لا ارهب الموت اذا الموت رقا
حتى اوارى فی المصالیت لقى
نفسى لنفس المصطفى الطهر وقا
انى انا العباس اغدو بالسقا
و لا اخاف الشر یوم الملتقى
هنگامى
که مرگ با من روبرو شود باکى از آن ندارم تا اینکه در میان دلاوران داخل
شوم/ جان من به فداى جان مصطفاى طیب و طاهر باد/ من همان عباس هستم که آب
براى فرزندان امام حسین می برم/ و در روز جنگ از شرّ دشمن خوفى ندارم.( 1)
او
یکه و تنها به قلب دشمن حمله کرد و در راه امام زمانش آن چنان ایثار و
فداکاری کرد که دو دستش قطع شد و در آن زمان نفس خویش را این گونه خطاب
کرد:
یا نفس لا تخشی من الکفار
وأبشری برحمة الجبار مع النبی السید المختار
قد قطعوا ببغیهم یسارى فأصلهم یا رب حر النار
ای
نفس از کفار نترس و تو را بشارت باد به رحمت خداوند همراه با پیامبر
مختار/ کفار به ظلم و ستم دست چپ من را قطع کردند پس ای خدا ایشان را به
آتش سوزان بینداز (2)
و بعد از، از دست دادن هر دو دست خویش، دست
از حمایت مولایش برنداشت و به مجاهدت خویش ادامه داد تا اینکه کافر ملعونی
با عمود آهن او را به شهادت رساند، در حالی که دو دستش را در راه امامش از
دست داده بود به شهادت رسید.
مادر علمدار کربلا از نسل اجداد پیامبر است
در
مصیبت و اندوه آن علمدار شجاع، امام حسین علیه السلام فرمودند: «الان
انکسر ظهری»؛ الان کمرم شکست. او که در مقامی بسر می برد که شهادتش برای
امام زمانش کمرشکن است، در دامن مادری تربیت یافته است که خود نیز از تبار
بزرگان است. جده پنجم امالبنین عاتکه دختر عبدالشمس بن عبد مناف فرزند
قصی است که جد رسول خداست و جده هفتم ایشان نیز از دختران ربیعه بن نزار
یکی از اجداد پیامبر می باشد. (3)
ایمانی مثال زدنی
قوت
ایمان او مثال زدنی است. او که چهار فرزند خویش را در کربلا از دست داده
است، هنگامی که خبر شهادت فرزندانش را یکی بعد از دیگری میشنود در پاسخ به
کسی که خبر شهادت را آورده است، میفرماید: «أولادی کلهم فداء لأبی عبد
الله الحسین علیه السلام و من تحت الخضراء... »؛ فرزندانم همگی فدای
اباعبدالله الحسین علیه السلام و هر کسی که زیر آسمان زندگی میکند به فدای
حسین علیه السلام باشد. (4)
این کلمات او نشان از قوت ایمان او
دارد و میرساند که قلب او سرشار از محبت و دوستی امام حسین علیه السلام
بود؛ این در حالی بود که حسین علیه السلام و عباس و سه فرزند دیگرش علیهم
السلام همگی از فرزندان علی علیه السلام بودند، اما با این وجود او خویشتن و
همه فرزندانش و همه کسانش را فدایی حسین علیه السلام می داند؛ چرا که نیک
می داند که اگر چه عباس و فرزندانش با حسین علیه السلام در پدر شریک هستند،
اما امام حسین علیه السلام دارای مقامی است که همه دنیا باید فدای او
شوند. حتی عزیزترین فرزندش عباس، قمر بنی هاشم؛ از این رو در وصف او نوشته
اند که از ایمان بالایی برخوردار و عارف به امام زمانش بوده است. (5)
مادری برای به دنیا آوردن شجاعترین عرب
در
حقیقت او را امیرالمومنین علی علیه السلام به همسری برگزیدند، برای اینکه
او مادر عباس باشد. گویی ام البنین برای این مقام از طرف خداوند برگزیده
شده بود. برای این منصب که مادر عباس علیه السلام باشد. برای این پست مهم
که یتیمان فاطمه را خادمی کند و دامنش محلی برای تربیت فداییان امام حسین
در کربلا باشد، از این رو بود که امیر المومنین علی علیه السلام به برادرش
عقیل که اعرف مردم به انساب عرب بود، فرمودند: «زنی را پیدا کن که فحول عرب
را به دنیا آورد تا با او ازدواج کنم تا برای من فرزندی شجاع به دنیا
آورد» عقیل گفت: با ام البنین ازدواج کن؛ چرا که در عرب از پدران او شجاع
تر نیست. (6)
تکسوار شجاعی برای علی علیه السلام
ام
البنین انتخاب شده بود برای اینکه فرزندی شجاع به دنیا آورد، اما نه هر
شجاعتی که شجاعت در راه باطل جسارت است و تجری بر خداوند فضلیتی نیست.
