او برای انجام رسالت الهی اش رنج فراوان کشید. زمانی که رضاخان در پی متلاشی کردن حوزه علمیه بود، آیت الله صدر همراه یارانش آیت الله سیدمحمدتقی خوانساری و آیت الله سید محمد حجت، تدریس و سرپرستی حوزه علمیه را بر عهده داشت.و در حفظ و توسعه حوزه کوشید.
با توجه به ناشناخته بودن مقام علمی و معنوی آیت الله سید صدرالدین صدر، حتی برای بعضی از خواص، مقاله «سید صدرالدین صدر، قله تواضع» را تقدیم شما می کنیم:
پدر
پدر گرانقدرش آیت الله سید اسماعیل صدر بود. او در سال 1258ه .ق دراصفهان چشم به جهان گشود. علوم مقدماتی و بخشی از فقه را در اصفهان فراگرفت. در سال 1271ه .ق عازم نجف اشرف شد و از فقیهان بزرگی چون شیخ راضی بن محمد آل خضر و شیخ مهدی بن علی بن کاشف الغطا بهره برد.
پس از هجرت میرزای شیرازی به سامرا، سید اسماعیل نیز راه سامرا پیش گرفت وتا سال 1314ه .ق در آنجا اقامت داشت. سپس به کربلا عزیمت کرد، تا پایان عمردر آن شهر به سر برد و به تدریس و تربیت طلاب علوم دینی همت گماشت.
او از مراجع تقلید و زاهدان کم نظیر عصر خود بود و همین امر سبب ناشناخته ماندن کمالات فراوانش، حتی برای خواص و نزدیکان، شد. آن بزرگوار چهار فرزندبه نامهای سید محمدمهدی، سید جواد، سید صدرالدین و سید حیدر داشت که همگی درشمار دانشمندان جای داشتند.
آن فقیه بزرگ سرانجام در دوازدهم جمادی الاول سال 1338 چشم از جهان فرو بست ودر کاظمین به خاک سپرده شد.
ولادت و دوران تحصیل
سید صدرالدین صدر در سال 1299 ه .ق در کاظمین دیده به جهان گشود. (1)
دوران کودکی را در سامرا گذراند و ادبیات و ریاضیات را از استادان آن دیار فرا گرفت.
هنگامی که پدر بزرگوارش در سال 1314ه .ق به کربلا هجرت کرد، او نیز به حریم امام حسین(ع) منتقل شد و به بهره گیری از پدر و دیگر استادان کربلا پرداخت.
سپس به سفارش پدر ارجمندش، برای تکمیل تحصیلات، رهسپار نجف شد و از بزرگانی چون آیت الله ملا محمدکاظم خراسانی دانش آموخت.
بهره مندی از استادان بزرگ عصر از توفیقات اوست. نامهای برخی از استادانش درسطوح مختلف چنین است:
دروس سطح: علامه شیخ محمدحسین نایینی، شیخ حسن کربلایی و آقا ضیاءالدین عراقی.
دروس خارج: سید اسماعیل صدر، ملا محمدکاظم خراسانی، سید محمدکاظم طباطبایی یزدی و میرزا فتح الله شریعت اصفهانی.
از چپ: آیت الله العظمی سید صدرالدین صدر، آیت الله حاج میرزا مهدی بروجردی و آیت الله العظمی سید محمدرضا گلپایگانی
عزیمت به مشهد
سید در سال 1339ه .ق رهسپار ایران شد و حدود شش سال در جواربارگاه ملکوتی حضرت علی بن موسی الرضا(ع) به تدریس پرداخت. در این مدت، علاوه بر تدریس، به موعظه و ارشاد مردم نیز همت گماشت. آن ایام با خشکسالی مصادف بود و او توانست، با اقدامات پیگیر و گردآوری اعانه از علما و مردم نیکوکار،بسیاری از مستمندان را از خطر مرگ نجات بخشد. این فقیه پارسا، پس از مدتی،به نجف رفت و در درس میرزا محمدحسین نایینی شرکت کرد. سپس به ایران بازگشت ودر قم به تدریس و وعظ پرداخت. در یکی از سالها، هنگامی که برای زیارت به مشهد مشرف شده بود، به خواهش مومنان آن دیار پاسخ مثبت داد، در آن شهر اقامت گزید و به تدریس و اقامه جماعت در مسجد جامع گوهرشاد پرداخت.
