«فخرالمحققین، فخرالدین و فخرالاسلام»، این سه لقب از آن فرزند دانشمند و برومند علامه حلی (ره) است که در ۱۶ سالگی مجتهد مسلم بوده و علوم معقول را تکمیل کرده است.
علامه حلی در مقدمه تذکرۀ الفقها و در مقدمه کتاب قواعد از فرزندش تجلیل کرده و در آخر قواعد آرزو می کند که فرزندش بعد از او کارهای ناتمام او را تمام کند. فخرالمحققین کتابی به نام «ایضاح الفوائد فی شرح مشکلات القواعد» دارد که آرا او در کتب فقهی مورد توجه علمای شیعه است.
محمد نیز مانند پدر نابغه ای از نوابغ ارزنده شیعه بوده و در تمام کتب فقهی و علمی مورد توجه خاص دانشمندان بزرگ و مجتهدین طراز اول ما قرار گرفته است.
* سرشار از استعداد
قاضی نورالله شوشتری در کتاب مجالس المؤمنین می نویسد: فخرالمحققین محمد در علوم عقلی و نقلی، محققی نحریر و در علوّ فهم و فطرت، مدقّقی بی نظیر بود.
قاضی نورالله برای اثبات این که فخرالمحققین هنگام تصنیف کتاب قواعد پدر، مجتهد بوده و کمتر از ده سال داشته است، می نویسد: از ملاحظه تاریخ ولادت او و تاریخ تصنیف کتاب ظاهر می شود که سن او در آن موقع کمتر از ده سال بوده است؛ گرچه برخی گفته اند که فرزند علامه در زمان تصنیف کتاب قواعد از سوی علامه، بیشتر از 10 سال داشته و نسبت به سن ده سالگی اش در زمان نگارش قواعد اشکال کرده اند.
* تحقیقی در حل مسئله
دانشمند گرامی، جناب آقای دوانی می گوید: علامه حلی (ره) در آن وصیت نامه که در آخر کتاب قواعد در بسیاری از کتب تراجم و غیره نیز ذکر شده، می نویسد: ای فرزند من! در این کتاب فتاوای احکام و قواعد شرایع اسلام را برای تو خلاصه نموده و بیان کردم و با الفاظی مختصر و عباراتی شیوا و سبکی دلپذیر و محکم روشن ساختم؛ سن من در این موقع به پنجاه رسید و اینک وارد دهه بعد آن شده ام.
اگر دانشمندان توجهی به این جمله «سن من در این موقع به پنجاه رسید»، می نمودند، موضوع حل می گشت و دیگر اختلافی از سوی علما در سن فخرالمحققین در زمان نگارش قواعد از سوی پدرش پیدا نمی شد، زیرا از این عبارت کاملاً پیدا است که علامه هنگام تالیف قواعد پنجاه سال داشت و چون ولادت وی در سال ۶۴۸ روی داده، باید گفت علامه در سال ۶۹۸ به تصنیف کتاب قواعد پرداخته است و با در نظر گرفتن ولادت فخرالمحققین در سال ۶۸۲ بدون تردید فخرالمحققین در آن موقع ۱۶ ساله بوده است؛ از این عبارت این نتیجه به دست می آید:
فخرالمحققین هنگام تألیف قواعد که به خواهش وی صورت گرفته و خود در شرح آن می گوید، در ۱۶ سالگی مجتهد مسلّم بوده و علوم معقول را تکمیل نموده است.
* فخرالمحققین از منظر علامه حلی
فخرالمحققین در ایام جوانی با پدرش به ایران سفر نموده، آن گاه با پدر به حلّه واقع در کشور عراق برگشت و به طوری که خود در حاشیه کتاب «الالفین» می نویسد، ناگزیر به جلای وطن گردید و به نواحی آذربایجان آمد و گویا مجدداً به حله برگشته است.
فخرالمحققین به همان میزانی که از لحاظ مراتب فضل و کمال ممتاز و در حد خود بی نظیر بوده، از حیث ادب و اخلاق و ملکات فاضله نیز امتیازی مخصوص داشته است در میان انبوه دانشمندان که ما با زندگانی آنان آشنا هستیم، چنین پدر و فرزندی را ندیده ایم که هر دو از نوابغ نامی و نسبت به هم تا این اندازه خصوصیت و احترام مرعی دارند. علامه در برخی از آثار خود، هر جا از فرزندش فخرالمحققین نام می برد، می گوید: خداوند مرا فدای او گرداند و از بدی ها دور بدارد.
