از آيات، روايات و سيره مسلمانها به خوبي استفاده ميشود كه توسل جستن به پيامبر گرامي اسلام(ص) و امامان معصوم(ع) جايز است و تفاوتي بين حيات و ممات آن بزرگان نيست.
عقیق:مسئله توسّل به اولياء و مقربان درگاه الاهي براي حل مشكلات مادّي و معنوي و واسطه قرار دادن آنها در پيشگاه خداوند از مهمترين و جنجاليترين مباحث اختلافي ميان وهابيان و ساير مسلمانان است. وهابيان تصريح ميكنند، توسّل به اعمال صالحه در پيشگاه خدا اشكال ندارد، اما توسّل به اولياء الله شرك است و جايز نيست. در نوشتار حاضر به پاسخ اين شبهه خواهيم پرداخت.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، از آيات، روايات و سيره مسلمانها به خوبي استفاده ميشود كه توسل جستن به پيامبر گرامي اسلام(ص) و امامان معصوم(ع) جايز است و تفاوتي بين حيات و ممات آن بزرگان نيست. سيره صحابه نشان ميدهد كه آنان هم در زمان رسول خدا(ص) به او توسل ميجستند و هم بعد از رحلت آن حضرت به قبر او پناه ميبردند. آياتي كه مخالفان توسل به عنوان دليل آوردهاند، همه دربارة مشركان و عبادت آنان است و هيچ ربطي به مسئله توسل ندارد. توسل جستن به پيامبر اكرم(ص) و امامان معصوم(ع) هرگز به اين معنا نيست كه آنها نيز در كنار خداوند، ربوبيت و تدبير امور و اجابت حوائج مردم را مستقلاً به عهده داشته باشند، بلكه توسل، تنها به معناي واسطه قرار دادن انسانهاي والاتري است كه در پيشگاه خداوند، مقام و منزلت بالاتري دارند.
مقدمه
در جهاني كه ما در آن زندگي ميكنيم، سراسر با وسايل سر و كار داريم، آب مينوشيم تا رفع تشنگي نماييم، نان ميخوريم تا رفع گرسنگي كنيم، وقتي مريض ميشويم، دارو استفاده ميكنيم تا بهبود يابيم و...؛ بنابراين، استفاده از وسيله براي رسيدن به يك نتيجه، امري مسلّم است و شكي در آن نيست. براي رسيدن به مقامهاي بالاي معنوي هم، خداوند وسيلههايي قرار داده است كه انسان به كمك اين وسيلهها ميتواند به مقامات عاليه دست يابد.
تعريف توسل
توسل در لغت به معناي تقربجستن و يا چيزي است كه باعث تقرب به ديگري ميشود[۱] و در اصطلاح، به اين معنا است كه انسان «موجود گرانمايهاي را جهت رسيدن به اهداف و نيل به مقام قرب الاهي بين خود و خدا، وسيله قرار دهد. [۲] توسل در قرآن كريم
به برخي از آياتي كه از آنها جواز توسل به انبياء، اولياء و مقربان درگاه الاهي استفاده ميشود، اشاره ميكنيم.
۱. آيه توسل: «يا ايها الذين آمنوا اتقوالله و ابتغوا اليه الوسيلة وجاهدوا في سبيله لعلكم تفلحون؛ [۳] اي كساني كه ايمان آوردهايد، از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد و وسيلهاي براي تقرب به او بجوييد و در راه او جهاد نماييد، باشد كه رستگار شويد».
در آية مذكور واژة «وسيله» به صورت مطلق آمده است؛ يعني هر چيزي كه مورد توجه و پسند خدا باشد، ميتواند وسيله قرار گيرد. ممكن است اين وسيله از نوع افعال باشد، مانند نماز، روزه، حج، جهاد، يا از انواع اشخاص باشد، مانند انبيا و اولياي خدا، يا از نوع اشيا باشد، مانند كعبه، حجرالاسود، مقام ابراهيم و قرآن. خلاصه هر چيزي كه ما را به خدا نزديك كند و ما را به ياد خدا بيندازد، ميتواند وسيله قرار گيرد.
