سالهاست که جنگ برای دفاع از ناموس و وطن تمام شده اما جنگی دیگر برای دفاع از عقاید دینی و اسلامی آغاز شده...
عقیق:سالهاست که جنگ برای دفاع از ناموس و وطن تمام شده اما جنگی دیگر برای دفاع از عقاید دینی و اسلامی آغاز شده،جنگی که در آن جوانان وطنمان برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) یا دل و جان قدم به میدان شهادت می گذارند.
این روزها خیابان های شهرمان حال و هوایی دیگر دارند، این روزها وقتی در خیابان های شهر قدم می گذاری عکس هایی از شهیدان حرم که چشمانت را اشک باران می کند.
امروز زمانی که همراه با رئیس بنیاد شهید کشور قدم به خانه یکی از شهیدان مدافع حرم گذاشتم آرامشی وجودم را فرا گرفت. وقتی مادر، پدر و همسر آن شهید را نظاره میکردم ناخداگاه ذهنم درگیر شد چرا آنها این همه آرامند! چرا شیون و زاری نمی کنند، مگر فرزندشان را از دست نداده اند. در همین فکر بودم که مادرش بی آنکه حرفی بزنم گفت: فرزندم زنده است او به عشقی که دنبالش بود، رسید. امروزه زندگی هر کسی با رمز و رازهایی همراه است و هر کسی برای کارهایش دلیلی دارد که دیگران آن را نمی فهمند. جالب است که پدر و مادر شهید اسداللهی این همه با آرامش سخن از حمیدرضا می گفتند. آنها بر این عقیده بودند که فرزند رشیدشان عاشق شده و آرامش خود را از دست داده بود و برای رسیدن به آن بی تاب بود. این روزها بهای عشق سنگین است. هر کسی به هر طریقی برای عشقش فداکاری می کند. حمیدرضا 31 ساله هم با فدا کردن جانش عشقش را به خالقش اثبات کرد. مادرش بر این باور است که شب یلدای امسال با همیشه تفاوت داشت و دلیلش را هم خبر شهادت پسرش عنوان کرد. زمانی که می گویند بهشت زیر پای مادران است، باید کمی تامل کرد و از خود پرسید، چرا؟ بعد از کمی فکر می توان دلیلش را فداکاری عنوان کرد، چرا که مادر حمیدرضا می گفت: وقتی پسرش از مادرش درخواست رفتن به سوریه کرده است به او گفته برو پسرم از حضرت زینب(س) خجالت می کشم مانع رفتن شوم. به حرف راحت و به دل سخت است گذشتن از فرزندی که سالها با خون دل بزرگش کردی. پدر حمیدرضا بر این عقیده است، که دو فرزند پسرش هم در آینده ادامه دهنده راه پدرشان خواهند بود و جانشان را برای رهبر انقلاب و دفاع از اسلام فدا خواهند کرد. برادر کوچک حمیدرضا زمانی که می خواست لب به سخن گفتن باز کند اشک چشمانش امان نداد و از ما جدا شد و تنها گفت برادرم بهترین بود. راه شهادت راهی است که هر کسی آن را انتخاب نمی کند، چرا که شهامتی می خواهد که درون هر کسی نیست. خواهرش می گفت: برادرم راهی را انتخاب کرد که او را به آرامش رساند. امروز پیکر شهیدی دیگری از وطنمان در قطعه 50 بهشت زهرا به خاک سپرده می شود، خاکی که روزی از آن متولد شده و آرزو داشت به آن بازگردد. امروز برای مادرانی که فرزندشان سالهاست در راه خدا رفته اند روز باشکوهی است چراکه همه آنها با هم یک درد مشترک دارند و آن ندیدن فرزند رشیدشان است. امروز در دنیای کنونی جنگ بین باورهای درست و نادرست هنوز تمام نشده و تا زمانی که آدمها به باورهایشان نرسند این جنگ ادامه خواهد داشت. منبع:افکار 211008