21 مهر 1400 7 (ربیع الاول 1443 - 18 : 02
کد خبر : ۷۴۴۸
تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۸:۵۶
عقیق:  فتح خیبر یکی از بزرگترین پیروزی‌های پیامبر در مدینه بود در این فتح قلعه‌های یهود  توسط امیرالمومنین فتح شد و یکی از مهم‌ترین فتنه‌های یهود به وسیله دلاوری‌های امیرالمومنین خاموش شد. پس از این فتح جعفربن طیار که به حبشه هجرت کرده بود؛ به مدینه بازگشت.


پیامبر از دیدن جعفر طیار بسیار مسرور شد. حضرت برخاستند و دوازده گام به استقبال او رفته، دست در گردن او انداخته و میان هر دو چشم جعفر را بوسیدند و از خوشحالی گریستند و فرمودند که «نمی‌دانم به کدام یک از این دو نعمت خوشحالتر باشم آیا به آمدن تو اى جعفر یا به فتحى که حق سبحانه و تعالى مرا کرامت فرمود به دست برادرت» و باز از فرط سرور و خوشحالی از آمدن جعفر گریست.(1)


جعفر طیار که پس از حضرت علی علیه السلام در کنار حمزه سید الشهدا تکیه گاه پیامبر بود. در جنگ موته فرمانده سپاه اسلام در مصاف با روم بود. در این لشکر کشی قشون سه هزار نفرى اسلام با ساز و برگ و آذوقه مختصر خود در برابر دویست هزار قشون روم و عرب مجهّز، واقع شدند و این سه هزار خود را به میدان آن دویست هزار نفر کشیدند و نتیجه جز جانبازى چیزى نبود، این است که اول بار جعفر طیّار اسب خود را پى کرد و شمشیر کشید و به دشمن حمله کرد و جنگید تا شهید  شد(2)


جعفر طیار در این جنگِ سخت که تعداد لشکریان اسلام با کفار روم بسیار از حیث تعداد و امکانات جنگی پایین‌تر بسیار جانبازی کرد به حدی که هر دو دست خود را از دست داد و به شهادت رسید. پیامبر درباره او فرمودند که به ازای آن دو دست خداوند دو بال در بهشت به جعفر داده است و در بهشت پرواز می‌کند از این رو به جعفر طیار معروف گشت.


جعفر طیار مورد احترام رسول خدا و اهل بیت و تمام مسلمین
جعفر طیار از صحابی بزرگ رسول خدا  است و کسی است که همه اهل بیت به انتساب او به بنی هاشم افتخار می‌کنند و امیرالمومنین در مفاخره خویش با مردی از عرب؛ به اینکه جعفر طیار برادر اوست افتخار کرد (3)و همچنین در مناشده حضرت علی علیه السلام برای احقاق حق خویش با انتساب جعفر طیار به خود افضلیت خویش را بر زمامدار وقت اثبات می‌کند.


أمیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: «تو را به خدا سوگند، آیا برادر تو مزیّن به دو بال است که در بهشت با فرشتگان پرواز  می‌کند یا برادر من؟» أبوبکر گفت: «البتّه برادر شما جناب جعفر طیّار»(4)


علت تخریب قبر جعفر طیار و حجر بن عدی
جعفر طیار که از صحابی کبار رسول خدا است، باید امروز مزارش توسط عده‌ای که خود را پیرو آن پیامبر می داند مورد تعرض واقع شود. بعد از تخریب مقبره حجر و جسارت به بدنی که مظلومانه به خون غلطیده بود باید به جناب جعفر طیار جسارت کنند. به جرم اینکه زیارت قبور صالحان شرک است و کسانی که به زیارت این قبور می‌روند مشرک هستند و این بقعه‌های شریف محلی شده است برای عبادت غیر خدا پس تخریب این بقاع واجب است و با این استدلال سخیف دست به این جنایت بزرگ زدند.


بت پرستانی که از شرک نهی می‌کنند!
گذشته از اینکه این گروه متحجر که نه توجهی به قرآن دارند، نه عنایتی به روایات کتاب‌های صحیح مورد اعتقاد خود و نه ارزشی برای حکم عقل قائل هستند؛ باید توجه داشت که اعتقاد این گروه درباره خداوند بی‌مبناترین و مضحک‌ترین اعتقادی است که یک مسلمان می‌تواند داشته باشد را معتقد هستند. اعتقادی که بارها و بارها مورد تکفیر بزرگان از علمای مخالف شیعه قرار گرفته است. اعتقادی که نه تنها از نظر علمای شیعه مردود است؛ بلکه بزرگان از علمای غیر امامیه نیز آن را رد کرده‌اند برای نمونه به بعضی از این اعتقادات ایشان اشاره می‌شود تا واضح شود که عبادت کنندگان صنم و بت به جرم شرک به قبور بزرگان از صحابه پیامبر جسارت می کنند.


ابن تیمیه  مغز متفکر وهابیت می¬گوید :خداوند در هر شب هر گونه ای که بخواهد به آسمان دنیا فرود می¬آید و خداوند می‌گوید :«آیا کسی هست که مرا بخواند تا اجابتش کنم و طالب مغفرتی هست که او را ببخشم ...؟» خداوند این کار را تا طلوع فجر انجام می‌دهد» وی پس از نقل مطلب بالا می نویسد: « هرکس فرود آمدن خداوند به آسمان دنیا را انکار کند یا توجیه کند، بدعت گذار و گمراه است.» (5)


از ابن تیمیه که درگذریم، در دوران معاصر نیز این تفکر هم¬چنان به قوت خود باقی است و به شدت از آن دفاع می¬شود. از «هیأت عالی افتای وهابیت» در عربستان سعودی سؤال شد که از نظر شرعی حکم کسی که معتقد است خداوند در همه جا  وجود دارد چیست؟ این هیئت در پاسخ چنین جواب گفت: خداوند در بالای عرش قرار گرفته و در درون جهان نیست، بلکه خارج از این عالم است. هرکس معتقد باشد همه جا هست کافر و مرتد و خارج از اسلام است. (6)


هم چنین از آن هیأت در عربستان سعودی پرسیدند : آیا خداوند متصف به صفت هروله (دوان دوان رفتن) می¬باشد؟ این هیأت در پاسخ چنین گفت: آری صفت هروله برای خداوند در حدیث قدسی در بخاری و مسلم نقل شده‌ و آمده است؛ خداوند می‌فرماید: «....اذا اتانی العبد ماشیا اتیته هروله » (7)


تکفیر اعتقاد وهابیت توسط بزگان عامه


عبد القاهر بن عبد الطاهر بغدادی اسفراینی اشعری شافعی (متوفای 429 هجری قمری)
عبد القاهر از متکلمان بلند آوازه عامه می‌گوید: « و اما جسمیه خراسان  من الکرامیه ، فتکفیرهم واجب  لقولهم بان الله تعالی له حد و نهایه من جهه السفل، و منها یماس عرشه و لقولهم  بان الله تعالی محل للحوادث»(8)؛کرامیه از خراسان که قائل به جسمیت هستند تکفیر ایشان واجب است به خاطر اعتقاد ایشان به اینکه خداوند از جهت پایین  حد و نهایت دارد و عرش را مس می کند و اعتقادشان به اینکه خداوند محل حوادث است. واضح است که طبق این فتوا  تکفیر وهابیون من جمله شیخ ایشان ابن تیمیه واجب است.


ابوحامد محمد بن محمد بن محمد غزالی شافعی (450 -505هجری قمری)
غزالی می‌گوید: « فان خطر بباله ان الله جسم مرکب من اعضاء فهو عابد صنم فان کل جسم فهو مخلوق و عباده المخلوق کفر و عباده الصنم کفر لانه مخلوق و کان مخلوقا؛ لانه جسم ، فمن عبد جسما فهو کافر باجماع الامه السلف منهم و الخلف». (9)؛ اگر کسی به ذهنش خطور کند که خداوند جسم است و مرکب از اعضا و جوارح است پس او عابد بت می‌باشد به درستی‌که هر جسمی مخلوق است و عبادت مخلوق کفر است، عبادت صنم کفر است؛ چراکه بت مخلوق است زیرا بت جسم است؛ پس هر کس عبادت کند جسم را پس کافر است به اجماع امت؛ گذشتگان از امت و آیندگان از امت.


بنابر فتوای غزالی، ابن تیمیه و بن باز، عبادت کنند گان بت می باشند؛ چراکه اعتقاد به جسمیت خداوند دارند لذا بنابر سلف و خلف تکفیر وهابیونی که مدعی پیرو از سلف هستند واجب است.


ایشان که اعتقادی به توحید ندارند خویشتن را پرچمداران توحید می نمایانند و هر کسی را که با اعتقاد بی اساس ایشان مخالف باشد را از دم تیغ می گذرانند و این گونه به بزرگان و اولیای الهی توهین می‌کنند دیروز از تخریب کربلا و بقیع تا انهدام قبه مبارکه حضرت ثامن الحجج و ائمه سامرا و امروز جسارت و تخریب بقعه حجر بن عدی و جعفر طیار و برای اولین بار در تاریخ وهابیت نبش قبر و جسارت به بدن حضرت حجر بن عدی که لکه ننگ دیگری بر دامن وهابیت زده شد و فردا که تهدید به تخریب بقاع متبرکه دمشق کرده‌اند.


چرا زیارت شرک است ؟؟
تمام استدلال ایشان درباره شرک بودن توسل و زیارت این است که این افراد، مرده هستند لذا توسل به مرده جایز نیست این اعتقاد هم از حیث کبروی مخدوش است و توسل به مرده –بر فرض که قبول کنیم این اشخاص مرده هستند _ دلیلی برای شرک نیست؛ به بیانی دیگر قرآن و روایات توسل به مرده را شرک و کفر نمی داند از حیث صغروی،  نیز تعارض با قرآن و روایات مقبول و صحیح این گروه تکفیری دارد.  یعنی صغری استدلال را که کسانی که از دنیا رفته اند مرده هستند و نه حیات برزخی دارند و نه ارتباطی با این عالم را مخالف ایات و روایات وارده می دانیم. طبق نصوص مقبول وهابیت با مردن حیات از بین نمی‌رود و شکل حیات عوض می‌شود و زندگان امکان ارتباط با مردگان را دارند.


