در چند روایت، وصایای شفاهی حضرت فاطمه(س) پیش از شهادت نقل شده است، زمانی که ایشان از مرگ خود با خبر شد، به حضرت علی(ع) وصیتهایی کرد. بنا بر برخی از روایات، حضرت فاطمه(س)، پیامبر اکرم(ص) را در خواب دید و از او خبر ارتحال خود را شنید و پس از آن به حضرت علی(ع) وصایایی کرد.
هنگام وصایای شفاهی آن حضرت(س) علاوه بر حضرت علی(ع) ام ایمن و اسماء بنت عمیس و سلمی همسر ابورافع نیز حضور داشتند. حضرت وصیت کرده بود که پس از وفاتش، جز عدهای اندک از یاران نزدیک که از آنان نام برده است کسی باخبر نشود.
درباره وصیت مکتوب ایشان چند روایت وجود دارد. کلینی و طوسی به اسناد خود از ابوبصیر از امام امام باقر(ع) وصیت مکتوب ایشان را نقل کردهاند. حضرت این وصیت را مدتی پیش از شهادت بیان کرده و حضرت علی(ع) آن را نوشته است، بر اساس همین روایات، در زمان تنظیم این وصیتنامه، مقداد بن اسود و زبیر بن عوام نیز حضور داشتهاند.
در روایتی از ابن عباس آمده است هنگامی که حسن(ع) و حسین(ع) به حضرت علی(ع) خبر دادند حال مادرشان بد است، علی(ع) به بالین فاطمه(س) رفت و پارچه را از صورت وی کنار زد و بر بالین او وصیتنامه حضرت(س) را یافت. این وصیتنامه با شهادت بر امور اعتقادی مانند شهادت به یگانگی خدا، پیامبری حضرت محمد(ص) و شهادت به حقانیت بهشت و جهنم و قیامت) آغاز شده است، آغاز کردن وصیتنامه با شهادت دادن به این امور، از تعالیم رسول خدا(ص) است. گرچه این وصیتنامه سند محکمی ندارد، مضمون آن با مجموعهای از وصایای شفاهی حضرت هماهنگ است.
در وصایای مکتوب و شفاهی حضرت(س) مطالب گوناگونی ذکر شده است، از جمله شکایت از اوضاع سیاسی و اجتماعی آن روزگار، سفارش درباره فرزندان خود، وصیت مالی و انجام دادن برخی امور دینی. این وصایا، از حیث مضمون، به شخصی و سیاسی تقسیم میشوند.
*وصایای شخصی
این وصیتها در بردارنده موارد متعددی است از جمله:
فرزندان
در چند روایت، آن حضرت(س) درباره فرزندان خود به حضرت علی(ع) سفارش کرده است. بنا به دو روایت، در روزهای آخر عمر فاطمه(س)، پس از اظهار محبت علی(ع) و فاطمه(س) به یکدیگر، حضرت زهرا(س) به علی(ع) وصیت کرد که پس از من با امامه، دختر خواهرم زینب ازدواج کن، زیرا او برای فرزندانم مانند خود من خواهد بود، در روایت دیگری، از امام صادق(ع) آمده است: «درباره فرزندانم به نیکوکاری سفارش میکنم».
اسماء بنت عمیس به حضرت فاطمه(س) گفت در حبشه تابوتی دیده که بدن مرده را میپوشانده است، حضرت از او خواست که برای او نیز چنین تابوتی ساخته شود و اسماء در زمان حیات حضرت آن را ساخت
وسایل منزل
آن حضرت(س) ضمن وصایای خود اشاره کرده است که پردهها به یکی از دو دخترش داده شود، شاید برای یادگاری، به ویژه آنکه برخی از پردهها، به نوعی، جزء لوازم اختصاصی زنان است، همچنین در روایتی دیگر، حضرت(س) وصیت کرده است پس از آنکه امکلثوم به بلوغ رسید، وسایل خانه از آن او باشد.
ساختن تابوت
در چندین روایت اشاره شده که حضرت فاطمه(س) از پیدا بودن حجم بدن زنان به هنگام تشییع جنازه ناراحت بوده است. از این رو، وصیت کرده که برایش تابوتی ساخته شود. این روایات به دو گونهاند: در برخی، اصل قضیه برمیگردد به آنچه حضرت(س) از فرشتگان آموخته و برای حضرت علی(ع) وصف کرده بود.
بنا بر تعدادی دیگر، اسماء بنت عمیس به حضرت فاطمه(س) گفت در حبشه تابوتی دیده که بدن مرده را میپوشانده است، حضرت از او خواست که برای او نیز چنین تابوتی ساخته شود و اسماء در زمان حیات حضرت آن را ساخت و حضرت که پس از رحلت پیامبر(ص) تا آن روز خندان دیده نشده بود با دیدن آن تبسم و دعا کرد که خداوند اسماء را از آتش جهنم حفظ کند.
در برخی منابع اهل سنت نیز این مطلب از امام سجاد(ع) نقل شده است، این ماجرا با اختلاف در تعابیر در چندین روایت دیگر نقل شده است، در روایت دیگری آمده است زمانی که عایشه خبر وفات حضرت(س) را شنید، به منزل ایشان رفت، اما اسماء به او اجازه ورود نداد. عایشه نزد ابوبکر شکایت کرد و نیز گفت که برای فاطمه هودجی مثل هودج عروس ساختهاند، ابوبکر هنگامی که به خانه حضرت رفت، درباره این هودج سؤال کرد و اسماء پاسخ داد که فاطمه(س) وصیت کرده است، کسی که بر سر جنازه او حاضر نشود و این هودج نیز به دستور او در زمان حیاتش ساخته شده است، در برخی منابع آمده است که حضرت فاطمه(س) با استفاده از تابوتی که به خواست خودش ساخته شده بود، به خاک سپرده شد، این نخستین تابوتی است که در اسلام ساخته شده است، برخی در حضور اسماء بنت عمیس که پس از شهادت شوهرش جعفر بن ابیطالب(ع) در جنگ موته به همسری ابوبکر در آمده بود تردید کردهاند و پررنگ شدن حضور او را به هنگام شهادت حضرت بیشتر به قصد تبرئه خلیفه اول دانسته یا احتمال دادهاند که نام اسماء تحریف شده و نام صحیح، سلمی همسر ابوارفع است یا اینکه منظور، اسماء دختر یزید بن سکن انصاری بوده است.
اما با توجه به وجود روایات متعدد درباره حضور اسماء به هنگام وقت فاطمه انس او با آن حضرت، حضورش به هنگام بیماری و شهادت ایشان، بعید نیست، زیرا ممکن است اسماء که پیش از ازدواج با ابوبکر، همسر جعفر بن ابیطالب، برادر امام علی(ع) بوده است، ارتباط خود را با خانه آن حضرت حفظ کرده باشد، حتی بنا بر گزارشی، پس از رحلت پیامبر عدهای نقشه کشیدند امام علی(ع) را به قتل برسانند. اسما که در خانه خلیفه بود از این ماجرا اطلاع یافت و به واسطه خادمش، به حضرت علی(ع) خبر داد.
غسل از روی پیراهن
حضرت فاطمه(س) به علی سفارش کرد زمانی که او را در قبر نهاد و دفن کرد، بالای سرش، روبهروی او بنشیند و زیاد قرآن و دعا بخواند
در برخی از روایات آمده است که حضرت فاطمه(س) اندکی پیش از رحلت، غسل کرد و جامه نو پوشید و به سلمی، همسر ابورافع فرمود: «من غسل کردهام، کسی بدن مرا برهنه نکند»، احمد بن حنبل این غسل را کافی، اما ابن فتحون آن را بعید دانسته است و برخی آن را جعلی خواندهاند.
مجلسی در توضیح این روایت تصریح کرده است که مراد حضرت از غسل کردن، بینیازی بدن مطهر او از غسل میت نیست، بلکه مراد شستشو و نظافت بدن بوده، زیرا غسل میت از واجبات است که باید در مورد هر مسلمان انجام شود و پیامبر(ص) نیز وصیت کرد که بدن مطهر او غسل داده شود و فقط شهید در معرکه جنگ استثنا است، چنان که بر اساس روایات دیگری، آن حضرت سفارش کرد حضرت علی و اسماء بدن او را غسل دهند در روایاتی آمده است که علی بدن او را از روی لباس غسل داد.
همچنین در روایتی، پس از ذکر اینکه حضرت سفارش کرد بدنش برهنه نشود، آمده است که حضرت علی(ع) سوگند خورد که «او را در پیراهنش غسل دادن و برهنهاش نساختم» در نتیجه، مراد حضرت از غسل کردن، پاکیزه بودن بدن و بینیازی آن از بیرون آوردن جامه برای شستشوی بدن و نوعی آماده کردن خود برای رحلت است. از این رو، حضرت علی(ع) بدن فاطمه(س) را از روی پیراهن غسل داد و به این وصیت همسرش که به انگیزه بیشتر پوشاندن بدن و شرم و حیای ایشان یا پوشاندن جراحات آن از دید علی(ع) بود، عمل کرد. بر اساس حدیثی از امام صادق(ع)، علی(ع) فاطمه (س) را غسل داد، زیرا فاطمه(س) صدیقه بود و او را جز صدیق غسل نمیدهد، همچنان که حضرت مریم (س) را حضرت عیسی غسل داد.
خواندن قرآن بر سر قبر
حضرت فاطمه(س) به علی سفارش کرد زمانی که او را در قبر نهاد و دفن کرد، بالای سرش، روبهروی او بنشیند و زیاد قرآن و دعا بخواند، زیرا در چنین لحظههایی میت به انس گرفتن با زندگان محتاج است. این وصیت نیز ریشه در معارف اسلامی و تأثیر خواندن قرآن و دیگر اعمال مستحب و اهدای ثواب آن برای مردگان دارد، به ویژه این امر در ساعات اول پس از دفن توصیه شده است.
باغها و املاک هفتگانه و امور مالی
از جمله وصایای آن حضرت(س) که به صورت مکتوب نیز بر جای مانده وصیت به وقف باغها و املاک هفتهگانه(حوائط سبعه) در امور خیر است که در چند روایت گزارش شده است.
الف) ابوبصیر نقل کرده است که خدمت اما باقر(ع) رسیدم و ایشان فرمود: «آیا وصیتنامه مادرم فاطمه(س) را دیدهای؟» عرض کردم: «نه»، سپس درخواست کردم آن را برای من بخواند. امام باقر(ع) آن را در آورد و برای من خواند.
در این وصیتنامه، پس از نام خدا آمده است که فاطمه(س) دختر محمد رسول خدا(ص) وصیت میکند درآمد باغهای دیوار کشیده هفتگانه (عواف، دلال، برقه، میثب، حسنی، صافیه و مشربه امابراهیم) در راه خدا و برای نصرت اسلام صرف شود. من وصی خود را علیبن ابیطالب(ع) قرار میدهم. چنانچه او گذشت، وصی من، فرزندم حسن است و اگر او درگذشت، فرزند دیگرم جانشین وصی من است و چنانچه حادثهای برای او پیش آید، بزرگترین فرزند باقیماندهام، آن را بر عهده گیرد، خداوند و همچنین مقداد بن اسود و زیبر بن عوام بر این وصیت شاهد میگیرم، امام باقر(ع) فرمود: مادرم فاطمه(س) این وصیت را کرد و علی بن ابیطالب(ع) آن را نوشت، این مضمون را ابوبصیر در روایتی دیگر از امام صادق(ع) نقل کرده است.
ب) در روایت دیگری نیز وصیت مکتوب آن حضرت(س) نقل شده که طبق آن، حضرت(س) وصیت کرده درآمد باغها، با ذکر مبالغ معینی، در اموری که نام برده است هزینه شود، از جمله آن موارد، صدقه و انفاق سالیانه و هزینه برای همسران پیامبر(ص) و دختر ابوذر، فقرای بنیهاشم و بنی عبدالمطلب است، در این وصیتنامه نیز حضرت علی(ع) و سپس دو فرزندش حسن(ع) و حسین(ع) را متولی امر وصی خود قرار داده و سرانجام، مقداد و زیبر و علی(ع) را شاهد این وصیت گرفته است.
این روایت را مجلسی از مصباح الانوار نقل کرده است. این کتاب موجود نیست سند آن بررسی شود، اما روایت سوم، مضمون آن را تأیید میکند.
از مجموع روایات فهمیده میشود که پیامبر(ص) باغهای مزبور را در زمان حیات دختر خود، بر ایشان وقف کرد و حضرت فاطمه(س) با وصیت، موقفعلیهم پس از خود را تعیین کرد
این باغها و املاک، متعلق به شخصی یهودی به نام مخیریق بود که در جنگ احد، به همراه پیامبر(ص) با کفار قریش جنگید و کشته شد. وی وصیت کرد که اگر کشته شود، تمام ملک و اموالش به پیامبر اکرم(ص) برسد. بر اساس این وصیت، باغهای مزبور که در منطقه بنینضیر بود، به مالکیت پیامبر(ص) درآمد. در آغاز، پیامبر(ص) درآمد آن را برای برطرف کردن مشکلات اجتماعی مسلمانان و پذیرایی مهمانان صرف میکرد و طوسی روایتی را نقل کردهاند که طبق آن، رسول خدا(ص) این باغها را وقف کرده است. این نخستین مورد از وقف مال در اسلام است، تاریخ این وقف را، به اختلاف، سال هفتم یا سوم هجری میدانند، براساس روایتی از امام موسی کاظم(ع)، این باغها وقف عام نبوده، بلکه وقف دختر پیامبر(ص) بوده است. اما براساس همین روایات تا زمانی که پیامبر (ص) زنده بود، درآمد آن صرف امور مسلمانان میشد. حضرت فاطمه(س) نیز وصیت کرد درآمد آن صرف امور معینی شود.
براساس روایتی از امام صادق(ع) در وصیت خویش برای بنیهاشم و بنیمطلب صدقهای معین کرد، البته در وصیتنامه حضرت فاطمه(س) فقط لفظ صدقه به کار رفته است، هر چند در روایتی دیگر، امام(ع) از صدقه رسول خدا (ص) و صدقه فاطمه(س) با تعبیر «صدقاتهما» سخن گفته که حاکی است هر دو، یک کار انجام داده بودهاند. در متون اسلامی نیز صدقه خوانده شدن وقف، رایج است.
از مجموع روایات، فهمیده میشود که پیامبر(ص) باغهای مزبور را در زمان حیات دختر خود، بر ایشان وقف کرد و حضرت فاطمه(س) با وصیت، موقف علیهم پس از خود را تعیین کرد، آنچه اصل وقف بودن این باغها را تأیید میکند، روایتی است که طبق آن، عباس (عموی پیامبر (ص)) پس از رحلت پیامبر اکرم(ص)، درباره این باغها و وضع ارث از آنها پرسید و حضرت فاطمه(س) در پاسخ، از وقف بودن این باغها سخن گفت و حضرت علی(ع) و دیگران را بر آن گواه گرفت.
ج) بنابر روایتی دیگر از امام صادق(ع)، حضرت فاطمه(س) وصیت کرد که از اموالش برای هر یک از زنان پیامبر(ص) و زنان بنیهاشم، دوازده اوقیه نقره قرار داده شود، هر اوقیه، معادل 40 درهم است؛ در همین روایت آمده است که حضرت(س) برای أمامه خواهرزاده خویش، نیز مقداری مال به ارث گذاشت و درباره آن وصیت کرد.
د) در گزارش دیگری به یکی دیگر از موقوفات آن حضرت(س) اشاره شده که نخلستان بزرگی به نام اُمالعِیال بوده است که حضرت(س) آن را وقف کرد، اُمالعیال نام روستایی بین مکه و مدینه است که دارای چشمههای پرآب و از مناطق سرسبز و ییلاقی بوده است.
وضع این موقوفات پس از غصب فدک، دارای ابهام است. ظاهر روایات مذکور حاکی از آن است که این اموال در اختیار حضرت فاطمه(س) بوده و به همراه فدک غصب نشده و از اینرو، ایشان به تعیین وضع آنها پس از وفات خود پرداخته است. شاید سبب آن، شهرت به موقوفه بودن آنها بوده است.
از برخی روایات بر میآید که مجموعه اموالی که رسول خدا(ص) به فاطمه (س) واگذار کرده بود و حتی حوائط سبعه (باغهای هفتگانه)، در زمان خلیفه اول غصب شد، اما در گزارشی آمده است که ابوبکر عواف را به فاطمه بازگرداند، بنابر روایتی، خلیفه دوم، بخشی از اموال رسول خدا(ص)، از جمله باغهای بنینضیر را در اختیار حضرت علی(ع) و عباس عموی پیامبر(ص) قرار داد تا درآمد آنها را صرف همان اموری کنند که پیامبر(ص) تعیین کرده بود. از اینرو، وصیت حضرت فاطمه(س) در زمان شهادت، معنایی دیگر داشته و به نوعی دیگر اثبات حقانیت ایشان بوده است.