عزیمت به قم
در آن زمان، موسس حوزه علمیه قم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری دوران کهنسالی را می گذراند و نگران آینده حوزه تازه تاسیس بود. او،به منظور تقویت حوزه علمیه قم و تامین آینده آن، گروهی را به مشهد مقدس فرستاد تا از مرحوم صدر برای اقامت در قم دعوت کنند. آن بزرگوار دعوت موسس حوزه علمیه قم را اجابت کرد و رهسپار قم شد.
فقیه بزرگ حریم رضوی، مورد عنایت خاص حضرت آیت الله حائری بود، علاوه بر تدریس سطوح عالی، از مشاوران وی شمرده می شد و در امور حوزه نیز به یاری اش می شتافت.
آیت الله حائری صدر را وصی خود قرار داد و به پیشنهاد او آیت الله سید محمدحجت نیز به وصایت وی برگزیده شد.
تدریس
آیت الله صدر یکی از مدرسان برجسته حوزه بود و شاگردان بسیار تربیت کرد. او روزانه دو درس می گفت و حدود 400 تن از طلاب حوزه کوچک آن روز در درسش شرکت می کردند. نام برخی از شاگردان آن فقیه بزرگوار چنین است:
آیات عظام سید محمدباقر سلطانی، سید موسی شبیری زنجانی، علی مشکینی، محمدصدوقی، امام موسی صدر، سید رضا صدر، مرتضی فقیهی، سید حسن مدرسی یزدی، سیدحسین موسوی کرمانی، رمضانی فردویی و ...
مرجعیت
پس از وفات موسس حوزه علمیه، مرجعیت و زعامت حوزه به آیات عظام حجت،خوانساری و صدر رسید.
آن بزرگوار هرگز به مرجعیت و زعامت حوزه گرایش نداشت. هنگامی که آیت الله حاج آقا حسین بروجردی برای معالجه به تهران آمد، صدرنشین قله فقاهت که در آن زمان رهبر حوزه علمیه قم به شمار می آمد، از وی خواست به قم بیاید. پس ازورود ایشان، جایگاه نماز جماعت خود در حرم مطهر حضرت معصومه(س) را به آیت الله بروجردی واگذار کرد; از یاست حوزه فاصله گرفت و به پشتیبانی گسترده از فقیه بروجردی بسنده کرد. او در تبیین فلسفه این کار، آیه شریفه زیر راتلاوت می فرمود: «تلک الدار الاخره نجعلها للذین لا یریدون علوا فی الارض و لافسادا و العاقبه للمتقین.»(قصص، آیه 82)
آیت الله العظمی سید صدرالدین صدر در حرم حضرت معصومه(س)
کرامتی از کریمه اهل بیت در زمان مرجعیت
آیت الله رمضانی از شاگردان مرحوم صدر خاطره زیر را از زبان آن مرجع وارسته نقل می کند:
پس از مرحوم آیت الله حائری (قدس سره)، مدتی زمام حوزه به دست من بود وعهده دار پرداخت شهریه طلاب بودم.
یک ماه وجهی نرسید; قرض کردیم و شهریه را دادیم. ماه دوم هم نرسید; باز قرض کردیم و شهریه را پرداخت کردیم.
