عقیق:جلسه درس
تفسیر قرآن آیتالله «محمدی ریشهری» صبح چهارشنبه هر هفته در مصلای بزرگ ری
برگزار میشود که در جلسه هفته گذشته (8 اردیبهشتماه 1395)، این مفسر قرآن کریم
به تفسیر دومین آیه سوره مبارکه «بقره» و نکاتی درباره معناب «کتاب» در قرآن کریم
پرداخت که بخشی از آن در ادامه میآید؛
بِسْمِ
اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
الم*
ذَلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ (بقره/ 1 و 2)
سؤالی
نسبت به بحثهای قبل مطرح شده که ما عرض کردیم چون معنای حروف مقطعه نزد اصحاب
روشن بوده لذا از پیامبر(ص) یا ائمه(ع) سؤالی درباره آن نشده است. سؤال کردهاند حروف مقطعه از ابتکارات
قرآن است چگونه نزد اصحاب معنای آن روشن بوده است؟ پاسخ این است که این یک احتمال
است چون در روایات درباره حروف مقطعه چیزی نداریم.
بحث
ما درباره «ذَلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ» است که به واژه شناسی «الکتاب» میرسیم.
واژه شناسان کهن اصل و گوهر معنای کتاب را متصل کردن چیزی به چیزی میدانند. قبل
از اینکه خط ابداع شود کتاب در عربی به معنای اتصال بود. بعد از اینکه خط پیدا شد
و در جامعه عرب و نوشتن باب شد، واژه کتاب در نوشتن و نوشته به کار رفت؛ چرا که نوشتن،
حروف را به هم متصل میکند.
کتاب
در قرآن چند بار تکرار شده است. در قرآن از ماده کتب در 61 سوره و 279 آیه و 319
بار در قالبهای گوناگون به کار رفته است که یکی از آنها «الکتاب» به معنای قرآن
است یعنی همین کتابی که بر قلب پیامبر(ص) نازل شده است.
«کتاب» در قرآن به چه معناست؟
یکی
از معنای کتاب، نامه است. خداوند در قرآن میفرمایند: «قَالَتْ یَا أَیُّهَا
المَلَأُ إِنِّی أُلْقِیَ إِلَیَّ کِتَابٌ کَرِیمٌ؛ [ملکه سبا] گفت اى سران [کشور] نامهاى ارجمند
براى من آمده است». (نمل/ 29) در اینجا کتاب به معنای نامه است.
دومین
معنای کتاب، جایگاه ثبت عقاید، اخلاق و اعمال انسان است. خداوند در قرآن میفرماید:
«وَکُلَّ إِنسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَآئِرَهُ فِی عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ
الْقِیَامَةِ کِتَابًا یَلْقَاهُ مَنشُورًا: و کارنامه هر انسانى را به گردن او بستهایم
و روز قیامت براى او نامهاى که آن را گشاده مىبیند بیرون مىآوریم». (اسراء/
13) همچنین در آیات 7 تا 9 سوره میارکه «انشقاق» داریم: «أَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ * فَسَوْفَ
یُحَاسَبُ حِسَابًا یَسِیرًا * یَنقَلِبُ إِلَى أَهْلِهِ مَسْرُورًا؛ اما کسى که کارنامهاش
به دست راستش داده شود؛ بزودىاش حسابى بس آسان کنند، و شادمان به سوى کسانش باز
گردد».
سومین
معنای کتاب در قرآن جایگاه ثبت همه امور هستی است. البته لوح محفوظ هم گفته میشود.
خداوند همه آنچه در نظام هستی است و مقدرات ثبت شده است. در سوره مبارکه «یونس»
داریم: «وَمَا
تَکُونُ فِی شَأْنٍ وَمَا تَتْلُو مِنْهُ مِن قُرْآنٍ وَلاَ تَعْمَلُونَ مِنْ
عَمَلٍ إِلاَّ کُنَّا عَلَیْکُمْ شُهُودًا إِذْ تُفِیضُونَ فِیهِ وَمَا یَعْزُبُ
عَن رَّبِّکَ مِن مِّثْقَالِ ذَرَّةٍ فِی الأَرْضِ وَلاَ فِی السَّمَاء وَلاَ
أَصْغَرَ مِن ذَلِکَ وَلا أَکْبَرَ إِلاَّ فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ؛ و در هیچ کارى
نباشى و از سوى او [=خدا] هیچ [آیهاى] از
قرآن نخوانى و هیچ کارى نکنید مگر اینکه ما بر شما گواه باشیم آنگاه که بدان
مبادرت مىورزید و هموزن ذرهاى نه در زمین و نه در آسمان از پروردگار تو پنهان
نیست و نه کوچکتر و نه بزرگتر از آن چیزى نیست مگر اینکه در کتابى روشن [درج شده]
است».
چهارمین
معنای کتاب، کتابهای آسمانی انبیای گذشته است. در آیه 213 وره مبارکه «بقره»
داریم: «کَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِیِّینَ
مُبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ
بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُواْ فِیهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلاَّ الَّذِینَ
أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ فَهَدَى
اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ
وَاللّهُ یَهْدِی مَن یَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ، مردم امتى یگانه بودند
پس خداوند پیامبران را نویدآور و بیمدهنده برانگیخت و با آنان کتاب [خود] را بحق
فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند داورى کند و جز کسانى که
[کتاب] به آنان داده شد پس از آنکه دلایل روشن براى آنان آمد به خاطر ستم [و حسدى]
که میانشان بود [هیچ کس] در آن اختلاف نکرد پس خداوند آنان را که ایمان آورده
بودند به توفیق خویش به حقیقت آنچه که در آن اختلاف داشتند هدایت کرد و خدا هر که را
بخواهد به راه راست هدایت مىکند».
