عقیق:در روز بیستم جمادی الثانی 1320 هجری قمری در شهرستان خمین از
توابع استان مرکزی ایران در خانواده اهل علم و هجرت و جهاد و در خاندانی
از سلاله زهرای اطهر (ع)، روح الله موسوی خمینی پای بر خاکدان طبیعت نهاد.
پدر بزرگوار امام خمینی مرحوم آیة الله سید مصطفی موسوی از معاصرین مرحوم
آیة الله العظمی میرزای شیرازی بود که در برابر زورگوئیها و ستمهای خوانین و
حاکمان منطقه به مقاومت برخاسته بود که در مسیر خمین به اراک وی را به
شهادت رساندند. بستگان شهید برای اجرای حکم الهی قصاص به تهران (دارالحکومه
وقت) رهسپار شدند و بر اجرای عدالت اصرار ورزیدند تا قاتل قصاص گردید .بدین
ترتیب امام خمینی از اوان کودکی با رنج یتیمی آشنا و با مفهوم شهادت روبرو
گردید وی دوران کودکی و نوجوانی را تحت سرپرستی مادر مؤ منه اش (بانو
هاجر) که خود از خاندان علم و تقوا و از نوادگان مرحوم آیة الله خوانساری
(صاحب زبدة التصانیف) بوده است و همچنین نزد عمه مکرمه اش (صاحب خانم) که
بانویی شجاع و حق جو بود، سپری کرد اما در سن 15 سالگی از نعمت وجود آن دو
عزیز نیز محروم گردید .امام خمینی (ره) در دوران
زندگی همواره با طاغوتهای زمان در حال مبارزه بود و از دین و آیین اسلامی
دفاع می کرد تا توانست حکومت اسلامی را در کشوری با سابقه 2500 سال
شاهنشاهی بنا نهد و سکان هدایت این کشتی نجات مردم جهان را خود به دست
بگیرد .امام خمینی (ره) با آنکه همواره در حال
مبارزه با ظلم و ستم بود از درس و بحث نیز غافل نبوده و آثار بسیار
گرانقدری به رشته تحلیل در آورده است. علاوه بر این از ایشان
دستورالعملهایی برای دستیابی به سعادت اخروی و دنیوی به یادگار مانده است.
هان ای عزیز! از خواب بیدار شو، از غفلت تنبه پیدا کن دامن همت بر کمر زن و
تا وقت است فرصت را غنیمت بشمار و تا عمر باقی است و قوای تو در تحت تصرف
تو است و جوانی برقرار است و اخلاق فاسده بر تو غالب نشده و ملکات رذیله بر
تو چیره نگردیده چاره ای کن! و دوایی برای رفع اخلاق فاسده و قبیحه پیدا
کن و راهی برای اطفاء نائره )فرونشاندن شعله) شهوت و غضب پیدا نما .بهترین
علاج ها که «علمای اخلاق و اهل سلوک» از برای این مفاسد اخلاقی فرموده
اند، این است که هر یک از این ملکات زشت را که در خود می بینی، در نظر
بگیری و بر خلاف آن تا چندی مردانه قیام و اقدام کنی و همت بگماری برخلاف
نفس تا مدتی و بر ضد خواهش آن رذیله، رفتار کنی و از خدای تعالی در هر حال،
توفیق طلب کنی که با تو اعانت کند در این مجاهده .مسلما،
بعد از مدت قلیلی، آن خلق زشت، رفع شده و شیطان و جندش (لشکریانش) از این
سنگر، فرار کرده؛ جنود رحمانی به جای آنها، بر قرار می شود .مثلا:
یکی از ذمائم اخلاق که اسباب هلاکت انسان است و موجب فشار قبر است و انسان
را در دو دنیا معذب دارد، بد خلقی با اهل خانه یا همسایگان یا هم شغل یا
اهل بازار و محله، است که این زائیده غضب و شهوت است .
