از آنجا که فطرت آدمی با معرفت خدا عجین است دعوت به ارتباطات در واقع دعوت به خداشناسی و ارتباط با خداست.
عقیق:محمد عزیزیان، کارشناس ارشد علوم ارتباطات اجتماعی در یادداشتی به بیان ارتباط انسان با خداوند از دیدگاه امیر مؤمنان، حضرت علی علیه السلام و نهج البلاغه پرداخته است که در ادامه مشروح آن را می خوانید: خدايا من در اين شب و روز ظلماني از تو چه بخواهم؟ همه چيز در برابرت كوچك است و جزتو هيچ چيز ديگری خواستنی نيست. خدايا چه بركتي دارد دوست داشتنت. خدايا ، هرچه دلم را خالی می كنم باز پُر می شود از تو ، خداوندا آرزو مي كنم چون مي دانم گوشهايت پُر از آرزوست و دستهايت پُر از معجزه. «أوَّلُ الدِّینِ مَعْرِفَتُهُ،وَکَمالُ مَعْرِفَتِهِ التَّصْدِیقُ بِهِ،وَکَمالُ التَّصْدِیقِ بِهِ تَوْحِیدُهُ،وَکَمالُ تَوْحِیدِهِ الْأِخْلاصُ لَهُ،وَکَمالُ الْإخْلاصِ لَهُ نَفْیُ الصِّفاتِ عَنْهُ ، لِشَهادَهِ كُلِّ صِفَهٍ أنَّها غَيْرُ الْمَوْصُوفِ ، وَ شَهادَهِ كُلِّ مَوْصُوفٍ أنَّهُ غَيْرُ الصِّفَهِ: فَمَنْ وَصَفَ اللهَ سُبحانَهُ فَقَدْ قَرَنَهُ ، وَ مَنْ قَرَنَهُ فَقَدْ ثَنَّاهُ ، وَ مَنْ ثَنَّاهُ فَقَدْ جَزَّأهُ ، وَ مَنْ جَزَّأهُ فَقَدْ جَهِلَهُ ،وَ مَنْ جَهِلَهُ فَقَدْ أشارَ إلَيْهِ ، وَ مَنْ أشارَ إلَيْهِ فَقَدْ حَدَّهُ ، وَ مَنْ حَدَّهُ فَقَدْ عَدَّهُ. سر آغاز دين، خداشناسی است و كمال شناخت خدا، باور داشتن او و كمال باور داشتن خدا، شهادت به يگانگی اوست؛ و كمال توحيد (شهادت بر يگانگی خدا) اخلاص و كمال اخلاص، خدا را از صفات مخلوقات جدا كردن است، زيرا هر صفتی نشان میدهد كه غير از موصوف، و هر موصوفی گواهی میدهد كه غير از صفت است، پس كسی كه خدا را با صفت مخلوقات تعريف كند او را به چيزی نزديك كرده، و با نزديك كردن خدا به چيزی، دو خدا مطرح شده؛ و با طرح شدن دو خدا، اجزايی برای او تصور نموده؛ و با تصور اجزا برای خدا، او را نشناخته است و كسی كه خدا را نشناسد به سوی او اشاره میكند و هر كس به سوی خدا اشاره كند، او را محدود كرده ، به شمارش آورده». (فرازی از خطبه يك نهج البلاغه) انسان ها در ارتباط با حضرت حق به طُرق های مختلفي عمل مي نمايند كه مهم ترين آنها عبارتند از: ارتباط قلبی با وجود خداوند متعال – عمل به اقتضای اين باور و ارتباط – و ارتباط به صورت رو در رو. (چهره به چهره ، Face to Face ) ارتباط انسان با خداوند به صورت رو در رو بدان معنا نيست كه انسان رو به روی خالق خود بايستد، بلكه اشاره به اين فراز حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) دارد كه می فرمايد: خداوند متعال در سراسر گيتی حضور دارند و انسان اين احساس را دارد كه میتواند به صورت عاشقانه رو در رو با حضرت حق ، ارتباطی بنده گونه برقرار نمايد. مگر نه اينكه خداوند متعال در كتاب شريف و گران سنگ خود فرموده است : «وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ و ما انسان را آفريدهايم و میدانيم كه نفس او چه وسوسهای به او میكند و ما از شاهرگ [او] به او نزديكتريم»( آيه 16 سوره ق) لذا با تمسك به آيه شريفه فوق میتوان به اين نتيجه رسيد كه هر زمان بخواهيم می توانيم با خداوند بزرگ ارتباط برقرار كنيم. اين نوع ارتباط