عقيق: حضرت زهرا(س)، همچنان پس از گذشت قرنها، براى همه بشریت به ویژه زنان و دختران 'الگو'ست. روز ولادت او را به نام 'روز زن' و 'روز مادر' نام نهاده اند، تا همه زنان مسلمان و مادران نمونه، از فضایل و شایستگیهاى آن سرمشقِ خوبیها، الگو بگیرند.
جلوههاى الگويى آن بانو، براى نسل امروز فراوان است. در جنبههاى فردى و اجتماعى، عبادى و سياسى، اخلاق و معاشرت، تربيت و خانهدارى، عبادت و بندگى، علم و دينآموزى و... مىتواند سرمشق ما قرار گيرد. اگر به اين "آينه كمال" بنگريم، جلوههاى فضيلت را خواهيم ديد و شناخت.
براى سهولت در "الگوگيرى" از آن اسوه پاكى، به نمونههايى از سيره رفتارى آن حضرت، در چند بخش اشاره مىكنيم:
1 . بعد عبادى آنچه به وجود انسان معنى مىبخشد، رابطه "نيايش" و "پرستش" با معبود است. هر كه در دستگاه خدا "بنده"تر باشد، آزادتر و مقرّبتر است.
پيروان سيره زهرا(س) همچون او بايد اهل ذكر، دعا، خلوت، تهجّد و نماز باشند.
حضرت فاطمه(س) بسيار شيفته عبادت و نيايش به درگاه الهى بود. از همه دل بريده بود و دلش پيوسته با پروردگارش بود.
آنقدر در پيشگاه خدا به عبادت مىايستاد كه قدمهايش ورم مى كرد1 و هرگز از نماز و دعا و نيايش خسته نمىشد، بلكه لذّت معنوى او در عبادت بود.
در نمازهايش از خوف خدا مىگريست.
براى هر روز از روزهاى هفته، و تعقيبات نماز، دعاهاي ويژهاي داشت (در كتابهاى دعا، متن دعاها و ذكرهاى روزانه و تعقيبات نماز آن بانوى بزرگ آمده است).
در دعاهايش براى زنان و مردان مؤمن دعا مىكرد، ولى براى خود دعا نمىكرد. وقتى علّت را مىپرسيدند، مىفرمود: اول همسايه، سپس خانه!2
تسبيحات حضرت زهرا(س) از بركات آن بانو است. روزى خسته از كارهاى طاقتسوز خانه، با دستهاى تاول زده به محضر پيامبر خدا(ص)رفت تا براى كمك در انجام كارهاى خانه كنيزى براى خود بگيرد.
رسول خدا(ص)بهتر از كنيز و خدمتكار را به او عطا كرد، يعنى "تسبيحات حضرت زهرا(س)".3 اين ذكرهاى شريف را حضرت جبرئيل(ع) از سوى خداوند آورد و به حضرتش تعليم داد.
آرى... الهام و نيرو گرفتن از ياد خدا براى غلبه بر دشواريهاى زندگى!
انس او با محراب عبادت و خلوت او در پيشگاه پروردگار و عشقى كه به نماز داشت، او را محبوب خدا و حبيب رسول ساخته بود.
شبهاى قدر، برنامههاى مفصّلترى داشت،حتى افراد خانه را هم در طول روز آماده مىكرد تا شب قدر را بيدار بمانند و به عبادت بپردازند و مىفرمود: "محروم كسى است كه از خير شب قدر محروم بماند".
هر كه در پى "سيرت فاطمى" باشد، بايد در كنار تلاشهاى روزانه، اهل نيايش شبانه هم باشد و نماز و ياد خدا را در زندگى، سرمايه تقرّب به خدا قرار دهد.
2 . بعد اخلاقى حضرت زهرا(س) محبوب پيامبر(ص)بود و در زهد و عبادت و خوبى، يادآور صفات و فضايل مادرش خديجه كبرا بود.
ادب و متانت او در گفتار، زبانزد و معروف بود و اخلاق و نشست و برخاست او، به پدرش پيامبر خدا شباهت داشت.
حضرت رسول(ص) هنگام ديدار با او، دست دخترش را مىبوسيد و به او خوشامد مىگفت و او را در جاى مخصوص خودش مىنشاند. فاطمه زهرا(س) نيز همين ادب را در مورد پدرش داشت و هنگام ملاقات با پدر، دست او را مىبوسيد. بارها پيامبر خدا خطاب به اين دختر شايسته و والاقدر خود، گفته بود: پدرش به فدايش!
صداقت و صراحت لهجه و راستگويى، از ويژگيهاى آن حضرت بود. يكى از همسران پيامبر مىگويد: من كسى را راستگوتر از فاطمه نديدم، مگر پدرش را.4
چنان خود را در خدا و رضاى خدا محو و فانى كرده بود كه به تعبير روايات، خشم و رضاى او خشم و رضاى پروردگار به شمار مىرفت، يا رضايت و غضب او با خشم و رضاى پيامبر اعظم(ص)برابر بود.
ساده و با قناعت مىزيست و دل از زرق و برق دنيا بريده بود. آيين همسردارى را در خانه به خوبى مراعات مىكرد و در برخورد با ديگران مخصوصاً همسرش فروتنى داشت و براى رسيدن به مقامات بلند، سختيهاى زندگى را همراه با قناعت و مناعت تحمّل مىكرد.
از پاسخگويى به سؤالات دينى زنان خسته نمىشد و با روى باز از آنان استقبال مىكرد.
وقتى او را شبيهترين افراد به پيامبر دانستهاند، همه اخلاق نيكوى حضرت رسول را در وجود و رفتار او مىتوان سراغ گرفت و به او اقتدا كرد.
3 . در انديشه ديگران حضرت فاطمه(س) دستپرورده مكتب وحى و تربيتيافته حضرت محمد(ص)است. اسلام، دين نوعدوستى، اهتمام به امور مردم، دلسوزى براى تهيدستان و يارى مظلومان است.
زهراى اطهر(س) نيز كه اسوه ماست، مظهرى از اين صفات و رفتار مكتبى بود.
در سيره رفتارى آن حضرت آمده است: وى از توان مالى خويش در راه كمك به محرومان نيازمند بهره مىگرفت. يك بار، پارچهاى را كه داشت، به رسول خدا(ص)داد و آن حضرت آن را تكه تكه بريد و به تعدادى از اسيران بىلباس رومى داد كه خود را بپوشانند.
داستان نزول سوره "هَلْ اَتى" در شأن اين خانواده نيز، بر همين محور است كه اين خانواده، براى اداى نذر خويش سه روز روزه گرفتند و هنگام افطار، غذاى خود را به مسكين و يتيم و اسير دادند: )وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَيَتِيماً وَأَسِيراً(.5
آزاد سازى بردگان در نظر او كارى ارزشمند بود.
گردنبندى را كه على(ع) براى او خريده بود، فروخت و با پول آن بردهاى خريد و آزاد كرد. پيامبر اكرم(ص)از اين كار دخترش بسيار خرسند و شادمان گشت و او را ستود.
در فكر مردم بودن، "روح مسلمانى" است. آن بانو، حتى در دعا و حاجتخواهى از خدا هم از ياد مردم غافل نبود. گاهى شبهاى جمعه تا صبح، به نماز و دعا مىپرداخت و براى ديگران دعا مىكرد، اما براى خود چيزى از خدا نمىخواست. وقتى فرزندان خردسالش راز اين كار را مىپرسيدند، مىفرمود: فرزندانم! اول همسايه، آنگاه خانه!
داستان بخشيدن جامه تازه عروسى را به نيازمندى كه درِ خانه حضرتش آمده بود، شنيده و خواندهايد. اين نيز جلوهاى از روحيه ايثار و بخشندگى آن حضرت و نشانه نوعدوستى و محرومنوازى و كمك به نيازمندان بود.
شيعه زهرا(س) نيز از توان مالى خود در رفع نياز ديگران بهره مىگيرد و در غم و شادى ديگران، خود را سهيم و شريك مىداند.
تنها به فكر راحتى خود بودن و غم مردم نخوردن، از "سيره فاطمى" به دور است و شيعه زهرا، در اين مورد هم بايد از آن بانوى بزرگ، درس بياموزد.
4 . عفاف و حجاب از بارزترين جلوههاى الگويى بانوى اسلام، زهراى اطهر(س)، حُجب و حيا و عفاف آن حضرت بود.
پوشش از "نگاه حرام" و "چشم نامحرم"، هم مصونيتى براى بانوان پديد مىآورد، هم جامعه را از تباهى و فساد باز مىدارد، و هم نشانه آگاهى و بيدارى زن و پرهيز از تبديل شدن به ابزار سودپرستى و كامجويى بولهوسان است.
اينها گوشهاى از فلسفه حجاب در مكتب است.
