بهاءالله از زندان پادرمیانی کرد و فرستاده خود را
با وی همراه کرد تا به سلامت از ایران خارج شود.
2. انگلستان: بعد از انتقال رهبری بابیت و بهائیت به
عراق و سپس فلسطین، رهبران این فرقه خود را به تبعیت استعمار انگلیس در آوردند به
طوری که پس از پایان جنگ جهانی اول به پاس خدماتی که عبدالبهاء برای استعمار
انگلیس انجام داده بود طی مراسمی لقب سِر(Sir) و بزرگترین نشان خدمتگزاری، نایت هود(Knight Hood) را دریافت کرد.
3. آمریکا: در اثر حمایتهای آمریکا، بهائیگری به ستون
پنجم و یکی از ابزارهای استکباری آمریکا بعد از جنگ جهانی اول مبدل شد.
4.پادشاه عثمانی: برای قدردانی از حمایتهای عثمانی از
بهائیت، عبدالبهاء لوحی برای او نازل و از او تشکر کرد.
5. دولت غاصب اسرائیل: بهائیت از اول پیدایش خود با یهود
همکاری داشت به طوری که احمد شلبی عقاید این فرقه را در کتاب مقارنة الادیان
الیهودیه میآورد که هیأت بینالمللی حیفا در نامهای به محفل روحانی ملی بهائیان
ایران در اول ژوئیه 1952 رابطه شوقی افندی را با حکومت اسرائیل اعلام داشت.
با توجه به مطالب فوق معلوم میشود که فرقه بهائیت از
تأسیس تا زمان حال همیشه وسیلهای برای خیانت به مسلمانان و حمایت از دولتهای
استعماری بوده است، اما در مورد عقاید آنان باید گفت کتابهایی که بهاءالله یعنی
میرزا حسینعلی به گمان خودش نازل کرده و عقاید و احکامش را گفته است.
*عقاید بهائیت
بیشتر عقاید بهائیت در محور بهاءالله یعنی حسینعلی نوری
است که در اینجا به چند نمونه اشاره می کنیم:
1. شناخت: اولین چیزی که بر بندگان واجب شده است شناخت
محل تابش وحی و طلوع امرالله است؛ یعنی معرفت به میرزا حسینعلی بهاءالله که در
اثر این شناخت اعمال قبول میشود.
2. بهاءالله همان خداست و پس از او شوقی افندی خدا شد.
3. بهاء مژده انبیاء گذشته و باب است یعنی سیدعلیمحمد
شیرازی باب فقط مژدهرسان بهاءالله بود و با آمدن او قیامت نزدیک میشود.
4. اسماء، صفات و افعالی که برای خداوند تبارک و تعالی
ذکر میشود رموزی است برای اشخاصی که آنها مظهر الله هستند(یعنی خدا در آنها
ظهور کرده است) و گرنه خداوند، اسماء و صفات و افعال ندارد.
5. بهاء الله، احد و واحد است و شریکی در ملک برای او
نیست چرا که خداوند در او ظهور کرده است و این ظهور برای شناخت بیشتر خداوند است
که در حجاب غیب از نظرها پوشیده است.
6. بهائیت از همه ادیان گذشته بهتر است، چرا که خداوند
در بهاء الله ظهور کرده است و ادیان دیگر با ظهور بهاء تمام میشوند و به مرحله
کمال میرسند.
7. دین اسلام تا آمدن بهاء الله معتبر بود و قرآن کریم
هیچ گونه اعجازی ندارد و توسط باب نسخ شده است!
8. بهاءالله یک معجزه است، زیرا بدون اینکه به مدرسه
برود توانسته الواح مقدسه فارسی و عربی را املاء کند.
9. شریعت بهائی فقط پس از هزار سال قابل تغییر است یعنی
خداوند تبارک و تعالی میتواند بعد از هزار سال در شخص دیگری ظهور کند و دین
بهائیت را نسخ کند، همچنان که با ظهور خود در بهاء، دین اسلام را نسخ کرد.
*احکام و سنتها
بهائیت برای خود احکامی را هم به گمان خویش نازل شده،
دارند که به چند نمونه مهم اشاره میکنیم:
1. نماز: صبح و ظهر و شام 9 رکعت به صورت فرادی و قبله
هم شهر عکا است که قبر میرزا حسینعلی بهاء (خدایشان!) در آنجاست و نماز آیات نسخ
شده و کسی که آب ندارد به جای وضو، پنج بار میگوید: بسم الله الاطهر الاطهر.
2. روزه: بهائیت میگویند هر سال 19 ماه دارد و هر ماه
نوزده روز پس روزه 19 روز واجب است که عید نوروز عید فطرشان میشود.
3. حج: زیارت محل تولد باب در شیراز و خانه حسینعلی
میرزا در بغداد در همه ایام به جای زیارت کعبه قرار داده شده است.
4. ازدواج: بیش از یک زن جایز نیست، ازدواج با زن پدر
حرام، ولی با بقیه محارم مانند مادر، خواهر و .... حلال است.
5. طهارت: همه اشیاء روی دنیا پاک است مانند: بول، غائط،
منی، سگ و ... و این موهبت بهاء به بندگان اوست.
6. مراکز اجتماع: 1. حظیرة القدس: در عشق آباد 2. مشرق
الاذکار: در نزدیک شیکاگوی آمریکا
7. تربیت اولاد: درس و یاد دادن احکام بهائیت فرزند بر
عهده پدر است و اگر فقیر باشد از بیت العدل داده میشود.
8. یک سوم دیه کسی که کشته شده است، حق بیتالعدل بهائیت
است نه صاحب دم.
9. زنا: حد زنا در مرحله اول 9 مثقال طلا و در مرحله بعد
18 مثقال به بیت العدل ریخته میشود.
10. مهمانی: هر ماه یکبار مهمانی بر همه واجب است، هر
چند با دادن آب خالی.
11. بهداشت: هر هفته یک بار غسل و ناخن گرفتن واحب است.
12. عید: هر سال دو عید هست: 1. روز بعثت باب(ادعای
بابیت) 2. روز ولادت میرزا حسینعلی بهاء.
13. دفن اموات: مردهها باید در بلور، سنگهای قیمتی و
چوبهای محکم لطیف و با انگشتر نقشدار به اسم بهاء، دفن شوند.
14. آداب و معاشرت: با ادیان دیگر با محبت و مسالمت
رفتار شود تا بوی خوش رحمان (بهاء الله) را بهائیت بیابند.
15. ارث: سهم دختر و پسر مساوی است، همچنان که بلوغ هر
دو در 15 سالگی است.
16. اسباب منزل: هر نوزده سال یک بار، باید اثاثیه منزل
تغییر یابد.
منبع:فارس