۲. آيه وحدت: «واعتصموا بحبل الله جميعاً ولاتفرقوا؛ [۴] همگي به ريسمان خدا چنگ بزنيد و از هم جدا نشويد». اين «حبل الله» ميتواند قرآن، اسلام، پيامبر - صلّي الله عليه وآله وسلّم-، امامان معصوم (ع) و اولياي الاهي باشد. در هر حال، اين آيه بر جواز توسل به غير خدا دلالت ميكند؛ چون «حبل الله» هر چه باشد، چيزي است كه واسطه ارتباط ميان مردم و خداست.
۳. آيه استغفار: «ولو انهم اذ ظلموا انفسهم جاؤك فاستغفرالله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توّاباً رحيماً؛ [۵] و اگر آنها هنگامي كه به نفس خود ظلم كردهاند، پيش تو آيند و از خدا طلب مغفرت كنند و رسول هم براي آنان طلب آمرزش كند، خداوند را توبه پذير و مهربان خواهند يافت».
بيضاوي، مفسر بزرگ اهل سنت، ميگويد: اين خطاكاران پيش رسول خدا معذرت خواهي ميكردند و رسول اكرم هم شفيع آنها ميشد و خدا نيز آنها را ميبخشيد. رسول خدا حق دارد كه عذر آنها را بپذيرد و براي آنها شفاعت كند؛ گرچه جرمشان بزرگ باشد. [۶]
امام مفسران اهل سنت، فخرالدين رازي، ميگويد: ممكن بود بدون استغفار رسول اكرم(ص) توبه آنها پذيرفته شود، اما وقتي استغفار رسول خدا(ص) به توبه آنها ضميمه شود، قبول توبه حتمي خواهد بود. [۷] همين كار مصداق بارز توسل به پيامبر است كه خداوند آن را به مردم آموخته است و اين آيه مشروعيت توسل به غير خدا را به روشني ثابت ميكند.
آيت الله مكارم شيرازي مينويسد: از اين آيه پاسخ كساني كه توسل جستن به پيامبر و يا امام را يك نوع شرك ميپندارند، روشن ميشود؛ زيرا اين آيه صريحاً ميگويد كه رو آوردن به پيامبر و او را بر درگاه خدا شفيع قرار دادن و وساطت و استغفار او، براي گنهكاران مؤثر است و موجب پذيرش توبه و نزول رحمت الاهي ميشود. اگر وساطت و دعا و استغفار خواستن از سوي خدا شرك بود، چگونه ممكن بود در قرآن چنين دستوري به گنهكاران داده شود. منتها افراد خطاكار بايد نخست توبه كنند و از راه خطا برگردند، سپس براي قبول توبه خود از استغفار پيامبر استفاده كنند. پس پيامبر آمرزنده گناه نيست؛ او تنها ميتواند از خدا طلب آمرزش كند. اين آيه نيز پاسخ دندان شكني است به آنها كه اين گونه وساطت شرك ميدانند. [۸]
۴. آيه مدح متوسلان: «قل ادعوا الذين زعمتم من دونه فلا يملكون كشف الضرّ عنكم ولاتحويلا اولئك الذين يدعون يتبغون الي ربهم الوسيلة ايّهم اقرب و يرجون رحمته ويخافون عذابه ان عذاب ربك كان مخدوراً؛ [۹] بگو: كساني را كه غير از خدا را (معبود خود) ميپندارند، آنها نميتوانند مشكلي را از شما برطرف سازند و نه تغييري در آن ايجاد كنند. كساني را كه آنان ميخوانند، خودشان وسيلهاي (براي تقرب) به پروردگارشان ميجويند؛ وسيلهاي هر چه نزديكتر و به رحمت او اميدوارند و از عذاب او ميترسند؛ چرا كه عذاب پروردگارت همواره در خور پرهيز و وحشت است»!
اين دو آيه بر مشروعيت توسل به افرادي كه مقرباند دلالت ميكند. مفسران اتفاق نظر دارند كه «يبتغون الي ربهم الوسيلة ايّهم اقرب»، مدح و توصيف براي مؤمنان است؛ زيرا آنان براي رسيدن به خدا توسل ميجويند. البته در اينكه متوسلان بايد به چه كساني متوسل شوند، اختلاف وجود دارد، اما همگان به حقيقت جواز توسل اعتراف نمودهاند.
مؤمنان برخلاف مشركان به كساني متوسل ميشوند كه اهل باشند و صلاحيت رفع مشكلات را داشته باشند. اين آيه مشركان را نكوهش ميكند كه آنها چيزهايي را عبادت ميكنند و از آنها طلب حاجت ميكنند كه اصلاً مالك نفع و ضرر خود نيستند.
۵. آيه طلب استغفار: «قالوا يأبانا استغفرلنا ذنوبنا انا كنا خاطئين قال سوف استغفرلكم ربي انه هو الغفور الرحيم؛ [۱۰] گفتند: پدرجان، از خدا براي ما آمرزش بخواه كه ما خطاكار بوديم. گفت: به زودي براي شما از پروردگارم آمرزش ميطلبم كه او آمرزنده و مهربان است».
از اين دو آيه نيز استفاده ميشود كه طلب استغفار از ديگري، نه تنها منافات با توحيد ندارد، بلكه راهي براي رسيدن به لطف پروردگار است. همين كه يعقوب، پيامبر بزرگ خدا، تقاضاي فرزندان را ميپذيرد و پاسخ مثبت به آنها ميدهد، نشاندهندة اين نكته است كه توسل به اولياي الاهي امري جايز است. [۱۱]
توسل در روايات و سيره مسلمانها
روايات زيادي در زمينه جواز توسل داريم. بسياري از اين روايات مربوط به توسّل به شخص پيامبر گرامي اسلام (ص) است كه گاه قبل از تولّد و گاه بعد از تولّد و يا در حال حيات و گاه بعد از رحلت آن حضرت مي باشد. حاصل آن كه تمام اقسام توسّل در اين روايات ديده مي شود، به گونهاي كه راه را بر تمام بهانهجويان وهّابي ميبندد. اكنون به چند نمونه از اين روايات توجّه كنيد:
۱- احمد بن حنبل در مسند خود از عثمان بن حنيف، چنين روايت ميكند: «مردي نابينا نزد پيامبر گرامي آمد و گفت: از خدا بخواه تا مرا عافيت بخشد، پيامبر فرمود: اگر ميخواهي دعا نمايم و اگر مايل هستي به تأخير مياندازم و اين بهتر ميباشد. مرد نابينا عرض كرد: دعا بفرما. پيامبر گرامي او را فرمان داد تا وضو بگيرد و در وضوي خود دقت نمايد و دو ركعت نماز بگذارد و اين چنين دعا كند: پروردگارا! من از تو درخواست ميكنم و به وسيله محمد، پيامبر رحمت به تو روي مي آورم اي محمد من در مورد نيازم به وسيله تو به پروردگار خويش متوجه ميشوم تا حاجتم را برآورده فرمايي، خدايا او را شفيع من گردان».[۱۲]
ازاين روايت به خوبي استفاده ميشود كه توسل به پيامبر گرامي اسلام(ص) به منظور برآورده شدن نياز، به وسيله آن حضرت جايز است، بلكه رسول خدا آن مرد نابينا را فرمان داد تا آن گونه دعا كند، و با وسيله قرار دادن پيامبر(ص) بين خود و خدا، از پروردگار درخواست نمايد و اين معنا همان توسل به اولياي الاهي و عزيزان درگاه خداوند است. [۱۳]
