20 مهر 1400 6 (ربیع الاول 1443 - 00 : 13
کد خبر : ۷۲۴۶۱
تاریخ انتشار : ۲۱ اسفند ۱۳۹۴ - ۰۹:۰۶
یک پژوهشگر دینی گفت: عزاداری، گریه و پوشش سیاه در فقدان عزیزان، امری طبیعی است که در ملل و ادیان گذشته نیز شواهد فراوانی بر آن وجود دارد و دلیل آن این است که لباس سیاه، نماد حزن و اندوه است.

عقیق:عواطف یکی از ابعاد مهم و تأثیرگذار وجود انسان است. انسان فطرتاً خوبی‌ها و بدی‌ها را درک می‌کند و علاوه بر قضاوت عقلانی و مواجهه‌ رفتاری با آن‌ها، نوعی واکنش از خود نشان می‌دهد که به آن واکنش احساسی یا عاطفی می‌گوییم. از برخی چیزها اندوهگین می‌شود و از برخی دیگر شادمان؛ اغلب آدمی وقتی با صحنه رنج‌ بردن و آزار دیدن انسان یا حیوانی رو‌ به رو می‌شود، در خود اندوه و شفقت را احساس می‌کند، گاه قلبش به درد می‌آید، بی‌اختیار اشک می‌ریزد و برای یاری او و رهایی‌اش از درد و رنج آماده می‌شود. هیجان و عاطفه در فطرت ما انسان‌هاست و تربیت عاطفی یکی از جنبه‌های مهم تربیت انسان است. هر مکتب و نظام تربیتی که در مبانی و مسائل خود به عواطف انسانی بها ندهد، محکوم به شکست و بی‌اعتباری است. اسلام دین فطرت است و آموزه‌های خود را برپایه‌ واقعیت تکوینی انسان بنا نهاده است؛ به همین سبب عواطف انسانی را ارج نهاده و برای پرورش، مدیریت و بهره‌گیری صحیح از آن، راهبردها و راهکارهایی را ارائه کرده است.

برجسته‌ترین نقطه‌ ضعف قرائت وهابیان از دین، بی‌اعتنایی، بلکه ستیز نابخردانه‌ با عواطف انسانی است. آموزه‌های نظری و عملی اسلام با قرائت اهل‌ بیت(ع) نه تنها بر بروز رفتارهای عاطفی مدیریت شده صحه می‌گذارد، بلکه آن را تحریک و تشویق هم می‌کند، زیباترین جلوه جوشش عواطف انسانی را می‌توان در سوگواری بر امام آزادگان حضرت سیدالشهدا(ع) به نظاره نشست. یکی از شبهاتی که مطرح می‌شود این است که با توجه به روایات موجود در منابع حدیثی شیعه، همچنین فتاوای برخی فقهای شیعی، عزاداری و گریستن بر مردگان، نه تنها فضیلت و اجری ندارد، بلکه نکوهیده، حرام و از اعمال جاهلیت به شمار آمده است. در برخی از روایات شیعی، از سوگواری بر مردگان به عنوان رفتاری شیطانی یاد شده و از آن نهی کرده‌اند و شخص سوگوار را دور شده از رحمت پروردگار دانسته‌اند، از این رو گریستن و سوگواری بر مردگان و از آن جمله امامان شیعه، جز به دست‌ آوردن گناه، دورشدن از رحمت خدا و اعتراض بر  قضا و قدر الهی حاصلی ندارد! به همین منظور با علی سواری از کارشناسان مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم گفت‌وگو کردیم که در ادامه می‌آید:

*سوگواری به چه معناست؟

- سوگواری در دوران جاهلیت که در کتب اهل‌سنت با لفظ نَعی الجاهلیه از آن سخن به میان آمده است، به این معنا است که در آن زمان، وقتی شخصی از دنیا می‌رفت، در سوگ او، اعمال ناشایست وی را که به گمان مردم جزء فضیلت‌های او به شمار می‌آمد، برمی‌شمردند، از این عمل جاهلی به النیاحه تعبیر شده است.(1)

مرحوم علامه حلی در کتاب منتهی المطلب، مرحوم مقدس اردبیلی از فقهای نامدار شیعه در کتاب مجمع الفائدة و البرهان و مرحوم محقق بحرانی در الحدائق الناضره این تعبیر را ذکر کرده‌اند که سوگواری ناپسند (ذکر اعمال ناشایست مرده) بنابر اتفاق فقیهان مذهب شیعه، حرام است اما سوگواری ستوده و ذکر صفات پسندیده و عبادات و خدمات خوب متوفی اجماعا جائز است.(2) 

تقسیم سوگواری و نوحه‌گری به 2 گونه‌ باطل و جائز از اختصاصات شیعیان نیست؛ بلکه در سخنان دانشمندان اهل‌ سنت نیز آمده است. مثلاً در نوشته‌های ألبانی عالم برجسته اهل‌ سنت ذیل واژه «نعی»، تقسیم‌بندی آن به نعی شرعی و نعی غیرشرعی ذکر شده است. البانی می‌نویسد: مقصود از واژه نَعی، نوعی خبررسانی و إعلان است؛ همانند آنچه که در زمان جاهلیت انجام می‌دادند. آنان با فریاد زدن بر درب منازل و بازارها، خبر فوت شخصی را به دیگران می‌رساندند. این نهی از نوحه‌سرایی و إعلان به مرگ کسی همان است که در زمان جاهلیت انجام می‌دادند.

آنگاه در ادامه می‌آورد: این‌ گونه نیست که همه سوگواری‌ها اشکال داشته باشد. اگر در سوگواری‌ها این‌ گونه بگویند: «درود بر افتخار بزرگواران گرامی و باقی‌مانده گذشتگان گرامی و صالح، اشکالی ندارد»، سپس با صراحت می‌گوید: «أن النعی لیس ممنوعاً کلَه» یعنی همه نوحه‌سرایی‌ها برای میت حرام نیست!(3)

نه تنها گریه، حزن و اندوه بر عزیزان، بدعت‌گذاری در دین نیست؛ بلکه برخی از پیامبران الهی با این حالات در قرآن توصیف شده‌اند

*قرآن کریم درباره گریه و اندوه چه دیدگاهی دارد؟

-خواننده محترم با اندک تأمل در برخی آیات قرآن که ناظر به حزن، گریه و زاری است در خواهد یافت نه تنها گریه، حزن و اندوه بر عزیزان، بدعت‌گذاری در دین نیست؛ بلکه برخی از پیامبران الهی با این حالات در قرآن توصیف شده‌اند(4)، بدون آنکه در این خصوص از سوی پروردگار متعال بازخواست شوند، قرآن کریم در وصف بیتابی حضرت یعقوب(ع) در فراق فرزند دلبندش یوسف(ع) می‌فرماید: «یا أَسَفی‏ عَلی‏ یُوسُفَ وَ ابْیَضَّتْ عَیْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظیمٌ»(یوسف/48)؛ ای دریغ بر یوسف! و دیدگانش (یعقوب) از غم سفید شد، اما او خشم خود را فرو می‌برد!

زمخشری مفسر بزرگ اهل‌ سنت ذیل این آیه چنین می‌نگارد: حضرت یعقوب از زمان فراق حضرت یوسف تا دیدار وی، 80 سال اشک ریخت  و چشمانش از گریه خشک نشد؛ در حالی که بر روی زمین، هیچ بنده‌ای گرامی‌تر از حضرت یعقوب(ع) نزد خداوند نبود!(5) بنابراین طبق گفتار صریح قرآن، گریه و اندوه بر فقدان کسی، گناه به شمار نمی‌آید.

*رفتار و سیره پیامبر(ص) در این رابطه چگونه بود؟

پیامبر(ص) مانند هر انسان دیگری هنگام فقدان عزیزانش، به سوگ می‌نشست و علاوه بر آن، دیگران را به برپاداری سوگواری تشویق می‌فرمود

-با نگاهی به سبک زندگی پیامبر(ص) که قرآن کریم ایشان را به عنوان سرمشق و اسوه نیکویی برای مؤمنین معرفی می‌کند، در می‌یابیم که پیامبر(ص) مانند هر انسان دیگری هنگام فقدان عزیزانش، به سوگ می‌نشست و علاوه بر آن، دیگران را به برپاداری سوگواری تشویق می‌فرمود.

ذهبی در سیر أعلام النبلاء، ابن اثیر جزری در کتاب أسد الغابه فی معرفه الصحابه، إبن عبد البر در الاستیعاب، عسقلانی در لسان المیزان، سیوطی در الدر المنثور و حاکم نیشابوری در المستدرک علی الصحیحین  چنین آورده‌اند: «لما رأی النبی(ص) حمزهً قتیلاً، بکی، فلمّا رأی ما مُثّلَ به شَِقَ»؛ یعنی وقتی پیامبر(ص) حمزه را کشته دید، گریست و چون مشاهده کردند که وی را قطعه قطعه کرده‌اند، ناله و فریاد زد!(6)

*نمونه تاریخی دیگر هم وجود دارد؟

-از جلوه‌های ویژه سوگواری و گریه بر مردگان در تاریخ اسلام می‌توان به عزادرای و گریه عایشه، همسر پیامبر اکرم(ص) هنگام رحلت ایشان اشاره کرد. بی‌شک اگر گریه و عزاداری بر مردگان، رفتاری جاهلی و بدعت به شمار می‌آمد، همسر پیامبر را باید جزء بی‌شماری از کسانی دانست که به این عمل روی آورده‌ و می‌آورند! احمد بن حنبل با سند صحیح از أبواسحاق از یحیی بن عباد بن عبد الله بن الزبیر از پدرش نقل می‌کند و دیگران نیز در کتب خود این گزارش را چنین ذکر کرده‌اند:

«سمعت عائشة تقول: ... إن رسول الله(ص) قُبض و هو فی حجری، ثم وضعت رأسه علی وسادة و قمت التدم مع النساء و اضرب وجهی»؛ شنیدم که عایشه می‌گفت: ... پیامبر(ص) از دنیا رفت، در حالی ‌که سرش بر دامن من بود. سر مبارکش را بر بالشی نهادم و برخاستم و همراه زنان سینه‌زنی می‌کردم و بر صورت خود می‌زدم!(7)

إبن‌منظور أفریقی در لسان العرب ذیل واژه «تدم» می‌نویسد: «التدم: ضرب المرأة صدرها و إلتدام النساء: ضربهن صدورهن و وجوههن فی النیاحة»، لدم به زدن زن بر سینه‌اش گفته می‌شود. التدام النسا، به وقتی گفته می‌شود که زنان در هنگام سوگواری بر سینه و صورت زنند.(8)

از دیگر مستندات غیر‌قابل انکار در موضوع شرعی بودن سوگواری بر امام حسین(ع) و سایر ‌اهل‌ بیت(ع)، بلکه فضیلت گریه و اندوه بر ایشان، احادیث صحیح فراوانی است که از پیامبر اکرم(ص) نقل شده و بیش‌تر آن‌ها در منابع روایی اهل‌ سنت ثبت شده است و حدیث‌شناسان بر صحت آن احادیث گواهی داده‌اند، برای نمونه تنها به ذکر یک روایت در این خصوص بسنده کرده و مطالعه دیگر روایات را به خواننده گرامی وامی‌گذاریم: حاکم نیشابوری حدیث‌شناس بارز اهل‌ سنت در المستدرک علی الصحیحین روایتی را از ام‌الفضل بنت الحارث (به شرطی که بخاری و مسلم برای صحت روایت قرار داده‌اند) روایت می‌کند. ام‌الفضل می‌گوید: دیدم پیامبر(ص) به حسین نگاه می‌کند و قطرات اشک از چشمانش جاری است. وقتی علت را پرسیدم، فرمود: جبرئیل خبر شهادت فرزندم حسین را به من‌ رساند و گفت امتم او را به شهادت می‌رسانند».(9)

نیز بخاری در صحیح خود و دیگران در آثار خویش آورده‌اند: هنگامی که پیامبر(ص) از دنیا رحلت کردند، دخترشان فاطمه زهرا علیها السلام به سوگ پدر بزرگوارش نشست».(10)

*به راستی فقها رأی به نکوهش سوگواری داده‌اند؟

-آنچه از روایات و کلمات فقهای شیعی به دست می‌آید به خوبی نشان می‌دهد که میان سوگواری ناپسند(جاهلی) و سوگواری پسندیده تفاوت روشنی وجود دارد. اول اینکه روایات و گفتار فقها آنجا که به نکوهش سوگواری اشاره می‌کند، به نوع ناپسند آن توجه دارد، دوم قرآن کریم حزن و اندوه در فراق و فقدان عزیزان را عمل حرامی نشمرده، بلکه با ذکر داستان حضرت یوسف(ع) آن تأیید کرده است. سوم اینکه سوگواری پیامبر بر عزیزانشان، از جمله امام حسین(ع)، شاهدی بر جائز بودن این عمل است، چهارم سوگواری، گریه و سیاه‌پوشی مردم در هنگام از دست دادن عزیزانشان از گذشته تا به امروز حکایت‌‌گر سبک و سیره رایج عرف عقلا در این خصوص است.

*سوگواری بر مردگان سیره رایج مسلمانان هم بوده است؟!

-سوگواری خلیفه دوم هنگام مرگ نعمان بن مقرون(11)، سوگواری عبدالله بن مسعود بر مرگ خلیفه دوم(12) و همچنین گریه مردم بر جنازه ابن تیمیه، ابن جوزی و جوینی(13) حاکی از روش رایج اهل‌ سنت در قرون گذشته از صدر اسلام تا کنون است و هیچ گاه کسی آن را از اعمال جاهلی و در شمار نوآوری و بدعت در دین قلمداد نمی‌کرده است! حال چه شده که وهابیان همین رفتار را از شیعیان نکوهش کرد و در شمار شرک می‌شمارند.

*نماد جهانی برای سوگواری وجود دارد؟

پوشیدن لباس سیاه هنگام سوگواری، امری فطری و طبیعی است؛ زیرا لباس سیاه نماد عزا، غم و اندوه است

-پوشیدن لباس سیاه هنگام سوگواری بر عزیزان که بسیاری از مخالفان شیعه آن را دستاویز نکوهش فرهنگ عزاداری می‌کنند و برخی آن را منتسب به عهد منتسب الدوله در سال 352 هجری می‌دانند، علاوه بر پیشینه تاریخی در میان ملل و ادیان، مورد تأیید شرع نیز هست.

اولاً با مطالعه تاریخ ملل و ادیان می‌توان بر این حقیقت واقف شد که پوشیدن لباس سیاه هنگام سوگواری، امری فطری و طبیعی است؛ زیرا لباس سیاه نماد عزا، غم و اندوه است؛ آن چنان که رنگ سفید و قرمز نماد شادی است. در کتاب دائرةالمعارف قاموس علم لکل فنٍ و مطلبٍ اثر آقای پترس بستانی به طور مفصل و مبسوط به سیاه‌پوشی یهودیان و یونانیان باستان در عزای عزیزان‌شان اشاره رفته است.(14)

از فقهای شیعه، إبن فهد حلی در کتاب التحسین فی صفات العارفین مفصلاً درباره عزاداری مسیحیان و سیاه‌پوشی آن‌ها سخن گفته است.(15)

ثانیاً: در علم فقه به اثبات رسیده است که بر مبنای قاعده اصاله الاباحه، اصل، مباح بودن هر چیزی است، جز مواردی که صریحً و یقیناً از آن نهی شده باشد. بنابر قاعده مذکور (کل شئ لک مباح) هنگامی که دلیل قطعی بر نامشروع‌ بودن یا جائز نبودن پوشش سیاه بر فقدان عزیزان وجود ندارد، می‌توان به اصل اباحه تمسک کرد. در اینجا به عنوان نمونه به یکی از آیاتی که از آن حکم اصاله الاباحه استفاده می‌شود، اشاره می‌کنیم: «وَ ما لَکُمْ أَلاَّ تَأْکُلُوا مِمَّا ذُکِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ قَدْ فَصَّلَ لَکُمْ ما حَرَّمَ عَلَیْکُمْ إِلاَّ مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَیْهِ وَ إِنَّ کَثیراً لَیُضِلُّونَ بِأَهْوائِهِمْ بِغَیْرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدین»الانعام/119؛ چرا از چیزهایی (گوشت‌ها) که نام خدا بر آن‌ها برده شده نمى‏‌خورید؟! در حالى که (خداوند) آنچه را بر شما حرام بوده بیان کرده است! مگر اینکه ناچار باشید (که در این صورت، خوردن از گوشت آن حیوانات حرام‌شده، جایز است) و بسیارى از مردم، به سبب هوس و از روی ناآگاهی، (دیگران را) گمراه مى‏‌سازند و پروردگارت، تجاوزکاران را بهتر مى‏‌شناسد!‏

مفاد آیه این است که اثبات حرام‌ بودن به تبیین شارع نیاز دارد، نه مباح‌ بودن! از این رو هنگام شک در موردی خاص تا مادامی که در شمار محرمات قطعی اسمی از آن نیامده باشد، توقف و خودداری از عمل لازم نیست.

ثالثاً انسان‌ها موجوداتی نماد سازند، انسان‌ها برای خود نمادهایی می‌سازند تا به اهداف خود نزدیک شوند. به طور مثال ارتشیان یونیفرم مخصوص دارند تا هویت خود را از طریق آن استحکام بخشند. نماد‌ها ابزاری برای نزدیک شدن به اهداف هستند و سیاه‌پوشی نیز می‌تواند در توجه اذهان به سمت هویت سوگناک واقعه کربلا مؤثر باشد. سیاه‌ پوشیدن شیعیان در مرگ عزیزانشان به‌ویژه سوگ شهیدان کربلا، چیزی جز جریان سیره  جاری عقلا در عمل شیعیان در طول تاریخ نیست.

*به نمونه‌های تاریخی سیاه‌پوشی در اسلام اشاره می‌کنید؟

عزاداری، گریه و پوشش سیاه بر فقدان عزیزان امری طبیعی است که در ملل و ادیان گذشته نیز شواهد فراوانی بر آن وجود دارد

-در تاریخ اسلام هم به مواردی بر می‌خوریم که کسانی از یاران پیامبر بر پایه‌ همین سیره عمل کرده‌اند:

1. زینب دختر ابى سلمه(ربیبه پیامبر) سه روز بر حمزه سیدالشهداء به سوگ نشست و لباس سیاه که ویژه عزادارى است، بر تن کرد.(16)

2. اسماء‌ بنت عمیس مى‌گوید:‌ هنگامى ‌که جعفر به شهادت رسید، رسول خدا(ص) به من فرمود:‌ «البسی ثوب الحداد» سه روز جامه عزا بر تن کن. پس از آن هر چه خواستى انجام بده.(17) 

3. امام حسن(ع) در سوگ پدر در حالی که جامه سیاه برتن داشت، براى مردم خطبه می‌خواند.(18)

*سخن پایانی...

-آنچه به اختصار و با استناد به منابع اهل‌ سنت بیان کردیم حاکی از مشروعیت سوگواری و سیاه‌پوشی بر فقدان عزیزان، به‌ ویژه عزیزان خدا و اولیای الهی است. از این رو آنچه در خصوص معنای منع از نیاحه در روایات آمده است غیر از مفهومی است که شیعه آن را عزاداری بر اهل‌ بیت(ع) می‌نامند. رفتار شیعیان چیزی جز سیره و سبک رایج و به اصطلاح عرف عقلا نیست، وجود روایات فراوان بر فضیلت گریه، حزن و اندوه بر حضرت اباعبدالله الحسین(ع) که بیش از 50 روایات در این زمینه از پیامبر(ص) وارد شده، شاهد گویای سخن ماست. عزاداری، گریه و پوشش سیاه بر فقدان عزیزان امری طبیعی است که در ملل و ادیان گذشته نیز شواهد فراوانی بر آن وجود دارد و دلیل آن این است که لباس سیاه، نماد حزن و اندوه است.

 

پی‌نوشت‌ها:

1-مجلسی، بحارالانوار، ج79، ص 108.

2- ر.ک: «و النیاحه بالباطل محرمه إجماعاً، أمّا بالحق فجائزهٌ إجماعاً»؛ علامه حلی، منتهی المطلب، ج1، ص 466 ، مقدس اردبیلی، مجمع الفائده و البرهان، ج 8، ص 75 و محقق بحرانی، الحدائق الناضره، ج 4، ص 168.

3-ر.ک: «الصلاه على فخر الأماجد المکرمین و بقیه السلف الکرام الصالحین، لا اشکال فیه» محمد ناصر ألبانی،أحکام الجنائز، ص 31-33.

4-توبه/114

5-زمخشری، الکشاف عن حقائق التنزیل و عیون الاقاویل، ج2، ص 339.

6-الذهبی، سیر اعلام النبلا، ج1، ص184، ابن اثیر، أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج2، ص48، بن عبد البر، الإستیعاب، ج1، ص374، عسقلانی، لسان المیزان، ج6، ص81، السیوطی، الدر المنثور، ج2، ص97 و حاکم نیسابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج3، 199.

7-مسند احمد للإمام احمد بن حنبل، ج6، ص274 ـ مسند أبو یعلی، ج8، ص63 ـ تاریخ الطبری، ج2، ص441 ـ الکامل فی التاریخ لإبن الأثیر، ج2، ص323 ـ السیرة النبویة لإبن هشام الحمیری، ج4، ص1069 ـ البدایة و النهایة لإبن کثیر، ج5، ص261 ـ السیرة النبویة لإبن کثیر، ج4، ص477 ـ إرواء الغلیل لمحمد ناصر الألبانی، ج7، ص86 ـ النهایة فی غریب الحدیث لإبن الأثیر، ج4، ص245 ـ لسان العرب لإبن منظور، ج12، ص540

8-إبن منظور، لسان العرب، ج12، ص539.

9-حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص 176. 

10-صحیح بخاری، ج 5، صفحه 144.

11-حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص293.

12-بن عبدالبر، عقد الفرید، ج4، ص283.

13-ر.ک: ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج14، ص157 و سیر أعلام النبلاء للذهبی، ج18، ص468 و ج 21، ص 379.

14-بستانی پترس، ج6، ص 710-716. همچنین ر.ک: به معجم البلدان، جلد 3، صفحه 443، رحلة إبن بطوطة، صفحه 333، ربیع الأبرار زمخشری، جلد 3، صفحه 747.

15-بن فهد حلی، التحسین فی صفات العارفین، ص 15 و نیز مراجعه کنید به: زمخشری، الفایق فی غریب الحدیث، ج2، ص 154، بن جریر الطبری، جامع البیان، ج2، ص697 ، ابن کثر، البدایة و النهایة ، ج4، ص288، همان، السیرة النبویة، ج3، ص477 ، الشوکانی، نیل الأوطار، ج7، ص97، ابن حجر عسقلانی، فتح الباری فی شرح صحیح البخاری، ج9، ص429.

16-تهذیب اللغة، ج 12، ص171.

17-مسند احمد بن حنبل، ج 6، ص438 ح 27508.

18-ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج 16، ص22.

منبع:فارس

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: