حضرت آيتالله جوادي آملي با تأكيد بر اين كه تار و پود حبل متين الهي قرآن و اهلبيت(ع) هستند، گفت: اين حبل متين دين است، يك رابطهاي بين ذات اقدس اله و جهان خلقت است كه به صورت اجمال دين شده و به صورت تفصيل قرآن و عترت مي شود.
عقیق:حضرت آيتالله عبدالله جوادي آملي، در درس خارج تفسير خود در تفسير آيات ابتدايي سوره مباركه زخرف با اشاره به آيات «حمٓ ﴿١﴾وَٱلْكِتَـٰبِ ٱلْمُبِينِ ﴿٢﴾»، گفت: حواميم به دو قسم تقسيم ميشود، در يك قسم خداوند به قرآن سوگند ميخورد، مانند همين سوره و سوره مباركه دخان، در سوره زخرف سوگند براي اين است كه صدر اين كتاب علي حكيم و ذيل اين كتاب عربي مبين است. وي افزود: قرآن كريم بر اساس فرمايش امام علي(ع) در نهج البلاغه تجلي ويژهاي از خداي سبحان است، اين نزول از نوع تجافي نيست مانند تنزل قطرات باران، قرآن كه از بالا به پايين آمده به نحو تجلي است، يعني خود قرآن كه بالا بود هم اكنون هست، در مراحل مياني نيز قرآن وجود دارد و قرآن در دسترس ما نيز وجود دارد، اين نوع تجلي است اما تجافي يعني جاخالي كردن و به اين معنا است كه يا در بالا وجود دارد يا در پايين وجود دارد. مفسر برجسته قرآن كريم با اشاره به اين كه اگر كسي بخواهد يك مطلب كلي و فقهي را بيان كند، اين را به ديگران به نحو تجلي بيان ميكند، ادامه داد: او اين مطلب علمي را كه ميخواهد بيان كند اكنون در ذهنش وجود دارد، در مقام خيال و وهم نحوه بيان اين مطلب علمي را ترسيم ميكند و بعد شروع ميكند به بيان كردن، اما همچنان آن چه را كه تصور كرده در مقام خيال در درون او هست، همچنان كه آن قوه عاقله او كه اين مطلب را درك كرده ميفهمد. وي گفت: پيامبر(ص) قرآن را از جانب علي حكيم دريافت ميكند، اما ديگران به اين نياز دارند كه اين قرآن به صورت آيه به آيه و سوره به سوره شود، تجلي همچون كارهاي محققان است، تمام كارهايي كه محققان ميكنند اول در عاقله اين مطلب تنظيم ميشود، آن جا نه فارسي نه تازي و نه عبري است، بعد آن را در قوه خيال تنظيم ميكند و بعد در بخش سوم شروع به گفتن يا نوشتن ميكند، اين در قوس نزول است اما در قوس صعود خوانندگان و مخاطبان نموداري به نحو تجلي دارند، اين مطالب را درمييابند و عصاره آن را به قوه خيال خود منتقل ميكنند و سپس عصاره آن را به قوه عاقله خود انتقال ميدهند، آن جا ديگر علم فارسي و عربي نيست. حضرت آيتالله جوادي آملي با اشاره به آيات «إِنَّا جَعَلْنَـٰهُ قُرْءَٰنًا عَرَبِيًّۭا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿٣﴾ وَإِنَّهُۥ فِىٓ أُمِّ ٱلْكِتَـٰبِ لَدَيْنَا لَعَلِىٌّ حَكِيمٌ ﴿٤﴾»، اظهار كرد: اين قرآن نزد خداوند علي و محكم است اما هنگامي كه پايين آمد برخي آياتش متشابه ميشود، خداوند بعد از اين كه قرآن را نازل كرد آيات محكمي دارد كه آنها امالكتاب است، آن جا كه مقام احكام و اتقان است، متشابه وجود ندارد اما در مقام تفصيل متشابهات وجود دارد، ما نيز دو سير داريم، يك سير كه به نحو تجافي است مانند حركت كردن بر روي زمين اما در مطالب علمي ما سير به نحو تجلي داريم. قرآن آويخته است و انداخته شده نيست وي گفت: قرآن آويخته شده و انداخته نيست، اين قرآن بايد از عرش آويخته باشد تا انسان بتواند آن را بگيرد و بالا برود تا مشمول بخوان و بالا برو باشند، اما اين طنابي كه گوشه مغازه افتاده است، مشكل خودش را حل نميكند، ما اين مطالب علمي را هم كه داريم به نحو حبل آويخته يعني تجلي است و به نحو حبل انداخته نيست، ماها در مراتب پايين با قرآن آشنا هستيم و اميدواريم كه بتوانيم بالا برويم اما اهلبيت(ع) و قرآن با هم آمدند و با هم هستند و با هم خواهند بود و با هم تا حوض كوثر ميروند. استاد سطح عالي حوزه علميه قم گفت: خداوند فرمود ما اين قرآن را نازل كرديم تا اين كه شما تعقل بكنيد، از علم به تنهايي كار ساخته نيست، چون كار به دست علم و به دست عقل نيست، انسان ممكن است مطلبي را بفهمد اما به آن عمل نكند، علم حوزه و دانشگاه از جهنم انسان را نجات نميدهد، بلكه آن عقل است كه انسان را نجات ميدهد، چرا ما عالم بيعمل داريم؟ فرمود ما اين حرفها را ميزنيم تا شايد عاقل شويد، علم تنها نردبان است، كسي كه علم پيدا كرد نردبان دستش است اما اگر از آن بالا نرود مشكلش حل نميشود، فرمود اگر از نردبان بالا رفتي عاقل ميشوي اما آني كه انسان را به مقصد ميرساند، عقل است، انسان اگر بخواهد به جايي برسد با علم حوزه و دانشگاه مشكلش حل نميشود، بلكه با سجاده و نماز خواندن مشكلش حل ميشود. وي ابراز كرد: انسان هر اندازه كه اين حبل متين الهي را چنگ زد، بالاتر ميرود، درباره امام زمان(عج) ميگوييم كه «أين السبب المتصل بين الارض و السماء»، اگر كسي اين طور شد صعود ميكند و از مقام طبيعت بالا ميرود و به بركت اهلبيت(ع) تا هر جايي كه بتواند برود، مانند «سلمان منا اهلبيت» كه به اندازه خودش بالا رفته است، اگر تقوا داشته باشيم كه رأس اخلاق است انسان نائل ميشود، اين نائل شدن بالاتر از صعود است، وقتي ميگويند نائل ميشود يعني اين كه انسان به مقصد ميرسد و مقصود را در آن جا در مييابد. خداوند از بندگانش صرف نظر نكرده است حضرت آيتالله جوادي آملي با تأكيد بر اين نكته كه تار و پود حبل متين الهي قرآن و اهلبيت(ع) هستند، اظهار كردند: اين حبل متين دين ميشود، يك رابطهاي بين ذات اقدس اله و جهان خلقت است كه اگر بخواهيم آن را به صورت اجمال بخواهيم نگاه كنيم، ميشود دين و اگر بخواهيم به تقصيل نگاه كنيم، قرآن و عترت ميشود. وي با اشاره به آيه «أَفَنَضْرِبُ عَنكُمُ ٱلذِّكْرَ صَفْحًا أَن كُنتُمْ قَوْمًۭا مُّسْرِفِينَ ﴿٥﴾»، خاطرنشان كرد: خداوند ميفرمايد ما از شما صرف نظر نكرديم، شما خيال كرديد كه ما اين ياد و اين نام را از شما صرف نظر ميكنيم؟، اين گونه نيست كه ما كتاب نفرستيم و عنان سخن را از شما منحرف كنيم، حالا يك عدهاي قبول نكنند اما نكول يك عدهاي باعث نميشود كه ما با شما سخن نگوييم، حالا شما اگر بيراهه برويد و اهل استدلال نباشيد ما از شما صرف نظر نميكنيم. صاحب تفسير گرانسنگ تنسيم با اشاره به آيه «وَكَمْ أَرْسَلْنَا مِن نَّبِىٍّۢ فِى ٱلْأَوَّلِينَ ﴿٦﴾ وَمَا يَأْتِيهِم مِّن نَّبِىٍّ إِلَّا كَانُوا۟ بِهِۦ يَسْتَهْزِءُونَ ﴿٧﴾ فَأَهْلَكْنَآ أَشَدَّ مِنْهُم بَطْشًۭا وَمَضَىٰ مَثَلُ ٱلْأَوَّلِينَ ﴿٨﴾»، خاطرنشان كرد: حالا اين طور نباشد كه ما قرآن را فرستاديم شما خيالتان راحت باشد، ما از شما شديدتر و سرمايهدارتر را از بين برديم، ما قارونها و سرمايهدارتر از قارونها را نيز از بين برديم، قبل از قارون كساني بودند كه قدرت شديدتري داشتند، فرمود ما اينها را از بين برديم، تا آن جا كه لازم است ما براي شما موعظه و حكمت آورديم و اين طور هم نيست كه ما اين همه معجزه و نشانه آورديم و شما عمل نكنيد، بلكه ما به اين راحتي از شما هم نميگذريم، ما پيشينيان شما را هم از بين برديم. منبع:حج 211008