ماه سوم هم نرسید. دیگر جرات نکردیم قرض کنیم. طلبه ها برای شهریه در خانه ما گرد آمدند، من گفتم که ندارم و بسیار بدهکار شده ام. طلاب نگران و ناراحت شدند. آنها زیر لب می گفتند: در مدرسه امنیت نداریم; نه راهی به وطنهایمان داریم; اینجا هم خرجی نداشته باشیم و ...
چنان سخن می گفتند که من تحت تاثیر قرار گرفتم. پس گفتم: آقایان، تشریف ببرید. ان شاءالله تا فردا برای شهریه کاری خواهم کرد.
آنان رفتند; ولی تا شب هر چه فکر کردم، راهی به ذهنم نرسید. خوابم نمی برد،سحر برخاستم، تجدید وضو کردم، به حرم مطهر حضرت معصومه(س) مشرف شدم و نمازخواندم. حرم بسیار خلوت بود. پس از به جای آوردن نماز صبح و تعقیبات، درحالی که منظره روز گذشته را به خاطر می آوردم، خود را به ضریح مطهر رساندم باناراحتی به حضرت گفتم:
عمه جان، رسم نیست که عده ای از طلاب غریب در همسایگی شما از گرسنگی جان دهند.
اگر توان نداری، به برادر بزرگوارت حضرت علی بن موسی الرضا(ع) یا جدت امیرالمؤمنین(ع) متوسل شو، خداحافظ.
این را گفتم و با قهر و عصبانیت به خانه رفتم. بسیار افسرده خاطر بودم.
منظره روز پیش پیوسته در برابرم آشکار بود. برخاستم قرآن را برداشتم بخوانم تا قدری آرامش یابم. [گویا فرمودند] به قدری ناراحت بودم که نتوانستم بخوانم. هوا تاریک و روشن بود که ناگهان در زدند. گفتم: بفرمایید. در بازشد. کربلایی محمد، خدمتکار کهنسال وارد شد و گفت: آقا، یک نفر با کلاه شاپو وچمدان پشت در است و می گوید همین حال می خواهم خدمت آقا مشرف شوم. وقت ندارم زمان دیگر بیایم. ترسیدم و گفتم نمی دانم آقا از حرم آمده یا نه. چه می فرمایید: گفتم: بگو بیاید، اگر چه راحتم کند.
کربلایی محمد برگشت. طولی نکشید که مردی موقر با کلاه شاپو و چمدان وارد شد.
سلام کرد، دستم را بوسید، عذرخواهی کرد و گفت: ببخشید بی موقع شرفیاب شدم. چندلحظه ای پیش، که ماشین ما بالای گردنه رسید، نگاهم به گنبد حضرت معصومه(س)افتاد، ناگهان به فکرم رسید که در مسافرت هر لحظه احتمال خطر است.
اگر اتفاقی بیفتد و بمیرم; مالم تلف شده، دین خدا و امام(ع) بر گردنم بماند،چه خواهم کرد؟ [ظاهرا همان زمانی که آیت الله صدر در حرم دعا کرد، این فکر به خاطر مرد خطور کرده بود] وقتی به قم رسیدیم، از راننده خواستم اندکی توقف کند تا مسافران به زیارت بروند و من خدمت شما برسم.
سپس اموالش را حساب کرد و مقدار قابل توجهی بدهکار شد. در چمدان را باز کردو به اندازه ای پرداخت که توانستم علاوه بر پرداخت قرضها و شهریه آن ماه،[ظاهرا فرمود] تا یک سال از همان وجوه شهریه پرداخت کنم.
بعد از این جریان، به زیارت حضرت معصومه(س) رفتم; سپاسگزاری کردم و گفتم:
عمه جان! بحمدالله خوب عرضه داری.
ویژگیهای اخلاقی
آن بزرگوار از ویژگیهای اخلاقی برجسته ای برخوردار بود که بخشی از آن چنین است:
وی بسیار متواضع بود و به نظرهای طلاب جوان و نوجوان نیز توجه می کرد.