امیرالمومنین می فرماید: «فتلد لی غلاما فارسا»؛ شجاعی که برای علی علیه
السلام باشد.
و ام البنین شجاعی به دنیا آورد و تربیت کرد که
جز به جز اعضایش و سراسر وجودش برای علی علیه السلام بود؛ از این رو او در
کربلا چه خوب ذرات وجودش را فدای راه علی علیه السلام کرد. آن هنگام که شمر
لعین برای او امان نامه فرستاد او با شجاعت امان آورنده و امان دهنده و
امان نامه را لعن کرد؛ چرا که هنگامی که امامش امنیت ندارد، اف بر تمام
امان هایی که برای عباس می آورند و آن هنگامی که دین خدا باید با خون قمر
بنی هاشم حفظ شود، امان نامه مضحک ترین پیشنهادی است که میتوان به عباس،
زاده ام البنین داد.
وقتی که عباس به لفظ جلاله قسم میخورد
کربلا
نه تنها بروز و ظهور عظمت عباس بود، بلکه ظهور ادب و معرفتی بود که عباس
از ام البنین فراگرفته بود. ام البنین که فرزندان خویش را فدایی حسین
میداند. فرزندانش را برای فدا شدن در رکاب امام زمانشان تربیت کرده است؛
از این رو تاکید و قسم حضرت عباس فدایی شدن برای امام زمانش است، او در
حالی به سمت قومی که حق امام زمان خویش را پایمال کرده اند، خارج می شود که
قسم به لفظ جلاله می خورد که خود را فدای حسین کند.
خروج او را
از خیام و حمله به دشمنان این گونه تصویر کردهاند: «...سپس عباس، سقای
لشکر امام حسین علیه السلام خارج شد، در حالی که می گفت قسم می خورم به
خدای عزیز و عظیم؛ با صدق و درستی سوگند میخورم به مکه و زمزم، به مسجد
الحرام که امروز همه بدنم را به خون خضاب خواهم کرد (در راه حسین آغشته به
خون خواهم کرد) در راه حسینی که صاحب فخر و امام اهل فضل و کرم است.» (7)
امالبنین وظیفهاش را به خوبی انجام داد
بی
شک ام البنین که مادر حضرت عباس بود، مهمترین تعلیم و تربیت را درباره
فرزند خود عباس به کار گرفته بود؛ به عبارت صحیح ایشان وظیفه خویش را در
مورد فرزندانش به خوبی انجام داده اند تا جایی که فرزندان ایشان در زمره
شهدای کربلا در می آیند. شهدایی که تا ابد هیچ شهیدی به مقام و منزلت ایشان
نمی رسد.
هر چند علاقه ای که شیعیان به حضرت ام البنین دارند
نشات گرفته از اوج ارادتی است که به فرزند ایشان حضرت عباس علیه السلام
دارند، اما آیا امروز ام البنین به عنوانی مادری نمونه اسوه و الگوی مادران
امروز هست؟
نباید از نظر دور داشت که امروز خانواده ها در جامعه
ما از وظایفی که نسبت به تربیت فرزندان خود دارند، غافل شدهاند و چه خوب
است که این محبت و علاقه به حضرت ام البنین باعث شود که یادآور و متذکر
وظیفه ای که در قبال فرزندان خویش داریم، شویم.
وظیفه مادران امروز؟
گویی
امروز بر هر پدر و مادری تعلیم زبان انگلیسی یا متاسفانه یافتن کلاسی برای
یادگیری و تعلیم موسیقی واجب است و یا هزینه و زمان بسیار زیادی که برای
ورزش و بازی یا تفریحات دیگر کودکان و نوجوانان صرف می شود، تنها وظیفه
والدین است. بی شک کسانی که داعیهدار دوستی با اهل بیت هستند و در ابراز
ارادت به حضرت عباس و مادر بزرگوارشان کوتاهی نمیکنند باید از خود بپرسند
که وظیفهای که اهل بیت برای تعلیم فرزندان بر عهده ما گذاشتهاند، چگونه
است؟
دستورات اهل بیت درباره تربیت فرزندان چیست؟
آیا
امام صادق علیه السلام نفرمود: «سبقت بگیرید به فرزندانتان برای تعلیم
دادن احادیث اهل بیت قبل از اینکه منحرفان از شما نسبت به فرزندانتان سبقت
بگیرند»؟ (8) آیا آن امام بزرگ دستور ندادند که به کودکانتان کتاب خدا را
آموزش دهید؟ (9) آیا رسول خدا نفرمود: «هر کس به فرزند خویش قرآن بیاموزد
پدر و مادرش خوانده می شوند، بر تن آن دو، دو حله پوشانده می شود که از نور
آن صورت های اهل بهشت نورانی می شود؟»(10)
و آیا پیامبر اکرم؛
همان پیامبری که برای هدایت این امت بیشترین اذیت و آزار را نسبت به
پیامبران پیشین تحمل کرد، نفرمود: «فرزندان خود را تربیت کنید بر محبت و
دوستی علی علیه السلام» (11) و به پدران و مادران، حضرت امام صادق علیه
السلام فرمودند: «عَلِّمُوا أَوْلَادَکُمْ یس فَإِنَّهَا رَیْحَانَةُ
الْقُرْآنِ» به اولاد خود سوره یس را آموزش دهید؛ چرا که یس ریحانه قرآن
است (12) و بسیار امام حسن علیه السلام فرمود: «ای گروه شیعه فرزندانتان را
بر بغض عثمان تربیت کنید...»(13)
و اما درد امروز...
این
در حالی است که این دستورات و تاکیدات در زمانی صادر شده است که دشمنان
برای کودکان و نوجوانان به این وسعت برنامه ریزی نکرده بودند؛ در زمانی که
اثرات سوء و شبهه پراکنی های شبکه های مختلف و سایت های رنگارنگ، گریبان
گیر جامعه نبود، اما امروز که احتیاج ما به این دستورات بیشتر و بیشتر است
با کمال تاسف اهمال و فراموشی ما نسبت به این دستورات بیشتر و بیشتر است؛
گویی پدر و مادر باید دوشادوش هم در شرایط سخت کار و تلاش کنند تا فقط رفاه
او را فراهم کنند و کلاس های مختلف و گوناگون را برای او پیش بینی نمایند.
آیا
فرصتی هم برای آموزش احادیث اهل بیت به فرزندانمان اختصاص می دهیم؟ آیا
زمانی در هفته برای یادگیری و یاد دادن قرآن به فرزندانمان اختصاص داده
ایم؟ آیا تا به حال فکر کردهایم چگونه فرزندانمان را بر اساس محبت اهل بیت
و دشمنی با دشمنان اهل بیت تربیت کنیم؟ این مهم نیست که تا به حال این
گونه عمل نکرده ایم مصیبت امروز کودکان و نوجوانان امروز ما این است که
والدین ایشان ضرورت تعلیم و یاد دادن این گونه مسائل را درک نمیکنند و
برای این تعالیم مهم ضرورتی قائل نیستند.
برای اثبات این مدعا
کافی است در شهر خودمان تعداد کلاسهای مختلف را با تعداد مراکز آموزش حدیث
یا قرآن مقایسه کنیم. این اختلاف علتی ندارد جز بی توجه شدن والدین به این
امور بسیار مهم. مادران امروز ضرورتی برای این مهم احساس نمی کنند، اما
حضرت ام البنین نه اینکه فقط این ضرورت را فهمید، بلکه با تربیت صحیح
فرزندان، فرزندانش را بر بالاترین قلهای که بشری غیر معصوم میتواند برسد،
نشاند؛ غیر از حضرت عباس سه فرزند دیگر ام البنین نیز در رکاب امام حسین
علیه السلام به شهادت رسیدند.
امروز ما چه زیاد نیازمند مادرانی همچون ام البنین هستیم؛ مادرانی که عارف به امام زمان خویش باشند، مادرانی که کودکانشان را بر اساس محبت امام زمان تربیت کنند و مادرانی که نگذارند نسل بعدی بر اساس جاهلیت زندگی کنند و بر اساس جاهلیت بمیرند.
محتاج مادرانی هستیم که مانند ام البنین فرزندانی امام زمان شناس تربیت کنند و ای کاش فراموش نکنیم سخن پیامبر مهربانمان را و وصیت امامی که با همه وجود او را دوست داریم.
حضرت علی علیه السلام در وصیت خود می فرماید: «قلب نوجوان مانند زمینی خالی است هر چه در این زمین خالی بگذارید او قبول می کند» (14)
به راستی امروز در قلب نوجوانان خود چه چیزی می گذاریم؟ بازی های رایانه ای؟ آموزش موسیقی؟ فیلم ها و کارتن های رنگارنگ؟ از یادمان نرود که حضرت ام البنین در قلب خالی فرزندانش فقط محبت امام زمانشان را گذاشت و چه خوب برداشتی از این زمین خالی کرد.
پی نوشت ها:
1- زندگانى حضرت امام حسین علیه السلام / ترجمه بحار الأنوار، ص: 61
2- معالم المدرستین - السید مرتضى العسکری - ج 3 - ص 129 – 131
3- مقتل مقرم –زندگانی حضرت قمر بنی هاشم انتشارات آرام دل،ص 123 و 124
4- شرح الأخبار - القاضی النعمان المغربی - ج 3 - پاورقى ص 186 – 187به نقل از مامقانی در تنقیح المقال
5- مستدرکات علم رجال الحدیث - الشیخ علی النمازی الشاهرودی - ج 8 - ص 551
6- عمدة الطالب فی أنساب آل أبی طالب - أحمد بن علی الحسینی ( ابن عنبة ) - ص 356
7- وفى
مقتل الخوارزمی : ثم خرج العباس وهو السقاء فحمل وهو یقول : أقسمت بالله
الأعز الأعظم * وبالحجون صادقا وزمزم وبالحطیم والفنا المحرم * لیخضبن
الیوم جسمی بدمی دون الحسین ذی الفخار الأقدم * امام أهل الفضل والتکرم
8- الکافی ج 6 ص 47 باب تأدیب الولد .....
9- الکافی ج : 6 ص : 49
10- همان
11- منلایحضرهالفقیه ج 3 ص 493 باب تأدیب الولد و امتحانه .....
12- مستدرکالوسائل ج 4 ص 325
13- بحارالأنوار ج 31 ص 308
14- بحارالأنوار ج 1 ص 223 باب 7- آداب طلب العلم و أحکامه .... و وسائلالشیعة ج21 ج 478 باب 84- استحباب تعلیم الأولاد