در منابع اهل سنت نقل شده که حضرت علی علیه السلام در حق جوان معلولی دعا کردند و او شفا گرفت.
عقیق:فضائل و معجزاتی که از ائمه معصومین علیهم السلام دیده شده، به حدی است که نمی توان آنها را انکار نمود. نه تنها در منابع شیعه، بلکه در منابع اهل سنت نیز مواردی از این معجزات نقل شده اند که برای نمونه به یکی از معجزات حضرت علی علیه السلام اشاره می کنیم: شفا دادن جوان فلج در کنار کعبه سبکي یکی از علمای اهل سنت در کتاب طبقات اینچنین نقل ميکند: روى أن عليا وولديه الحسن والحسين رضى الله عنهم سمعوا قائلا يقول فى جوف الليل يا من يجيب دعا المضطر فى الظلم فقال على رضى الله عنه لولده اطلب لى هذا القائل فأتاه فقال أجب أمير المؤمنين فأقبل يجر شقه حتى وقف بين يديه فقال قد سمعت خطابك فما قصتك فقال إنى كنت رجلا مشغولا بالطرب والعصيان وكان والدى يعظنى ويقول إن لله سطوات ونقمات وما هى من الظالمين ببعيد فلما ألح فى الموعظة ضربته فحلف ليدعون على ويأتى مكة مستغيثا إلى الله ففعل ودعا فلم يتم دعاؤه حتى جف شقى الأيمن فندمت على ما كان منى وداريته وأرضيته إلى أن ضمن لى أنه يدعو لى حيث دعا على فقدمت إليه ناقة فأركبته فنفرت الناقة ورمت به بين صخرتين فمات هناك فقال له على رضى الله عنه رضى الله عنك إن كان أبوك رضى عنك فقال الله كذلك فقام على كرم الله وجهه وصلى ركعات ودعا بدعوات أسرها إلى الله عز وجل ثم قال يا مبارك قم فقام ومشى وعاد إلى الصحة كما كان ثم قال لولا أنك حلفت أن أباك رضى عنك ما دعوت لك. اواخر شب بود، اميرالمؤمنين (عليه السلام) همراه فرزندش (امام) حسن (عليه السلام) كنار كعبه براى مناجات و عبادت آمدند، ناگاه على (عليه السلام) صداى جانگدازى شنيد، دريافت كه شخص دردمندى با سوز و گداز در كنار كعبه دعا مى كند و با گريه و زارى ، خواسته اش را از خدا مى طلبد. حضرت على (عليه السلام) به (امام) حسن (عليه السلام) فرمود: نزد اين مناجات كننده برو و ببين كيست او را نزد من بياور. (امام) حسن (عليه السلام) نزد او رفت ، ديد جوانى بسيار غمگين با آهى پرسوز و جانكاه مشغول مناجات است ، فرمود: اى جوان ، امير مؤ منان على (عليه السلام) تو را مى خواهد ببيند، دعوتش را اجابت كن. جوان لنگان لنگان با اشتياق وافر به حضور على (ع ) آمد، حضرت على (عليه السلام) فرمود: حاجتت چيست ؟جوان گفت : حقيقت اين است كه من به پدرم آزار مى رساندم ، و او مرا نفرين كرده و اكنون نصف بدنم فلج شده است . امام على (عليه السلام) فرمود: چه آزارى به پدرت رسانده اى ؟ جوان عرض كرد: من جوانى عياش و گنهكار بودم ، پدرم مرا از گناه نهى مى كرد، من به حرف او گوش نمى دادم ، بلكه بيشتر گناه مى كردم ، تا اين روزى مرا در حال گناه ديد باز مرا نهى كرد، سرانجام من ناراحت شدم چوبى برداشتم طورى به او زدم كه بر زمين افتاد و با دلى شكسته برخاست و گفت : (اكنون كنار كعبه مى روم و تو را نفرين مى كنم )، كنار كعبه رفت و نفرين كرد. نفرين او باعث شد، نصف بدنم فلج گرديد - در اين هنگام آن قسمت از بدنش را به امام نشان داد - بسيار پشيمان شدم نزد پدرم آمدم و با خواهش و زارى از او معذرت خواهى كردم ، و گفتم : مرا ببخش برايم دعا كن . پدرم مرا بخشيد و حتى حاضر شد كه با هم به كنار كعبه بياييم و در همان نقطه اى كه نفرين كرده بود، دعا كند تا سلامتى خود را باز يابم . با هم به طرف مكه رهسپار شديم ، پدرم سوار بر شتر بود، در بيابان ناگاه ، شترم رم كرد و پدرم را بين دو صخره بر زمين زد و از دنيا رفت. امام على (عليه السلام) فرمود: خداوند از تو راضي مي شود اگر پدرت از تو راضى بوده است ، جوان عرضه داشت به خدا قسم همين گونه است (پدرم از من راضي بود). امام علي عليه السلام برخاسته چند ركعت نماز خواندند وميان خود و خدايش دعاهايي خواند و فرمود : اي مبارك بايست؛ آن جوان [مبارك] ايستاد و راه رفت و سلامتيش به او بازگشت. اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود اگر سوگند ياد نكرده بودي كه پدرت از تو راضي است، برايت دعا نمي كردم. پی نوشت ها: السبكي الشافعي، ابونصر تاج الدين عبد الوهاب بن علي بن عبد الكافي (متوفاى 771هـ)، طبقات الشافعية الكبرى، ج 2، ص 328، تحقيق: د. محمود محمد الطناحي د.عبد الفتاح محمد الحلو، ناشر: هجر للطباعة والنشر والتوزيع، الطبعة: الثانية، 1413هـ. منبع:جام 211008
این رو معجزه نمیگن!
کرامت بله