حتی گاه، هنگام بحث با دانشمندان از طلاب معمولی نیز می خواست تا نظرهایشان رابیان کنند. همواره در سلام بر طلاب پیشی می گرفت.
مرحوم آقابزرگ تهرانی در شرح حال او می نگارد: «کان کثیر التواضع یجالس سوادالناس; بسیار متواضع بود و با مردم عادی می نشست.»
آیت الله صدر پیوسته به فکر محرومان بود. موسسه ها و صندوقهایی سامان داد تابه این گروه کمک شود. با آن موقعیت ممتازی که داشت به خانه دیگران می رفت وبرای نیازمندان کمکهایی گرد می آورد. حتی وقتی دولت به بهانه های واهی ازتامین برق بعضی از خیابانها سرباز می زند; آن استاد بزرگ هزینه برق رامی پرداخت و در محله هایی که نیاز به آب داشتند در حد توان چاه آب و آب انبارمی ساخت.
مرجع قم همواره مراقب بود تا میان صفوف علما اختلاف ایجادنشود. هنگام اقامت در مشهد و قم، اختلافاتی میان علما پدید آمد. آن بزرگواربا تلاش فراوان، آنها را از میان برد و صفوف اهل علم را متحد ساخت.
او عاشق اهل بیت عصمت و طهارت بود. هنگامی که مرقد منور حضرت رضا(ع) نیاز به تعمیر داشت، همچون کارگری در بنای مرقدو زیر نظر معماران شرکت جست و تلاش کرد.
محبت فوق العاده او به اهل بیت، در سروده هایش نمایان است.
آن حضرت پیوسته می فرمود: علت بیماریهای من از زمان رضاخان است. مبارزات آن روزگار بسیار او را آزرد. روزی زنی از صحن مطهر خارج شد.
فرماندار دوید و چادر را چنان از سرش کشید که زن به زمین افتاد. سپس چادر رازیر پا پاره کرد. فقیه بزرگ قم با عصبانیت، فرماندار را نکوهش کرد و از همان زمان قلبش با درد آشنا شد.
هرگز سخن ناشایست از ایشان شنیده نشد. همواره دیگران رامی ستود و آنان را بر خود مقدم می داشت.
توجه به باقیات صالحات یکی از ویژگیهای آن بزرگمرد است. بخشی از یادگارهای او چنین است:
ساختن حجره های فوقانی مدرسه دارالشفا; مرمت مسجد امام حسن عسکری(ع)، ساختن آب انبار و چاه آب برای عموم، تامین هزینه انتقال برق به مسجد گوهرشاد،مرمت مدارس فیضیه، دارالشفا و مدرسه خان، تاسیس صندوقهایی جهت کمک به محرومان و ...
آیت الله العظمی سید صدرالدین صدر در جمع برخی یاران و اصحاب خویش
آثار علمی
آیت الله صدر آثار ارزنده زیر را از خود با یادگارگذاشت:
1. المهدی در این کتاب روایات اهل سنت در باره بقیه الله الاعظم(عج)گردآوری شده است. پیش از آن، کتابی در این موضوع، با این نظم و ترتیب خاص،نگاشته نشده بود. کتاب المهدی عربی است و ترجمه اش نیز چاپ شده است.
2. خلاصه الفصول کتاب فصول تالیف مرحوم آیت الله شیخ محمدحسین اصفهانی ازمتون درسی حوزه علمیه بود; ولی به خاطر طولانی بودن، معمولا طلاب به خواندن بخشی از آن اکتفا کردند. مرحوم صدر آن را تلخیص کرد تا به جای کتابهای قوانین و فصول تدریس گردد.
3. الحقوق همان رساله حقوق حضرت سجاد(ع) است که با مقدمه کوتاه آن مرجع پاکدل مکرر چاپ شده است.