۲. توسّل ابوطالب به پيامبر اكرم (ص) در كودكي. خلاصة حديث چنين است: وقتي خشكسالي در مكّه واقع شد، قريش نزد ابوطالب رفته و گفتند: تمام بيابانها خشك شده، قحطي همه جا را در فرا گرفته، بيا برويم و از خدا طلب باران كنيم، ابوطالب حركت كرد درحاليكه كودكي با او بود (پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ) چهرة اين كودك مانند آفتاب درخشان بود. ابوطالب در حاليكه پيامبر اكرم (ص) را بغل كرده بود، پشت خود را به كعبه چسبانيد و به همين كودك متوسّل شد، در حاليكه در آسمان هيچ ابري نبود. ناگهان ابرها از اين طرف و آن طرف در آسمان ظاهر شدند و به هم پيوستند و چنان باراني باريد كه بر اثر آن بيابانهاي خشك سرسبز شدند. [۱۴]
۳. توسل به پيامبر اكرم (ص) بعد از وفات او. قحطي شديدي در مدينه پيش آمد. گروهي از مردم نزد عايشه رفته و چاره جويي خواستند، عايشه گفت: برويد كنار قبر پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ، سوراخي در بالاي سقف قبر بكنيد به طوري كه آسمان از آنجا ديده شود و منتظر نتيجه باشيد، رفتند و آن سقف را سوراخ كردند به طوري كه آسمان ديده ميشد، باران فراواني باريد بهقدري كه بعد از مدتي بيابانها سر سبز شد و شتران چاق و فربه شدند. [۱۵]
۴. توسّل به عباس عموي پيامبر اكرم (ص) عمربن خطّاب هنگامي كه در مدينه قحطي شد به وسيلة عباس بن عبدالمطلب از خدا تقاضاي باران كرد و عبارتش درموقع دعا اين بود: خداوندا ما به پيامبر خود متوسّل ميشديم و تو باران براي ما ميفرستادي، الآن به عموي پيامبرمان متوسّل ميشويم، براي ما باران بفرست، راوي ميگويد: به دنبال آن باران فراواني نازل شد. [۱۶]
۵. توسل به اهل بيت پيامبر اكرم (ص) ابن حجر مكّي در صواعق از امام شافعي پيشواي معروف اهل سنّت نقل ميكند كه شافعي به اهل بيت پيامبر اكرم (ص) توسّل ميجست و اين شعر معروف را از او نقل ميكند:
آل النبي ذريعتي و هم اليه وسيلتي
ارجوا بهم أعطي غداً بيد اليمين صحيفتي
خاندان پيامبر اكرم (ص) وسيلة من هستند. آنها در پيشگاه او سبب تقرّب من ميباشند. اميدوارم فرداي قيامت به سبب آنها نامة اعمال من به دست راست من سپرده شود! [۱۷]
از روايات مذكور و روايات متعددي ديگر كه از طرق شيعه و اهل سنت در اين زمينه وارد شده به خوبي استفاده ميشود كه توسل به معناي مذكور، هيچگونه اشكالي ندارد. سيره مسلمين در زمان زندگاني پيامبر(ص) و بعد از آن بر اين بوده كه به اولياء خدا و بندگان صالحش متوسل ميشدند، بدون اينكه در ذهن شان خطور كند كه اين كار شرك، بدعت و حرام است.
ختم سخن
از مطالب مذكور به اين نتيجه ميرسيم كه توسل به انبياء، امامان معصوم و اولياي الاهي هيچگونه منافاتي با توحيد ندارد؛ زيرا اولا؛ اين مساله يك امر عرفي است كه وقتي كسي بخواهد از شخص ديگري تقاضاي امر مهم و با ارزشي را بكند، براي اين كه زودتر به هدفش برسد، در پي آن بر ميآيد كه شخص سومي را كه رابطه نزديكتري با فرد مورد نظر دارد، بيابد و او را واسطه قرار دهد.