بنابر روایتی از امام صادق(ع) سؤال شد: چرا بدن مطهر فاطمه(س) شبانه دفن شده است؟ آن حضرت(ع) پاسخ داد: برای اینکه برخی از رجال بر او نماز نخوانند
*وصایای سیاسی
از جمله وصایای آن حضرت(س) که در چندین روایت با تعابیر گوناگون آمده، آن است که علی(ع) ایشان را غسل و کفن و دفن کند و کس دیگری را باخبر نسازد، در روایتی آمده است که حضرت فاطمه(س) از کسانی که به او ظلم کرده بودند، غضبناک بود و دوست نداشت در خاکسپاریاش حضور داشته باشد. همچنین در روایت دیگری آمده است که به حضرت علی(ع) وصیت کرد، کسانی که به او ستم کردهاند بر سر جنازهاش حاضر نشوند و بر او نماز نگزارند و بدنش را شب هنگام که دیدهها به خواب فرو رفتهاند، به خاک بسپارد. مجلسی روایت مبنی بر دفن شبانه و حاضر نشدن ظالمان را در نماز بر پیکر حضرت(س) مستفیضه دانسته است.
بنابر روایتی از امام صادق(ع) سؤال شد: «چرا بدن مطهر فاطمه(س) شبانه دفن شده است؟» آن حضرت(ع) پاسخ داد: «برای اینکه برخی از رجال بر او نماز نخوانند». همچنین از ایشان روایت شده است که فاطمه(س)، هنگام رحلت، از علی(ع) ضمانت گرفت که وصیت او را در مورد پنهانی بودن مراسم دفن اجرا کند. امام علی(ع) نیز در برابر شکایت خلیفه از اینکه چرا دیگران باخبر نشدند، پاسخ داد که این کار بنا بر وصیت فاطمه(س) بوده و برای وی امکان نداشته است با آن مخالفت کند. چنان که بنابر آیه وصیت(بقره/ 181) و فقه اسلامی، بر وصی واجب است به وصیتی که پذیرفته است، عمل کند از اینرو، زمانی که عباس عموی پیامبر(ص) پیشنهاد داد که حضرت فاطمه(س) تشییع شود تا عموم مسلمانان بر پیکرش نماز گزارند، علی(ع) وصیت فاطمه(س) را یادآور شد، ایشان با شنیدن این وصیت گفت: «رأی و نظر او جای هیچ سخن ندارد»، همچنین از علی(ع) نقل شده است که فاطمه(س) از من پیمان گرفت وقتی از دنیا رفت، از زنان جز امّسلمه، امّیمن، فضّه و از مردان جز دو پسرش حسن(ع) و حسین(ع)، عبدالله بن عباس، سلمان، عمار، مقداد، ابوذر و حذیفه کسی با خبر نشود.
ابن سعد، بلاذری و طبری از مورخان اهل سنت، نیز از دفن شبانه و پنهانی آن حضرت(س) سخن گفتهاند. بخاری نیز تصریح کردهاند که ابوبکر چیزی از میراث پیامبر(ص) را به فاطمه(س) نداد و به این سبب، فاطمه(س) بر ابوبکر غضب کرد. آنگاه که وفات کرد، علی(ع) شبهنگام او را دفن کرد و ابوبکر را از مراسم خاکسپاری و دفن فاطمه(س) آگاه نساخت. دیگر منابع اهل سنت نیز از دفن شبانه فاطمه(س)، به نقل از امام سجاد(ع) خبر دادهاند.
در حدیثی دیگر، امام سجاد(ع) پس از ذکر وصیت به دفن شبانه و از بین بردن علائم قبر گفته است: «امیرالمؤمنان علی(ع) نیز همه وصیتهای دختر پیامبر (ص) را انجام داد». این وصعیت دختر پیامبر (ص) و ممانعت از حضور دیگران و دفن شبانه، سندی روشن بر مظلومیت آن حضرت(س) و مبارزه با سیاست حاکمان وقت بوده است. در پایان یکی از دو وصیت مکتوب آن حضرت(س) آمده است: «و أقْرَا عَلَی وُلْدِی السَّلام إِلَی یوْمِ الْقیامَةِ»، به همه فرزندانم تا روز قیامت سلام برسان.
منبع:فارس