4. مختصر تاریخ اسلام
5. حاشیه عروه الوثقی
6. حاشیه وسیله النجاه
7. سفینه النجاه
8. رساله در امر به معروف و نهی از منکر
9. رساله در تقیه
10. رساله در حکم غساله
11. رساله در حج
12. رساله ای در باره ازدواج
13. منظومه حج
14.منظومه ای در باره روزه
15. رساله در حقوق زن
16. حاشیه کفایه الاصول
17.رساله ای در اصول دین
18. رساله ای در اثبات عدم تحریف قرآن
19. رساله در ردشبهات وهابیان
20. لواء محمد (12 جلد)
21. مدینه العلم (6 جلد)
22. دیوان اشعار
آیت الله العظمی سید صدرالدین صدر در کنار فرزندانش آیات سید رضا و سید موسی صدر
فرزندان
آیت الله صدر دارای سه پسر و پنج دختر بود.
نامهای پسران آن بزرگمرد چنین است:
1 مرحوم آیت الله حاج سیدرضا صدر او از مدرسان حوزه علمیه بود و تالیفات فراوان از خود به یادگار نهاد.
«حسد»، «دروغ »، «استقامت »، «پیشوای شهیدان » و «زیر درختان سدر»بخشی از آثار اوست.
2 آیت الله امام موسی صدر وی، پس از تکمیل تحصیلات در قم و نجف، در عنفوان جوانی رهسپار لبنان شد و به عنوان رهبر شیعیان لبنان، مردم آن دیار را ازخدمات ارزنده اش بهره مند ساخت. (2)
3 آقای حاج سید علی صدر شهید آیت الله سیدمحمدباقر صدر و آیت الله سید محمدباقر سلطانی دامادهای مرحوم صدر به شمارمی روند.
وفات
در تاریخ 19 ربیع الاول 1373ه .ق حوزه علمیه قم و جهان تشیع این مجتهد بزرگ و مربی دلسوز را از دست داد. شهر قم یکپارچه عزا شد و گروههای مختلف در تشییع جنازه آن مرجع بزرگ شرکت کردند. آیت الله حاج آقا حسین بروجردی بر وی نماز گزارد و پیکر پاکش، کنار قبر حاج شیخ عبدالکریم حائری، در بارگاه منور حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد. در قم، نجف، پاکستان، سوریه، لبنان،افریقا و ... مجالس عزا و بزرگداشت برپا گردید و از مقام مرجعیت و زعامت آن فقید سعید تجلیل به عمل آمد.
در رثای او
در رثای فوت آن فقیه پارسا، شاعران به زبانهای فارسی و عربی شعرسرودند. جناب علی اکبر خوشدل چنین سرود:
صدر دیوان فضیلت بدر برج علم و دین ای دریغا رفت و زد آتش به جان مسلمین آیت الله معظم افتخار دین و شرع حجه الاسلام اعظم اعتبار شرع و دین بدر رخشان حقایق صدر دیوان شرف مهر تابان دقایق چرخ ایمان و یقین صدر دین زان رو پدر خواندش که در دوران عمر بود اندر محفل روحانیان صدرش مکین هیچ دانی از چه رو صدرش مکان گردید صدر زانکه اندر شرح صدرش کس نمی بودی، قرین صبحگاهان ناگهان قلبش ز کار افتاد و گشت خون قلوب مسلمین و زمامتش زار و حزین هیچ دانی از وفاتش عالم اسلام را از چه افتاد انقلاب سهمناکی این چنین قلب عالم (حجت عصر است) و قلب نایبش چون ز کار افتاده قلب عالم شدی اندوهگین قطب عالم چون که قلب اقدسش شد منقلب انقلابی شد عیان در آسمان و در زمین آنکه بودش با ادب علم و ادب در آستان وانکه بودش از شرف فضل و شرف در آستین عالمان از سفره علم و کمالش ریزه خوار سالکان از خرمن تقوا و قدسش خوشه چین راه دین را رهنما از ابتدا تا انتها اهل دین را مقتدا از اولین تا آخرین مذهب اسلام را شایسته بود آن پیشوا وآنچنان پیغمبری فرزند باید این چنین من به نام آیت الله سرور و مخدوم خویش (حضرت کاشانی) آن والا زعیم بی قرین تسلیت گویم به جد وی نبی مصطفی هم چنین بر باب ایشان شهریار هفتمین زان سپس بر مرجع تقلید خاص شیعیان (آیت الله بروجردی) ملاذ المسلمین «خوشدلا» بر جمله روحانیان گو تسلیت همچنین بر مسلمین از مرگ صدرالمسلمین (3)
پی نوشت ها:
1 برخی سال 1290 را تاریخ تولد مرحوم صدر دانسته اند; ولی آن بزرگوار خود،در شرح حالی که برای صاحب ریحانه الادب نگاشته، تاریخ تولد را1299 نوشته است. ریحانه الادب، ج 2، ص 466.