برای نمونه می‌توان به داستان جنگ بدر اشاره نمود بخاری نقل می‌کند: که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با کشته شدگان از کفار صحبت کردند و وقتی از ایشان سئوا ل شد که مگر مردگان می شنوند حضرت فرمودند «ما انتم باسمع»؛ شما زنده ها شنواتر از این مرده ها  نیستید(10) این نشان از زنده بودن مردگان و شنیدن سخنان ما را می‌دهد.


اگر آن حال کفاری است که در بدر به درک رفته اند پس چگونه خواهد بود امثال حجر بن عدی و جعفر طیار؟ آیا کفار بدر صدا را می شنوند و در ک می‌کنند؛ اما اولیای الهی خیر؟ ابن قیم جوزیه شاگرد برجسته ابن تیمیه شیخ وهابیت کتابی فقط در باره زنده بودن روح اموات و ارتباط ایشان با این جهان تالیف  کرده است کتابی به نام «الروح» وی در این کتاب تصریح می کند: «سلف اجماع دارد بر اینکه میت زائر زنده خویش را می شناسد و با آمدن زائر خوشحال می شود (11)


او که خود از متفکرین وهابیت است و مهمترین شاگرد ابن تیمیه ادعای اجماع بر زنده بودن اموات را می‌کند و از فحوی کلام او به دست می‌آید که سلف –گذشته گان– بر مشروعیت زیارت صحه گذاشته اند و الا اعتقاد داشتن به خوشحالی میت از زیارت کنندگان قبرش چه فایده ای خواهد داشت.


وهابیت بر خلاف مسلمین به اهل بیت کینه دارد
بنابر آنچه که گذشت وهابیون تکفیری حتی زحمت مطالعه کتب بزرگان خود، که موسس مکتب کثیف وهابیت هستند را به خود نداده‌اند گویی در فکر این اشخاص چیزی جز جمود و دشمنی با اهل بیت رسول خدا القا نشده است. باید از این گروه پرسید چرا فقط به تخریب قبور ائمه شیعه اقدام می‌کنید؟ چرا به قبوری که مورد احترام اهل بیت هستند تعرض می‌کنید؟ چرا قبر خالد بن ولید که دارای زیارتگاه و مقبره است مورد حمله شما واقع نمی‌شود؟ چرا قبر امثال بخاری و ابوهریره تخریب نمی‌شوند؟ آیا علت آن چیزی غیر از حقد و کینه ای است که شما نسبت به اهل بیت دارید؟ اگر این حقد و کینه را آشکارا بیان کنید مورد تکفیر تمام فرقه های اسلامی قرار خواهید گرفت از این رو است که باطل خویش را در زیر پرچم توحید پنهان کرده اید و به بهانه توحید به موحدان واقعی این عالم جسارت می‌کنید.

 
و باید به این گروه تکفیری گفت «تمتع بکفرک قلیلا انک من اصحاب النار(زمر 8)» و مانیز هر چند که مصیبت زده هستیم از این جسارت بزرگ که به ساحت اصحاب بزرگوار پیامبر شد اما همراه با کتاب خدا می‌گوییم «فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرینَ»(11)


پی نوشت ها :
1. لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقیه) ( فارسی ) - محمد تقی المجلسی ( الأول ) - ج 2 - ص 118

2. أصول الکافی / ترجمه کمره‏اى، ج‏2، ص: 790
3. الاحتجاج ( فارسی ) - الشیخ الطبرسی ( مترجم : جعفری ) - ج 1 - ص 330
4. الاحتجاج ( فارسی ) - الشیخ الطبرسی ( مترجم : جعفری ) - ج 1 - ص 268
5. مجموعه الرسائل الکبری  ص 451 رساله یازدهم
6. فتاوی اللجنه الدائمه للبحوث العلمیه و الافتاء : ج 3 ص 216-218
7. فتاوی اللجنه الدائمه للبحوث العلمیه و الافتاء : ج 3 ص 196 رقم 6932
8. حسن بن علی سقاف ، صحیح شرح العقیده الطحاویه  : ص 361  ،فصل قاعده مهمه للتعریف با لمجسمه و المشبهه . به نقل از عبد القاهر بغدادی ،اصول دین : ص 337
9. غزالی ، الجام العوام عن علم الکلام : ص 7-8
10. البخاری ج 5 ص 21 کتاب المغازی باب قصه غزوه البدر
11. الروح  ابن قیم جوزیه ص 9 چاپ بیروت
12. اعراف102



منبع: خبرگزاری دانشجو

211001

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: