:عبدالصالح شمس اللهی:
نداشتن دانش لازم در بحث توليد محتوای رسانهای علیالخصوص در حوزه دين و
انديشه گاه به انتشار خبرهايی میانجامد كه با واقعيت فاصله زيادی دارد و
در موارد زيادی درست در نقطه مقابل حقيقت قرار دارد و اگر اين انتشار از
رسانههای مطرح و خبرگزاریهای معتبر صورت پذيرد جای تأسف بيشتری دارد.
چندی
پيش در تاريخ 30 بهمن 94 خبری در خصوص آئینهای خرافی صوفيه با تيتر « ذکر
دراویش کردستانی در سنندج » روی خروجی خبرگزاری جمهوری اسلامی قرار گرفت
كه نشان از عدم توجه به جايگاه جريانی اين نحله و فسادهای آن دارد. در
ادامه کوتاهنوشتی در مورد صوفيه و انحرافات آنها خواهيد خواند كه تنها
بخش كوچكی از نابهنجاریهای اين فرقه است.
پيدايش
نحلهها و فرقهها در طول تاريخ هرکدام برای خود دليل جداگانهای دارند كه
نمیتوان بهسادگی معيار و دليل واحدی را برای پيدايش همه آنها بيان كرد؛
گاه تأسیس اين جریانها به خاطر وجود خلأ اندیشهای است و گاه زیادهخواهی
برخی افراد در قالب دين سازی بروز كرده و فرقهای جديد ساخته میشد؛ اما
در این بین آن چيزی كه در بسياری از فرق و نحلهها مشهود است انگیزههای
سیاسی است كه در پس پرده فرقه سازیها وجود داشته است.
ازجمله
جریانهایی كه باانگیزه سياسی در تاريخ اسلام به وجود آمد جريان صوفيه
بود. از تحليل مظبوطات كتب تاريخی اینگونه برمیآید كه دستگاه بنیامیه
برای مقابله با جريان معنوی اهلبیت، صوفيه را به وجود آوردند تا جريان
دوقطبی معنويت در جامعه پديد آيد و ديگر اهلبیت بهعنوان تنها ملجأ معنوی
جامعه نباشند و از اين طريق قدرت اهلبیت را تحتالشعاع قرار دهند همين امر
باعث شد تا صوفيان كه خود را مردان خدا میخواندند از طرف اهلبیت طرد و
حتی لعن شوند.
در حديثی از وجود مقدس امام هادی (ع) آمده است:
صوفيان، همه مخالف ما و راه رسم آنان متفاوت با شیوه ماست. اينان، نصارا و يا مجوسيان اين امت به شمار میآیند [1]
در روايتی ديگر از امام رضا (ع) روایتشده كه فرمود:
كسی
كه در نزد وی از صوفيان سخن به ميان آيد و اين شخص آنها را با زبان و قلب
انكار نكند از شيعيان ما نيست؛ اما اگر آنها را انكار كند ـ روش و مسلك
آنها را باطل بداند ـ مانند كسی است كه در كنار پيامبر (ص) با كفّار به
جهاد پرداخته است. [2]
گام اول تغيير تعریفها:
صوفيان
كه بهعنوان اقطاب معنوی به جامعه معرفیشده بودند در گام اول اقدام به
تغيير تعریفها نمودند و با تغيير مفهومی واژگان موجهی مثل معنويت و عرفان
خود را نقطه پرگار معنوی جامعه معرفی كردند.
سيد شهيدان اهلقلم شهيد سيد مرتضی آوينی در مقاله كدام عرفان
[3] به اين واقعيت اشاره نموده و مینویسد:
اگر
وضع اولیه لفظ عرفان برای دلالت بر معنای معرفت حق است، پس چه رخداده که
این لفظ در روزگار ما با هر کفر و شرک و الحادی جمع میشود جز معرفت حق؟… و
این مجامع هنری لفظ عرفان را بامعنای حقیقی آن به کار برد، باید یقهاش را
گرفت و پرسید: «مگر تو از پشت کوه آمدهای که نمیدانی دیگر سالهای سال
است که کسی لفظ عرفان را با این معنی به کار نمیبرد؟»
بهراستی این کدام عرفان است که خروش سازهای سنتی را بدان نسبت میدهند؟
این
کدام عرفان است که فقط با خرامیدنی کبک وار و غمزههای بصری (!) و
کرشمههای روشنفکر مآبانه و مختصری ریای خالصانه (!) میتوان به آن
دستیافت، هرچند آدم شب را تا سحر، نه در محراب عبادت که پای بساط دودودم و
پیالههای پیدرپی بگذراند و کپه مرگ را هنگامی بگذارد که خروسها سبّوحٌ
قدّوس میگویند و بعد هم تا لنگ ظهر مثل دیو خرناسه بکشد و… چه میگویم؟
این روزگار اصلاً روزگار وارونگی انسانهاست و بهمقتضای این وارونگی، نه
عجب اگر کلمات هم وارونه شوند و اصطلاحاً بر مفاهیمی دلالت کنند که متضاد و
متناقض با معانی حقیقی آنهاست!
گام دوم ظاهرسازی:
پس
از آنکه تعریفها تغيير كرد؛ ظاهرسازی بهعنوان گام دوم صوفيه قرار گرفت و
خود را ملزم به رعايت زی درويشی در انظار عموم نمودهاند. در نامه يكی از
اقطاب صوفيه به فقراء فرقه نعمت اللهی گنابادی چنين آمده است:
فقراء
محترم رعايت نمايند و در انظار عموم رعايا جانب زهد و ساده زيستی را
نگهدارند پسنديده است كه خانهها اندرونی و بيرونی برای معيشت و معاش
انتخاب فرمانید تا احدی از رعايا از داخله شما مطلع نگردد. اهتمام ورزيده
شود كه در صورت استفاده از روحافزاها
[4] به حالت سكر در انظار حاضر نشوند و قبل از حضور در ديد رعيت آثار را از خود دور نمایند.
برخورد
رياكارانه و مزورانه باعث شده است تا گروهی از افراد سادهلوحی كه ازقضا
به معنويت نيز علاقهمند هستند به اين فرقه بپيوندند و ناخواسته در دام
كسانی قرار بگيرند كه دين را ملعبه دنيای خود نمودهاند.
ملا
احمد اردبيلی (قدس الله روحه) از شيخ مفيد، محمد بن محمد بن نعمان، از
محمد بن حسين بن ابوالخطاب در كتاب حديقة الشيعه نقل كرده كه گفته است: من
در مسجد رسول خدا (ص) خدمت امام هادی (ع) شرفياب بودم كه جمعی از يارانش
ازجمله ابوهاشم جعفری كه فردی بليغ و سخنور و نزد امام (ع) از جايگاه
ویژهای برخوردار بود، بر آن حضرت وارد شدند. پسازآن گروهی صوفی وارد مسجد
شده و در گوشهای از مسجد حلقهزده و به گفتن ((لا اله الا الله))
پرداختند. امام (ع) به ما فرمود:
به
اين فريبكاران توجه نكنيد كه جانشين شيطان و ويرانگران پايه و اركان
دیناند. در جهت راحتطلبی و تنآسایی، تظاهر به زهد و پارسايی میکنند،
عمری به خود گرسنگی میدهند تا الاغهایی (توده ناآگاه) را برای پالان
نهادن رام نمايند، كلمه لا اله الا الله را جز برای فريب مردم به زبان
نمیآورند با مردم مهربانانه سخن میگویند و با گمراهیهای خود آنان را به
درون چاه میافکنند. ورد آنها رقص و پایکوبی و دستافشانی و ذکرشان نغمه و
آواز است. تنها نابخردان از آنها پيروی میکنند و جز افراد نادان و احمق،
كسی آنان را باور ندارد.
گام سوم اباحه گری:
جریانهای
باطل ازجمله صوفيه باهدف جذب مشتری بيشتر اقدام به ارائه تز معنويت بدون
شريعت پرداختند. آنها با اين توجيه كه شرعيات برای ابتدای كار است و بعد
از گذر از يك مرحله ديگر نياز به شريعت نيست و طريقت كفايت میکند زیر پای
احكام الهی را كشيده و محرمات را بر خود مباح میدانند تا آنجا كه بهراحتی
اقدام مصرف مواد مخدر، شرب خمر و ارتباطات نامشروع مینمایند و به قول
خودشان روحشان را به پرواز درمیآورند در جواب اين جماعت همان يك بيت بيدل
دهلوی كفايت میکند كه گفته:
بنگی زدیم و سر اناالحق شد آشکار مارا به این گیاه ضعیف این گمان نبود
حتی
در فرقههایی مثل نذريه بهصراحت به اين نكته اشاره میکنند كه درصورتیکه
مريد در اول سال نذری برای مراد و قطب نمايد اين از اعمال كفايت میکند و
میتواند در طول سال به هر عمل و فسادی اقدام نمايد.
فساد فراگير ثمره سهگام گذشته:
عبور
از مفاهيم حقيقی و اكتفا بهظاهر درويش مابانه و اباحه گری گسترده باعث
شده است تا اين نحله در اقسام و فرقههای مختلفش دچار فساد گسترده شود تا
آنجا كه بعضی از شيوخ اين فرقه در پيری و كبر سن به فحشا و فساد روی
بياورند بهعنوان مثال در سال 1392 خواجه بابا گراشی که یکی از شیوخ فرقه
صوفیه گنابادیه بود با تعرض به یکی از دختران فرقه، شوک بزرگی به فرقه
صوفیه گنابادیه وارد کرد.
تاريكخانه يا اتاق تشرف به خانقاه فساد
يكی
از مهمترین آئینهای فرق صوفيه رفتن به اتاق تشرف است. تاريكخانه اتاقی
است كه فرد برای تشرف به فرقه بايد با شيخ بهتنهایی در اتاق قرار گرفته و
هدیهای برای شيخ ببرد و ابتدا خود را از همه مظاهر و ظواهر دنيا حتی لباس
خلع نمايد و در محضر شيخ عريان شده تا خرقه فرقه بر اندام او پوشانده شود.
جالب اين است كه تخدير با روان گردهایی مثل حشيش از لوازم اتاق تشرف است تا
مريد خود را بهصورت كامل در اختيار شيخ بگذارد.
همين
فساد گسترده باعث شد تا جریانهای قضائی كشور به برخورد با فاسدان اين
فرقه بپردازند و در مواردی احكام مطابق قانون برای آنها صادر و اجرا شود
كه اين امر با مخالفت جریانهای استعماری و شبکههای ماهوارهای آنها مواجه
شد.
حمايت استعمار از جريان صوفيه
همانگونه
كه گفتيم جريان صوفيه يك جریانی است كه پيدايش آن باانگیزه سياسی بوده است
و امروز نيز جریانهای استعماری برای اين جريان در شبکههای ماهوارهای
خود رپرتاژ آگهیهای قابلتوجهی میروند تا آنجا كه bbc با حضور افرادی مثل
مصطفی آزمایش، كه از آن بهعنوان سخنگوی فرقه گناباديه ياد میشود، برنامه
اختصاصی در حمايت از صوفيه گنابادی پخش مینمایند و يا دولت فرانسه
بهصورت رسمی مخارج برخی از فرق صوفيه را در ايران به عهده میگیرد و
ازلحاظ قضايی در محاكم بینالمللی بهعنوان وكيل مدافع صوفيان مطالبات
آنها را پيگيری میکند.
پی نوشت:
[1] منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج14، ص: 17
[2] هاشمی خوئی، حبيب الله، شرح نهجالبلاغه، ج 14، ص 16-17-3، نا مكتبة الاسلاميه، م تهران.
[3] http://www.aviny.com/article/aviny/chapters/KodamErfan.aspx
[4] شراب و مسكرات
منبع:فرهنگ