عقیق:در آیه پنجم این سوره میخوانیم: (و ما میخواهیم بر کسانی که در
زمین به استضعاف کشیده شدهاند، منّت نهیم و آنان را پیشوایان ]مردم[
گردانیم، و ایشان را وارثان ]زمین[ قرار دهیم ) این سوره وعده زیبایی
به مومنین میدهد. آنان قبل از هجرت به مدینه، عده اندکی بودند. مستکبران
قریش آنان را در مکه به استضعاف کشیده و دشوارترین شرایط را برایشان ایجاد
کرده بودند. خداوند در این سوره وعده میدهد که به زودی آنان را پیشوایان
مردم و وارثان زمین میگرداند. آنگاه داستان حضرت موسی(ع) را به عنوان
مثالی برای این سنت الهی بیان میکند و به مومنین بشارت میدهد که به آنان
نیز چنین نعمتی عطا و آنان را پس از نجات از دست مستکبران، به عزت خواهد
رساند. حضرت موسی(ع) در شرایطی به دنیا آمد که فرعون در اوج قدرت بود و
بنیاسرائیل را خوار و زیر دست خود کرده بود؛ نوزادان پسر آنان را میکشت و
زنانشان را زنده میگذاشت (مرحله استضعاف قوم موسی). خداوند وی را در
دامان فرعون پرورش داد، تا وقتی که به حد رشد رسید. آنگاه او را از شر
فرعون نجات داد و از میان فرعونیان به سوی شهر «مدین» روانه کرد. پس از
مدتی به عنوان رسول خویش با معجزاتی آشکار به سویشان فرستاد. در پایان،
فرعون و لشکریانش را تا آخرین نفر غرق کرد و قوم موسی را از شر آنان نجات
داد. (مرحله عزت قوم موسی(1)). قرآن با بیان این داستان به مومنین
اشاره میکند که آنان را نیز به قدرت و فرمانروایی خواهد رسانید؛ و رسول
گرامی را پس از ترک وطن دوباره با شوکت و قدرت به سرزمین خویش بازخواهد
گردانید. در آیات 76 تا 82 به وضع قارون و سرانجام او اشاره میشود. برگردانِ آیات چنین است:
(قارون از قوم موسی بود و بر آنان ستم کرد؛ و ما به او ]ثروت و[
گنجینههایی بخشیده بودیم که ]حمل[ کلیدهای آن بر گروهی نیرومند سنگین
میآمد. در این حال بود که قومش به او گفتند: «شادی مکن که خداوند سرخوشان
را دوست ندارد. با آنچه خدایت داده است، سرای آخرت را بجوی و بهرهات را از
دنیا فراموش مکن و همچنانکه خداوند بر تو نیکی کرده است تو نیز به دیگران
نیکی ]و انفاق[ کن و در زمین فساد مکن که خداوند فسادگران را دوست
نمیدارد.» ]قارون[ گفت: «این ]اموال[ با علمی که دارم برایم فراهم شده است.»
آیا ندانست که خدا نسلهایی را پیش از او نابود کرد که از او نیرومندتر و
مالاندوزتر بودند؟ و ]در هنگام هلاکت[ گنه کاران از گناهانشان پرسش
نمیشوند ]بلکه عذاب، ناگهان بر آنان فرود میآید.[ پس ]قارون[ غرق در
تجملات و زینت در میان قومش در آمد. کسانی که خواهان زندیگ دنیا بودند
گفتند: «ای کاش ما نیز مانند آنچه به قارون داده شده است، میداشتیم. واقعا
او دارای مال و ثروت کلانی است.» و کسانی که بهرهمند از علم ]حقیقی[
بودند، گفتند: «وای بر شما! پاداش الهی برای کسی که ایمان آرد و کار شایسته
کند، بهتر است و جز شکیبایان آن را در نیابند.» آنگاه ]قارون[ را با
خانهاش در زمین فرو بردیم. ]در آن حال[ هیچ گروهی نبود که در برابر ]عذاب[
خدا یاریاش کند؛ و خود نیز قارد به دفاع از خویش نبود؛ و همان کسانی که
دیروز آرزو میکردند به جای او باشند هنگام صبح میگفتند: «ای وای! گویا
چین است که خدا روزی را بر هر کدام از بندگانش که بخواهد گشاده میدارد و
]بر هر که بخواهد[ تنگ میگیرد. اگر خدا بر ما منت ننهاده بود، ما را نیز
]به زمین[ فرو میبرد. ای وای! گویی کافران رستگار نمیشوند.» ) در ابتدای سوره روشن شد که «قَصَص» به معنی قصه و سرگذشت است.
کلمه «قصص» در آیه 25 در آنجا که حضرت موسی(ع) داستان و سرگذشت خود را
برای حضرت شعیب(ص) بازگو میکند، به کار رفته است و از اینرو این سوره
«قصص» یعنی سرگذشت نامیده شده است.
پی نوشت: 1-رجوع شود به المیزان، ج16، ص 5 کتاب گلستان سورهها – ص 158 محمد حسین جعفری