روایت خروج ماه صفر در مقام بیان جایگاه و منزلت «ابوذر» صحابی خستگیناپذیر است و خبردادن از پایان یک ماه فقط نشانهای است تا دیگران بفهمند او اهل بهشت است، نه به سبب یک بشارت ساده، بلکه به خاطر ایستادگی بر مودت اهل بیت پیامبر(ص).
عقیق:برخی مردم با تجمع مقابل مساجد به خیال خود پایان ماه صفر را بشارت میدادند و تنها به یک مسجد اکتفا نکرده بلکه برخی افراد مصمم بودن با حضور در درب هفت مسجد این رفتار خود را به طور کامل انجام دهند. پیشتر خبرگزاری فارس گزارشی با عنوان «پایان صفر و تکرار خرافه «دقالباب مساجد»» منتشر کرده است، استدلال این افراد بر اساس روایتی است که گفته میشود: «من بشّرنی بخروج صفر بشّرته بالجنّة»، اما آیا این مطلب مستند روایی و اعتقادی دارد؟ پاسخ این سؤال را از مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم جویا شدیم که در ادامه میآید: *روایت بشارت روز آخر صفر معتبر نیست روایت «من بشّرنی بخروج صفر بشّرته بالجنّة» روایتی است که در هیچ منبع روایی معتبر و قابل اعتنا نیامده است، تنها در کتاب «عجائبالمخلوقات و غرائبالموجودات و آثارالبلاد و اخبارالعباد» نوشته مرحوم زکریا بن محمد بن محمودالقزوینی متوفی 683 هجری به آن اشاره شده که این نقل هم بدون سند رجالی است، کتاب مذکور نیز در اعتبار اسنادی دچار شبهه و تردیدهای جدی است. مرحوم میرزا جوادآقا ملکی تبریزی رحمةاللهعلیه در کتاب المراقبات، به مناسبت ماه صفر، به این نقل اشاره و آن را دور از عقل معرفی میکند.(1) مرحوم علامه محمدتقی جعفری نیز در شرح بر مثنوی معنوی آنجایی که مولوی به این مضمون اشاره دارد، مینویسد: «روایت فوق مأخذ معتبری ندارد، از میرداماد نقل شده است که روایت مجعول است. همچنین با نظر به اینکه بشارت به پایان یافتن یک ماه، مانند پایان یافتن روز برای همه معلوم میشود، پاداش بشارت پایان یافتن یک ماه را بهشت قرار دادن فوقالعاده بعید به نظر میرسد».(2) اتفاقاً روایتی دیگر به این مضمون در کتب معتبر روایی و با سند معتبر ذکر شده است؛ اما هدف از روایت، تضمین یا بشارت بر بهشت در مقابل خبر خروج از ماه نیست، بلکه این گفتوگو نشانهای برای معرفی شخصیت صحابی ارجمند رسولخدا(ص)، ابوذر غفاری است. *خبری که منجر به شناخت فرد بهشتی شد مرحوم شیخ صدوق در دو کتاب ارزشمند «عللالشرایع» و «معانیالاخبار» به سند متعبر از ابن عباس نقل میکند: روزی نبی اکرم(ص) در مسجد قبا نشسته بودند و جمعی از صحابه به نزد آن حضرت(ص) شرف حضور داشتند. حضرت(ص) فرمودند: اولین کسی که بر شما وارد شود، اهل بهشت است. اصحاب که این کلام را شنیدند، برخی از آنها از جا برخاسته و بیرون رفتند و هر کدام سعی داشتند زودتر از دیگری به مسجد برگردد تا اولین نفر محسوب شده و بدین ترتیب در زمره بهشتیان باشد. پیامبر(ص) از حرکت ایشان آگاه شدند، خطاب به جماعت باقیمانده، فرمودند: به زودی جماعتی بر شما وارد میشوند که هر یک بر دیگری پیشی میگیرد، «فمن بشّرنی بخروج آذار فله الجنّة»؛ آنکه بشارت به من دهد که ماه آذار(3) خارج شده، اهل بهشت است. جماعتی که بیرون رفته بودند، بازگشتند و در میان ایشان ابوذر رحمةاللهعلیه بود، رسولخدا(ص) فرمودند: در چه ماهی از ماههای رومی هستیم؟ ابوذر عرض کرد: یا رسولالله! ماه آذار خارج شده است. پیامبر(ص) فرمودند: من خود این را میدانستم، منتهی خواستم این جماعت بدانند که تو مردی از اهل بهشت هستی و چگونه چنین نباشد و حال آنکه بعد از من، تو را به جرم محبت به اهل بیتم، از حرم من طرد میکنند و از آن پس تنها زندگی کرده و غریب و تنها خواهی مرد و جماعتی به واسطه تو سعادتمند خواهند شد. آنان کسانی هستند که در تجهیز و تدفین تو سعی خواهند کرد، ایشان رفیقان من در بهشت جاوید خواهند بود، همان بهشتی که حقتعالی وعدهاش را به متقین داده است.(4) چنانچه ملاحظه کردید، این روایت در مقام بیان جایگاه و منزلت این صحابی خستگیناپذیر است و خبردادن از پایان یک ماه فقط نشانهای است تا دیگران بفهمند او اهل بهشت است، نه به سبب یک بشارت ساده، بلکه به خاطر ایستادگی بر مودت اهل بیت پیامبر(ص). رسول هدایت و رحمت به این نکته توجه داشتند که آیندگان شاید به اشتباه بیفتند، چنانچه اصحاب حضرت نیز مرتکب این فهم خطا شدند و صرف بشارت دادن به خروج ماه را عامل بهشتی شدن پنداشتند؛ لذا فرمودند: من خود میدانستم و لکن میخواستم این جمعیت بدانند ابوذر کیست. در میان اهل سنت، احمدبن حنبل این روایت را جزو جعلیات دانسته و اشارات دیگران به این مطلب نیز مستند به سخن احمدبن حنبل است(5) و انکار چنین روایتی از جانب اهل سنت بعید به نظر نمیآید؛ چرا که این روایت در فضایل و مناقب اهل بیت(ع) و محبان آنهاست و بدخواهان و حاکمان وقت همواره سعی در تحریف و فراموشی آن داشتهاند. *پینوشتها: 1. المراقبات؛ میرزاجواد ملکی تبریزی، ص36. 2. تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی جلالالدین محمد مولوی؛ محمدتقی جعفری، ج10، ص455 - 457. 3. «آذار» ماه سوم از سال رومی است، این ماه دارای 31 روز و ماه اول از فصل بهار است. 4. عللالشرایع؛ شیخ صدوق، ج1، ص175 - 176 و معانیالأخبار؛ شیخ صدوق، ص204 - 205. 5. مقدمة ابنالصلاح؛ عثمانبن عبدالرحمن الشهرزوری، ص161. منبع:فارس 211008