اگر انسان مجاهد ، مدتی در صدد برآید که هر وقت ناملائمی پیش آمد می کند از
برای او و آتش غضب شعله ور می شود و بنای سوزاندن باطن را می گذارد و دعوت
می کند او را به ناسزا گفتن و بدگویی کردن؛ برخلاف نفس اقدام کرده، عاقبت
بد و نتیجه زشتی این خلق را یاد بیاورد، در عوض ملائمت به خرج دهد و در
باطن شیطان را لعن کند، و به خدا از او پناه ببرد. من به شما قول می دهم که
اگر چنین رفتار کنی، بعد از چند مرتبه تکرار آن، به کلی «خلق» عوض شده و
«خلق نیکو» در مملکت باطن شما منزل، می کند .ولی اگر مطابق میل نفس رفتار کنید! اولا: در همین عالم، ممکن است شما را نیست و نابود کند .که
می شود در یک آن، انسان را در دو دنیا هلاک کند؛ خدای نخواسته موجب قتل
نفس بشود. ممکن است، انسان در حال غضب به نوامیس الهیه، ناسزا بگوید؛
چنانکه دیده ایم ، مردم در حال غضب که «رده» (سخنی که سبب ارتداد می شود)
گفتند و مرتد شدند .
حکماء فرموده اند: «کشتی بی ناخدا که در موج های سخت دریا گرفتار شود، به نجات نزدیک تر است از انسان در حال غضب.
یا اگر خدای نخواسته اهل جدال و مراء، در مباحثه علمیه، هستی، مدتی برخلاف
نفس، اقدام کن. در مجالس رسمی که مشحون به علماء و عوام است، مباحثه پیش
آمد کرد، دیدی طرف صحیح می گوید، معترف به اشتباه خودت بشو و تصدیق آن طرف
را، بکن .امید است در اندک زمانی رفع شود این رذیله . خدا نکند که حرف بعضی از اهل علم و مدعی مکاشفه درست باشد.
از گروهی از یاران پیامبر روایت شده است روزی پیامبر(ص) بر ما درآمد در
حالیکه ما مشغول جدل و مراء در مسئله ای از مسائل دینی بودیم آن حضرت به
گونه ای خشمگین شد که همانندش را ندیده بودیم؛ سپس با همان حالت خشم
فرمود: پیشینیان شما به همین «مراء» تباه شدند، رها کنید مراء را همانا
مؤمن مراء و ستیزه گویی نمی کند. واگذارید «مراء را» من در روز قیامت شفاعت
او نکنم. مراء را رها کنید که من برای آنانیکه این صفت پست را رها کنند و
راست کردار باشند در بهشت سه خانه را در سه جای آن گلزار، وسط و بالای آن
ضامنم. از مراء دوری کنید که پروردگار من مرا پس از بت پرستی از این خوی
نکوهیده نهی کرده است .
احادیث در این باب، بسیار است. چقدر زشت است که انسان به واسطه یک مغالبه
جزیی که هیچ ثمری و اثری ندارد، از شفاعت رسول اکرم (ص) محروم بماند و
مذاکره علم را که افضل عبادات و طاعات است اگر با قصد صحیح باشد به صورت
اعظم معاصی در آورد و تالی عبادت اوثانش کند .
در هر حال، انسان باید، یک یک اخلاق قبیحه فاسده را در نظر گرفته به واسطه
خلاف نفس از مملکت روح خود بیرون کند. وقتی غاصب بیرون رفت، صاحب خانه خودش
می آید محتاج به زحمت دیگری نیست و عده خواهی نمی خواهد .چون
که مجاهده نفس در این مقام به اتمام رسید و انسان موفق شد که جنود ابلیس
را از این مملکت خارج کند و مملکتش را سکنای ملائکه الله و معبد «عبادالله
صالحین» قرار داد؛ کار «سلوک الی الله» آسان می شود؛ و راه مستقیم انسانیت
روشن و واضح می گردد و ابواب برکات و جنات به روی او مفتوح می گردد و خدای
تبارک و تعالی به نظر لطف و مرحمت به او نظری می کند و در سلک اهل ایمان می
شود و از اهل سعادت و اصحاب یمین می شود و راهی از «باب معارف الهیه» که
غایت ایجاد جن و انس است بر او باز می شود و خدای تبارک و تعالی در آن راه
پر خطر از او دستگیری می فرماید.
پی نوشت:
1-علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 2: 138.
2-جمعی از نویسندگان، دستور العملهای عرفانی از علمای بزرگ اخلاق:44-46
منبع:قدس