زمانی كامل می شود كه انسان براثر تكامل روحی و كسب فضائل معنوی به جايی می رسد كه میتواند بسياري حقايق از جمله صفات جلال و جمال الهی را از طريق ارتباط رو در رو و قلبي درك كند البته برقرار نمودن اين نوع ارتباط سخت و دشوار است و به معدود افرادی اختصاص دارد ولی در نهايت ارتباطی است زيبا و دست يافتنی. از جهتی ديگر میتوان به اين موضوع نگريست. آنجا كه حضرت اميرالمومنين علی عليه السلام ) میفرمايند: ای انسان در ارتباطات روزمره خود با ديگران متوجه باش كه خداوند متعال در همه جا ناظر بر اعمال و رفتار شما است. پس مراقب باشید مبادا عملی از شما سربزند که در محضر خداوند متعال شرمنده شوید. با اندکی تامل در فرمایشات حضرت اميرالمومنين علی عليه السلام میتوان به این نتیجه رسید که چنانچه انسان در ارتباطاتش دچار شَر شود بدون هیچ وقفه ای از گردونه ارتباط با خداوند متعال خارج میگردد زیرا شَر، چه از نوع اخلاقی و چه از نوع طبیعی یکی از صفات سه گانه ی خداوند متعال یعنی علم – قدرت مطلق و خیر خواهی خدا را را به چالش میکشاند. در واقع حضرت اميرالمومنين علي عليه السلام به این نکته اشاره دارند که ای انسان در ارتباطات خود با خداوند بزرگ با احتیاط عمل کن. مبادا خداوند را محدود به مکان و زمان بدانی که در این صورت دچار مُعظلی بزرگ خواهی شد. «وَ مَنْ قالَ «فِيمَ؟» فَقََدْ ضَمَّنَهُ ، وَ مَنْ قالَ «عَلامَ» فَقَدْ أخْلَی مِنْهُ. كائِنٌ لا عَنْ حَدَثٍ ، مَوْجُودٌ لا عَنْ عَدَمٍ . مَعَ كُلِّ شَيْءٍ لا بِمُقارَنَهٍ ، وَ غَيْرُ كُلِّ شَيْءٍ لا بِمُزايَلَهٍ ، فاعِلٌ لا بِمَعْنَی الْحَرَكاتِ وَ الْآلَهِ ، بَصِيرٌ إذْ لا مَنْظََََََََََََََُورَ إلَيْهِ مِنْ خَلْقِهِ مُتَوَحِّدٌ إذْ لا سَكَنَ يَسْتَأنِسُ بهِ وَ لا يَسْتَوْحِشُ لِفَقْدِهِ . و آن كس كه بگويد «خدا در چيست؟» او را در چيز ديگری پنداشته است ، و كسی كه بپرسد «خدا بر روی چه چيزی قرار دارد؟» به تحقيق جايی را خالی از او در نظر گرفته است، در صورتی كه خدا همواره بوده، و از چيزی به وجود نيامده است. با همه چيز هست، نه اينكه همنشين آنان باشد، و با همه چيز فرق دارد نه اينكه از آنان جدا و بيگانه باشد. انجام دهنده همه كارهاست، بدون حركت و ابزار و وسيله ، بيناست حتی در آن هنگام كه پديدهای وجود نداشت، يگانه و تنهاست، زيرا كسی نبوده تا با او انس گيرد يا از فقدانش وحشت كند.» (فرازی از خطبه یک نهج البلاغه) خطبه فوق، انسان را به این موضوع توجه میسازد که ارتباط با خداوند متعال محدود به مکان و زمان نیست و در واقع انسان میتواند در هر مکان و زمانی با پروردگارش ارتباط برقرار نماید. از آنجا که فطرت آدمی با معرفت خدا عجین است دعوت به ارتباطات در واقع دعوت به خداشناسی و ارتباط با خداست. از آنجایی که وجود انسان، وجودی وابسته و ممکن الوجود است و نمی تواند آفریننده خود باشد ، احتیاجی مبرم به ارتباط با خالق خود دارد و هر لحظه و در هر مکان احتیاج به این ارتباط در خود احساس می کند بنابراین می طلبد که در زمان و مکان محدود خود موقعیت را غنیمت شمرده و ارتباطی زیبا و با صفا با خالق یگانه ی خود برقرار نماید که همانا این ارتباط در واقع به نفع او به پایان خواهد رسید. منبع:باشگاه 211008