در آغاز کتاب «الالفین» که مشتمل بر هزار دلیل در اثبات امامت امیرالمومنین علی (علیه السلام) است، می نویسد: من به خواهش فرزند عزیزم محمد که خداوند امور دنیا و آخرت او را اصلاح گرداند، چنان که او نیز نسبت به پدر و مادرش از هرگونه احترام و خدمتگزاری مضایقت ندارند و امیدوارم که خداوند، سعادت دو جهان را به او روزی کند؛ چنان که او هم در به کار بستن نیروی عقلی و حسی خود از من اطاعت نموده و با گفتار و کردار خویش موجبات خوشنودی مرا فراهم کرده است و ریاست ظاهری و معنوی را یکجا به او موهبت کند، چه که وی به اندازه یک چشم به هم زدن نافرمانی بر من ننموده این کتاب را که موسوم به «الفین»، املا نمودم.
در این کتاب هزار دلیل یقینی و برهان عقلی و نقلی برای اثبات امامت بلافصل حضرت شاه ولایت، علی بن ابی طالب علیه السلام و هزار دلیل در رد شبهات مخالفین وارد ساختم و نیز ادله بسیاری در اثبات امامت سایر امامان عالی مقام به مقداری که طالبان را قانع سازد، آوردم و ثواب آن را به فرزندم محمد اهدا نمودم. خداوند او را از هر خطری نگهدارد و هرگونه بدی و زشتی را از وی برطرف سازد و به آرزوهایی که دارد نائل گرداند و شرّ دشمنانش را از او دور کند.
همچنین در آغاز کتاب قواعد و ارشاد و غیره به همین مضامین فرزندش را ستوده است. در آغاز قواعد می نویسد: این کتاب را به خواهش دوست ترین مردم نسبت به خود و عزیزترین آن ها، یعنی فرزند عزیزم محمد تصنیف کردم خداوند عمر او را طولانی کند تا با دست خود مرا به خاک سپارد و برایم طلب آمرزش کند، چنان که من نیز خالص ترین دعای خود را برای ترقیات او می نمایم و نیز به وی سفارش اکید نموده که هر یک از کتب مرا که ناقص بماند، او تمام کند و نماز و روزه و حج و بقیه عبادات پدر را اعاده کند.
* شاگردان
فخرالمحققین تمام رشته های علوم و فنون را در خدمت پدر علامه اش تکمیل نمود و جز وی استادی ندیده. شهید اول، سید بدرالدین مدنی، شیخ احمد بن متوج بحرانی، سید حیدر آملی، سید تاج الدین ابن معیه و ظهیرالدین فرزند دانشمندش نیز از شاگردان بزرگ وی به شمار می آیند.
* تألیفات
تألیفات او همه در شمار بهترین کتب علمی شیعه به شمار می آیند و اغلب شرح و حاشیه و تعلیقه کتب پدر عالیقدرش می باشد، مانند شرح المسترشدین، شرح مبادی الاصول، شرح تهذیب الاصول، ایضاح الفوائد فی حل مشکلات القواعد، رساله فخریه در نیت، حاشیه ارشاد، الکافیه الوافیه در علم کلام، و مسائل صدریه.
* رحلت
فخرالمحققین شب جمعه پانزدهم یا بیست و پنجم جمادی الثانی سال ۷۷۱، در سن ۸۹ سالگی به جهان باقی شتافت. محدث قمی در فوائدالرضویه می نویسد: از سخن مجلسی اول در شرح «من لایحضره الفقیه» ظاهر می شود که آن بزرگوار در حله وفات کرده و جنازه اش را به نجف اشرف حمل کرده اند و بعید نیست که قبرش نزدیک پدرش باشد. کلام مجلسی در آخر کتاب طهارت شرح فقیه این است: و علامه و پسرش را در نجف اشرف بعد از نقل، مدفون ساختند.
پی نوشت:
کتاب «فقهای نامدار شیعه» با تلخیص و ویراست
منبع:حوزه