ثانياً؛ همانگونه كه اشاره شد، در خود قرآن كريم آياتي وجود دارند كه در آنها به گروهي امر شده است كه بايد نزد پيامبر بيايند و از ايشان بخواهند كه برايشان طلب آمرزش و مغفرت نمايند و چون چنين نكردند، مورد توبيخ قرار گرفتند. اين توبيخ حاكي از مقبوليت، مشروعيت و مطلوبيت توسل در نزد خداوند است.
ثالثاً؛ بايد دانست كه توسل جستن و واسطه قرار دادن انسانهاي برگزيده و شايستهاي همچون انبيا و امامان معصوم و اولياي الاهي وقتي با توحيد در دعا منافات پيدا ميكند كه بخواهيم آنان را در عرض خداوند قرار دهيم و مستقلاً از آنان چيزي بخواهيم كه در اين صورت توسل به معناي شركورزيدن به خدا و رقيب تراشيدن براي اوست، اما توسل جستن به پيامبر اكرم - صلي الله عليه و آله و سلّم- و امامان معصوم (ع) هرگز به اين معنا نيست كه آنها نيز در كنار خداوند، ربوبيت و تدبير امور و اجابت حوائج مردم را مستقلاً به عهده داشته باشند، بلكه توسل، تنها به معناي واسطه قرار دادن انسانهاي والاتري است كه در پيشگاه خداوند، مقام و منزلت بالاتري دارند و از قرب بيشتري برخوردارند. بنابراين توسل نه از نظر عرف و فطرت مورد خدشه است و نه از جهت قرآن، روايات و سيره مسلمانها. [۱۸]
......................
پی نوشت ها: [۱] . ابن منظور، لسان العرب، دار احياءالتراث العربي، ج ۱۵، ص ۳۰۱. [۲] . حسينينسب، سيدرضا، شيعه پاسخ ميدهد، نشر مشعر، چاپ دوم، ص ۱۴۳. [۳] . مايده، آيه ۳۵. [۴] . آل عمران، آيه ۱۰۳. [۵] . نساء، آيه ۶۴. [۶] . بيضاوي قاضي ناصرالدين، تفسير بيضاوي، ج ۱، ص ۲۲۲. [۷] . ۲۲. فخررازي، محمدرازي، تفسير فخررازي، ج ۶، ص ۱۶۶. [۸] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج ۳، ص ۴۹۹. [۹] . اسرا، آيه ۵۶-۵۷. [۱۰] . يوسف، آيه ۹۷-۹۸. [۱۱] . عابدي، فداحسين، «توسّل» از نگاه فريقين، مجله طلوع، تابستان و پاييز ۱۳۸۳، شماره ۱۰ و ۱۱. [۱۲] . صحيح ترمذي، كتاب الدعوات، ج ۵، باب ۱۱۹، شماره ۳۵۷۸. سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۴۴۱، شماره ۱۳۸۵. مسند احمد، ج ۴، ص ۱۳۸، به نقل از سبحاني، جعفر، بحوث قرانيّة، قم، چاپ اعتماد، نشر موسسه امام صادق، ص ۹۵. [۱۳] . همان، بحوث قرآنيّه، ص ۱۰۳. [۱۴] . ابن حجر عسقلاني شهاب الدين، فتح الباري، دارالمعرفه للطباعة والنشر، بيروت، ج ۲، ص ۴۱۱. [۱۵] . دارمي عبدالله بن بهرام، سنن دارمي مطبعة الإعتدال، دمشق، ۱۳۴۹، ج ۱، ص ۴۴. [۱۶] . بخاري، محمد بن اسماعيل، صحيح بخاري، دارالفكر لطباعة و النشر و التوزيع، ۱۴۰۱ ق، ج ۲، ص ۱۶. [۱۷] . نبماني يوسف بن اسماعيل، شواهد الحق في الإستفاثه بسيد الخلق، اوفست: حسين حلمي ين سعيد استانبولي، ص ۱۶۷. [۱۸] . غرويان، محسن، فلسفه توسل، پاسدار اسلام، اول آبانماه ۱۳۹۱، شماره ۳۷۱. منبع:حج 211008