عقیق:امر تربیت با رفع موانع و ایجاد مقتضیاتش سامان مییابد. حضرت میفرمایند، با آدمهای شرور معاشرت و مراودت و مصاحبت نکن؛ زیرا طبع این آدمها دزد است و طبع دزدِ آنان به طبع خوب شما هم سرایت میکند. جامعه هم همین طور است، اگر در جامعه بداخلاقی و مناسبات ظالمانه رواج داشته باشد، تربیت دشوار میشود. آنجا که یاری دهندگان و اطاعت کنندگان از خدا کم هستند، آنجا مانعی برای تربیت ایجاد میشود. در خطبه ۶۹ نهج البلاغه، علی(ع) میفرمایند، پیش از بعثت پیامبر، شما چه بودید؟ کجا زندگی میکردید و در جاهلیت در فرزند کشی و بت پرستی و... غرق بودید. نباید تصور شود، جاهلیت فقط مربوط به آن زمان بوده است و دورانش گذشته است. در جامعهای که انسانها، حریم روابط لطیف انسانی و خویشاوندی را رعایت نکنند، نوعی جاهلیت و حتی بت پرستی سیطره مییابد. حالا به هر شکلی، شخص پرستی یا عقیده پرستی یا قوم پرستی و... . امام علی(ع) میگویند: «شما در میان سنگهای سخت و مارهای گزنده غوطه ور بودید.» حضرت میخواهد بگویند، شما زندگی انسانی نداشتید و زندگی تان حیوانی بود. غذای بد میخوردید و خون همدیگر را میریختید، از پیوندهای خویشاوندی میگریزید، بت ها در شما حضور دارند و گناهان با شما پیوند خورده اند. در چنین جامعه ای کار تربیت بسیار دشوار میشود. در خطبه ۳۲ نهج البلاغه، امام علی(ع) بیانی دارند که میفرمایند: «من وارث جامعه ای شدم که پر از مشکلات بود و باید اصلاحش کنم. در روزگاری به سر میبریم که عنود ستیزنده و زمانه پُرکفران و زمانه ای است که حقایق کتمان میشود و مردم کفران میورزند.» اگر فضای اجتماعی جامعه و فرهنگ آن چنین شود، در این جامعه ضد ارزشها، جای ارزشها را میگیرند و نتیجه آن میشود که نیکوکار، بدکار و بدکار، نیکوکار شمرده میشود. امام علی(ع) میفرمایند، اگر چنین شد، مثل کوبیدن پتکی به سقف است که صدای آن را هم نمی شنویم و وقتی سقف بر سر ما خراب شد، آن وقت متوجه میشویم. حضرت علی(ع) میفرمایند: اگر عالمان دیدند در جایی کسی حق را ناحق میکند یا حرف حق را نمی زند و بدعت بد گذاشته شده است، باید فریاد بزنید و به دنبال سود شخصی خود نباشید؛ یعنی علما نباید سود خویش را در نظر بگیرند، بلکه باید سود دین و خدا را در نظر داشته باشند. علی(ع) در خطبه ۱۰۸ نهج البلاغه میفرمایند: زمانی میرسد که زیرپا گذاشتن قانون مشروع میشود و پوشیده بودن تعجب آور میشود و اسلام پوستین وارونه میپوشد. میدانیم پوستین هم انسان را گرم نگه میدارد و هم زیبایی میدهد. پوستین برعکس؛ یعنی روی آنکه زیباست زیر و پشم آن که گرم است، بیرون میماند؛ یعنی اسلام خشن و زبر میشود و از آن به جز پوسته ای چیزی نمی ماند. با این اوضاع تکلیف تربیت چه خواهد شد؟ عوامل سیاسی تربیت هم بسیار مهم است؛ یعنی نوع مدیریت و حکومت کردنها و سیاستگذاری ها در ساختار و سازمانها و نهادهایی که از شخص دستور میگیرند، اگر روابط ظالمانه و ستم گیرانه رایج باشد و جریان داشته باشد، موانعی بر سر راه تربیت میشود. اگر قدرت حاکم پاک باشد، تربیت هم آسان میشود. علی(ع) بسیار روی عدالت اجتماعی در جامعه تأکید میورزند. وی قدرت را برای مکنت یا منزلت یا حکومت نمی خواهد، بلکه برای اکمال دین خدا و رشد و ارتقای روحی و معنوی انسانها میخواهد. وی امنیت برای مظلومان و تنگ شدن فضا برای ظالمان را از وظیفه حکام میداند و قسم میخورد که خدایا به جز این مقصود و برگرداندن نشانه های دین خدا و سنت پیامبر اسلام(ص) چیزی دیگر از به دست گرفتن قدرت نمی خواهم. علی(ع) میفرمایند حاکمان باید حتی به اندازه سر سوزنی چیزی را از مردم مخفی و پنهان نگذارند. منبع:قدس 211008