حضرت زهرا(س) هم در سخن، معلم حجاب بود، هم در رفتار، اسوة عفاف.
عقيده داشت بهترين چيز براى زن، آن است كه نه نامحرم او را ببيند و نه نگاه او به مردان نامحرم بيفتد. اين سخن، نه به معناى ردّ فعاليتها و حضور اجتماعى زن در صحنه، بلكه هشدار و تذكر به لغزشگاههايى است كه بر سر راه پاكدامنى و عفاف وجود دارد و گاهى زمينه يك فساد عظيم، يك "نگاه" است، چه از سوى زن، چه مرد.
وقتى يك مرد نابينا وارد خانه آن حضرت مىشود و با رسول خدا(ص)ملاقات مىكند، با ورود او، زهرا(س) برميخيزد و فاصله مىگيرد و خود را مىپوشاند، يا پشت پرده مىرود. وقتى پيامبر مىفرمايد: دخترم! اين مرد نابيناست. زهراى عزيز پاسخ مىدهد: اگر او نمىبيند، من او را مىبينم و او بوى مرا استشمام مىكند. پيامبر خدا با شنيدن اين كلام، ضمن تأييد گفتار دخترش مىفرمايد: گواهى مىدهم كه تو پاره تن منى.
نيز نقل شده كه پيش از وفات، به على(ع) و به "اسماء" وصيت كرد كه چون از دنيا رفت، پيكرش را داخل تابوتى بگذارند تا حجم بدن ديده نشود!
پيش از آن رسم بود كه زنان را روى تابوتِ سرْباز مىنهادند و حجم بدن معلوم مىشد. اسماء به آن حضرت يادآور شد كه در سرزمين حبشه، براى مردهها تابوتى مىسازند كه حجم بدن و اندام را مىپوشاند. شكل آن را هم براى آن بانوى بزرگوار ترسيم كرد. حضرت فاطمه(س) فرمود:
"اى اسماء! براى من نيز شبيه آن را بسازيد، و پس از مرگ، پيكرم را درون آن بگذاريد تا مرا بپوشاند. خداوند تو را از آتش دوزخ بپوشاند!"
آن نيز درسى براى عفاف جامعه و آرامش روحى افراد است، كه در سايه پوشش زن و كنترل نگاه مردان، مصونيت و ايمنى اخلاقى پديد مىآيد و زمينه گناه از بين مىرود.
5. حضور سياسى بىتفاوتى در قبال آنچه در جامعه مىگذرد، به خصوص در زمينه وضعيت سياسى و اجتماعى و حقوق عمومى، دور از روش و منش اسلامى است.
حضرت زهرا(س)، دختر رسول بزرگوارى است كه "مدنيت اسلام" را بر پايه وحى پديد آورد و به مسلمانان، تعهد اجتماعى و نظارت بر عملكرد مسؤلان و حساسيت به معروف و منكر را آموخت.
دختر رسالت، به مسائل اجتماعى و سياسى جامعه اسلامى بىتفاوت نبود و جبهه حق را يارى مىكرد.
پس از رحلت پيامبر(ص)كه خلافت را غصب كردند و فدك را از او گرفتند، او همراه زنان بنىهاشم به مسجد رفت و در جمع مسلمانانِ حاضر، ضمن خطبهاى كه پشت پرده خواند، از بدعتها، ستمها، حقكُشيها و فراموش كردن وصيت رسول خدا(ص)و جان گرفتن دوباره سنتهاى جاهلى انتقاد كرد و ريشههاى سهلانگارى در دفاع از حق، و فراموش كردن توصيههاى قرآن و پيامبر را در عادت كردن به زندگى مرفّه و دنيادوستى و لذّتطلبى دانست و اين را كه به آن سرعت، دستاوردهاى وحى و دين و خدمات و زحمات پيامبر را از ياد بردند، نكوهش كرد.
خطبه او (كه تاكنون بارها از سوى دانشمندان دينى شرح شده است)، نشانه تعهد اجتماعى و حضور در صحنه دفاع از بنيانهاى دينى و مبارزه با بدعتها و غفلتهاست.
تلاش براى اثبات حق و ولايت على(ع) و مبارزه با انحراف در رهبرى امت اسلامى را تكليف خود مىدانست. گاهى شبها به همراه على(ع) به در خانه مهاجران و انصار مىرفت و در حمايت از ولايت، توصيهها و وصيتهاى پدرش را به يادها مىآورد و آنان را به دفاع از حق شوهرش در مسئله خلافت (كه در واقع حق امت بود) و نيز حمايت از حق خودش فرا مىخواند. هر چند آنان با سردى و بىمهرى پاسخ مىدادند و براى دفاع از حق بى تفاوت بودند و بهانه و عذر مىآوردند، ولى آن بانوى بزرگ، براى اتمام حجت، آنان را به اين يارى فرا مىخواند تا فردا نگويند كسى به ما نگفت و يادآورى نكرد!
مردم، با شأن و مرتبهاى كه براى حضرتش مىشناختند، به خاطر او، حضرت على(ع) را بيشتر مراعات مىكردند. به نوشته مورّخان، زهراى مرضيه(س) تا زنده بود، على(ع) حامى نيرومندى داشت و به خاطر فاطمه(س)، حرمت على(ع) را پاس مىداشتند. اما پس از شهادتش، على تنهاتر و بىپناهتر گشت.
خط سياسى فاطمه زهرا(س) بسيار روشن و روشنگر و ابهامزدا بود. چنان مدبّرانه عمل مىكرد كه پس از او هم راه، روشن بماند.
اينكه وصيّت كرد پيكرش را شبانه غسل دهند و به خاك سپارند، تا آنان كه بر وى ستم كردند و او را آزردند، در مراسم دفن او حضور نداشته باشند و از اين حضور نتوانند بهره سياسى ببرند و كارهاى خود را تطهير و توجيه كنند، نمونهاى از درايت و آيندهنگرى حضرت بود. هنوز هم مخفى بودن مكان دفن او، روشنگر حقيقت و نشانه ظلمى است كه بر او و خاندان پاك پيامبر خدا رفته است.
وصيّت او نيز بار سياسى داشت و بيانگر مواضعش در مسايل اجتماعى و سياسى بود.
6. احياگرى و فرهنگ ياد فداكارى و جانبازى در راه دين، كليد سعادت اجتماعى و رستگارى ابدى است.
اولياى دين، هم آموزگاران، هم مدافعان و هم احياگران "خط جهاد" و "فرهنگ شهادت" بودند.
حضرت زهرا(س) نيز، با سيره و رفتار خود، تلاش در زنده نگهداشتن اين خط و فرهنگ داشت؛ حتى با برنامههاى عبادى و ذكر و دعا و زيارت، به پاسدارى از آرمانهاى شهدا مىپرداخت.
تسبيح حضرت (س) كه با آن ذكر مىگفت، نخى بود كه به تعداد ذكرها و تكبيرها "گره" داشت و با آن تسبيح مىگفت. پس از شهادت حمزه سيّدالشهدا در جنگ احد، از خاك تربت او تسبيح ساخته بود و با آن ذكر مىگفت. از آن پس مردم نيز در پيروى از رفتار او چنان كردند.6 اين كار و برنامه، نوعى احياى فرهنگ شهادت و زنده نگهداشتن ياد و خاطرة آن الگوهاى ايمان و ايثار و جهاد و الهامگيرى از روح شهيدان راه خداست، تا اين فرهنگ در نسلهاى آينده هم زنده بماند.
بانوى بزرگ اسلام، حضرت فاطمه(س) در صحنههاى اجتماعى دفاع از دين و پيشوا و رهبرى حاضر بود؛ از جمله در جنگ اُحد كه نخستين رويارويى مسلمانان با مشركان بود، شركت داشت و به امدادگرى و مداواى زخمهاى رسول خدا(ص)مشغول بود. همراه سه زن ديگر از مدينه آب و غذا مىآوردند و به جبهه نبرد مىرساندند و به درمان مجروحان مىپرداختند. 7
زنان قهرمان ملّت ما نيز در انقلاب اسلامى و دفاع مقدّس، با الهام از آن حضرت، ياريگر مدافعان حق و پشتيبانى كنندة صحنههاى جهاد و مبارزان راه انقلاب بودند.
او احياگرى خط شهادت و رشادتهاى مبارزان را، سالها پس از حماسه احد نيز داشت و به خاطره معطّر آنان وفادار مانده بود و مىكوشيد تا به عنوان راوىِ صادق آن صحنههاى ايثار و فداكارى عمل كند.
به نقل تاريخ، روزهاى دوشنبه و پنجشنبه به احد مىرفت و مزار شهداى احد و حضرت حمزه را زيارت مىكرد. از آنجا كه خود در صحنه نبرد احد حضور داشت و صحنههاى آن را ديده بود، به عنوان يك شاهد زنده و روايتگر آن حماسه دينى، به ديگران نشان مىداد و مىفرمود: اينجا پيامبر(ص)بود و آنجا مشركان!
اين عمل، هم الگوى "زيارت شهيد" را دارد، هم زنده نگهداشتن خاطرات شهدا و وقايع ايّام نبرد را.
با تكريم ياد شهيدان و گراميداشت ايّام جنگ و دفاع، مىتوان "فرهنگ جهاد و شهادت" را به نسلهاى آينده منتقل ساخت. اين، درسى است كه وارثان پيروزى و بازماندگان كاروان شهادت، از سيره فاطمه زهرا(س) مىآموزند.
7. خانهدارى چگونه زيستن و معاشرت كردن با هسمر و فرزندان و سامان بخشى به امور خانه و زندگى كه در حيات طيّبه حضرت زهرا(س) بود، هم "الگوى خانوادهها"ست، هم خانه و خانواده او را به عنوان يك "خانواده الگو" مطرح ساخته است.
آن حضرت، آيين خانهدارى و همسردارى را به خوبى مراعات مىكرد. در زندگى واقعاً شريك و همراه و همراز همسرش اميرمؤمنان(ع) بود.
گاهى در خانه، به علّت دوران و شرايط تنگناى اقتصادى حاكم بر مسلمانان و آن حضرت، غذايى نبود و كودكان و خود آن بانو گرسنه بودند، اما فاطمه زهرا(س) چيزى به حضرت على(ع) نمىگفت و از او درخواستى نمىكرد؛ حتى به پيامبر خدا هم در اين مورد سخنى نمىگفت. بيم آن داشت كه همسرش نتواند خواسته او را برآورد و تأمين كند و شرمنده شود.
تا اين حد مراعات قدرت مالى شوهر و پرهيز از "درخواست"، تنها از آن حضرت بر مىآمد كه همسر و همتاى كسى همچون على(ع) است.
مشاركت در كارهاى خانه، جلوه ديگرى از رفتار آن خانواده الگو بود. گاهى در اثر كار بسيار، دستهايش تاول مىزد، لباسهايش غبارآلود مىشد و بر لباسش دود و خاكستر مىنشست.8
كارها بين حضرت على(ع) و فاطمه(س) تقسيم شده بود.
آوردن آب و تهيه هيزم و كارهاى خارج از خانه، بر عهده على(ع) بود و درست كردن آرد و خمير و پختن نان و وصله زدن لباس و كارهاى داخل خانه با فاطمه(س) بود. حضرت زهرا(س) از اين گونه تقسيم كار، بسيار خرسند بود؛ چرا كه از برخورد و روبهرو شدن با نامحرمان در بيرون، دورتر بود. اين نكته، درسى براى تقويت عفاف و پاكى در جامعه اسلامى است.
آن حضرت، در كارهاى داخل خانه نيز در دورانى كه "فضّه" به عنوان خدمتكار، در محضرش بود، كارهاى خانه را ميان خودش و فضّه خادمه تقسيم مىكرد، كه چندان سختى بر او وارد نيايد.
حضرت زهرا(س)ساده زندگى مىكرد.
از تجمّل در زندگى پرهيز داشت و سختيهاى دنيا را تحمّل مىكرد، تا به شيرينيهاى آخرت برسد.
وسايل زندگى او ساده و مهريهاش اندك بود.
در برابر همسرش على بن ابىطالب(ع)، فروتنى داشت و به همه وظايف و حقوق همسرى، در نهايت ادب عمل مىكرد و يك "پناه" براى شوهرش بود و همدم رنجها و غصّههاى وى به شمار مىآمد.
على(ع) فرموده است: "وقتى به خانه مىآمدم و به زهرا نگاه مىكردم، تمام غم و اندوهم برطرف مىشد. هرگز كارى نكردم كه فاطمه از من خشمناك شود، فاطمه نيز هرگز مرا خشمناك نساخت".10
اينكه زهرا(س) حتى دردهايش را از شوهرش پنهان مىكرد، تا موجب غصّه و ناراحتى او نشود، جلوه ديگرى از همدردى و همراهى با او بود.
مهربانىاش با فرزندان، همدلىاش با همسر، همكارىاش در كارهاى خانه با خدمتگزار، مراقبت از كودكان براى برنامههاى عبادى و آمادگيهاى روحى براي نيايش و دعا و... از نمونههاى سرمشق بودن اين خاندان براى همگان است.
* * *
اينها گوشهها و نمونههايى از سيره و رفتار والاى آن بانوى بزرگ بود.