پنجمین
معنای کتاب، قرآن است. «ذَلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى
لِّلْمُتَّقِینَ». (بقره/
2) کتاب 78 بار در قرآن به «قرآن» که بر قلب پیامبر(ص) نازل شد، اطلاق شده است.
به همین جهت بسیاری از مفسران کتاب را از اسامی اصلی قرآن ذکر کردهاند که البته
این نظریه از نظر ما صحیح نیست.
در
غیر از این 5 معنا، کتاب در قرآن با معانی مختلف آمده است؛ در آیه 235 سوره مبارکه
«بقره» داریم: «وَلاَ
جُنَاحَ عَلَیْکُمْ فِیمَا عَرَّضْتُم بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّسَاء أَوْ
أَکْنَنتُمْ فِی أَنفُسِکُمْ عَلِمَ اللّهُ أَنَّکُمْ سَتَذْکُرُونَهُنَّ وَلَکِن
لاَّ تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلاَّ أَن تَقُولُواْ قَوْلًا مَّعْرُوفًا وَلاَ
تَعْزِمُواْ عُقْدَةَ النِّکَاحِ حَتَّىَ یَبْلُغَ الْکِتَابُ أَجَلَهُ
وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ یَعْلَمُ مَا فِی أَنفُسِکُمْ فَاحْذَرُوهُ
وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ غَفُورٌ حَلِیمٌ؛ و در باره آنچه شما به طور سربسته از
آنان [در عده وفات] خواستگارى
کرده یا [آن را] در دل پوشیده داشتهاید بر شما گناهى نیست خدا مىدانست که
[شما] به زودى به یاد آنان خواهید افتاد ولى با آنان قول و قرار پنهانى مگذارید
مگر آنکه سخنى پسندیده بگویید و به عقد زناشویى تصمیم مگیرید تا زمان مقرر به
سرآید و بدانید که خداوند آنچه را در دل دارید مى داند پس از [مخالفت] او بترسید
و بدانید که خداوند آمرزنده و بردبار است ». در اینجا کتاب به معنای ازدواج با زنی که هنوز در عده است.
«ریب»
به چه معناست؟
حال
میرسیم به «ذَلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ» (بقره/ 2) و واژهشناسی «ریب». ریب به معنای شک همراه با ترس،
تهمت و اضطراب روانی و نگرانی است.
در
اصل به معنای اضطراب و در ادامه شکی که ریشه در تهمت دارد. کلمه ریب در قرآن
ساختارهای گوناگونی دارد، ریب 36 بار در ساختارهای مختلف به کار رفته است.
در
قرآن به مطلق شک ریب گفته نمیشود که این نکته مهمی است برای دانستن تفسیر کلام
وحی. قرآن کریم به شکی ریب اطلاق میکند که ریشه در بدگمانی، تهمت و اضطراب روانی
داشته باشد. به طور مثال آیه 45 سوره مبارکه «توبه» داریم: «إِنَّمَا یَسْتَأْذِنُکَ الَّذِینَ لاَ
یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِی رَیْبِهِمْ
یَتَرَدَّدُونَ؛ تنها کسانى از تو اجازه مىخواهند [به جهاد نروند] که به خدا و
روز بازپسین ایمان ندارند و دلهایشان به شک افتاده و در شک خود سرگردانند».
شیخ
طوسی در تفسیر این آیه آورده است: «این افراد اضطراب دارند و شک میکنند». به هر
حال قرآن کریم ریب را به شکی اطلاق میکند که ریشه در اضطراب، بدگمانی و تهمت
داشته باشد.
ریب
با شک فرق دارد. در روایتی در کافی، جلد 2، صفحه 399 داریم: «بدگمانی نکنید که اگر
بدگمانی بر شما غلبه کرد زمینهساز شک است». مبدا بدگمانی چیست و چرا انسانها
دچار ریب و بدگمانی میشوند؟ چرا انسان دچار بدگمانی نسبت به پیامبران و دین میشوند؟
چگونه
بفهمیم کاری خوب یا بد است
مبدأ
ریب و اضطراب روانی و در نهایت شک و تردید در حقایق غیبی و انکار آن را از روایتی
که علامات خیر و بر و شر و کارهای خوب و بد بیان شده، میتوان درک کرد. در روایات
فراوانی تاکید شده است اگر انسان به دل خود مراجعه کند متوجه میشود خیر و شر و
کارهای خوب و بد به چه معناست.
انسان
نسبت به کارهای بد، اضطراب دارد. در روایتی از پیامبر (ص) داریم: آنچه موجب استرس
میشود رها کن و کاری کن که باعث آرامش شود. کار خیر باعث آرامش و کارهای بد موجب
اضطراب است.
وابصه
خدمت پیامبر(ص) آمد و عرض کرد که میخواهم بفرمایید چه کاری خوب و چه کاری بد است؟
حضرت با سه انگشت به سینهاش زد و فرمود: از دلت بپرس؛ کارهای خوب آن است که دل
انسان نسبت به انجام آن آرام است و کار بد و گناه آن است که دل انسان برای انجام
مضطرب است.
در
واقع این روایات ریشه در آیه «وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا *َأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا» دارد. همه میدانند که
ظلم و تجاوز به حقوق دیگران کار بدی است. با توجه به این مطالب میرسیم به شکی که معاندان
در حقایقی که درباره انبیا الهی مطرح کردند. آن ریب و شکی که ناشی از اضطراب روحی
است و برطرف شدنی نیست ریشه در کارهای بد دارد. کارهای ناشایست هم باعث ریب و هم
باعث اضطراب روحی میشود . این شکی که معاندان در حقایق انبیای الهی دارند نوعی
بیماری روانی است و این بیماری روانی ناشی از گناه است.
منبع:فارس