2 امام موسی صدر در 22 ماه مبارک رمضان 1398ه .ق به دعوت رسمی دولت لیبی،همراه شیخ محمد یعقوب و عباس بدرالدین (خبرنگار خبرگزاری لبنان) برای شرکت در جشنهای انقلاب وارد فرودگاه طرابلس شد.
پس از ورود امام موسی صدر به لیبی، رسانه های گروهی هیچ اشاره ای به ورود واقامت او نکردند و حتی سفیر لبنان در طرابلس تا پیش از تلفن عباس بدرالدین،در تاریخ 25 رمضان 1398، از ورود او به طرابلس آگاهی نداشت.
چون توقف امام صدر و همراهان از لیبی به درازا کشید، مجلس اعلای شیعه و رئیس جمهور لبنان، از کاردار سفارت لیبی توضیح خواستند. حدود یک هفته بعد کاردارسفارت لیبی این جواب را تسلیم رئیس جمهور لبنان کرد:
«امام صدر و همراهانش عصر روز 28 رمضان 1398 با هواپیمای خطوط هوایی ایتالیا، پرواز 881، لیبی را به سوی ایتالیا ترک کرده اند.» در تاریخ 16شوال 1398 بیانیه ای نیز از سوی دولت لیبی منتشر شد. در قسمتی از آن آمده است: «دولت جمهوری لیبی اهمیت بسیار برای این قضیه قایل است و با تمام وسایل ممکن با نیروهای مسلمان و ترقی خواه، برای شناسایی مسیر امام موسی صدرو نجات او و همراهانش، همکاری خواهد کرد.» اطلاعاتی که پلیس گمرک فرودگاه رم و سرنشینیان هواپیمای پرواز 881 در اختیار نمایندگان مجلس اعلای شیعه،دستگاههای امنیتی و قضایی ایتالیا و هیات تحقیق دولت لبنان گذاشتند نشان می دهد که امام موسی صدر و همراهانش از مسافران هواپیما نبوده اند و واردفرودگاه رم نشده اند. دادگاهی که در ایتالیا مامور رسیدگی به این قضیه بود،با صدور بیانیه ای، ورود امام موسی صدر و همراهانش را به رم تکذیب کرد.
3 گنجینه دانشمندان، ج 1، ص 334 332.
منابع:
1. آثار الحجه، محمد شریف رازی.
2. اعلام الشیعه، شیخ آقابزرگ تهرانی.
3. تاریخ قم، ناصرالشریعه.
4. تاسیس الشیعه، سید حسن صدر.
5. ترجمه المهدی، سید صدرالدین صدر.
6. ریحانه الادب، چاپ اعلمی.
7. صراط النجاه، شیخ انصاری.
8. طبقات اعلام الشیعه، شیخ آقابزرگ تهرانی.
9. کرامات الصالحین، محمد شریف رازی.
10. گنجینه دانشمندان، محمدشریف رازی.
11. مجله نور علم، ش 7.
12. مستدرکات اعیان الشیعه.