عقیق:در بخشی از مدخل حسن بن علی(ع) در دانشنامه جهان اسلام درباره وجه تسمیه و نام آن امام بزرگوار آمده است: در پارهاى احادیث این نامگذارى به الهام الهى منسوب شده و تأکید گردیده است که نامهاى حسن و حسین، معادل شَبَّر و شَبیر، نامهاى پسران هارون، هستند. برخی از منابع نیز از عدم سابقه این نام در پیش از اسلام یاد کردهاند: همچنین گفته شده است که این دو نام از نامهاى بهشتیاند که قبل از اسلام، نزد مردم عرب هیچ سابقهاى نداشتهاند.
در این مدخل به روایات دیگر هم اشاره شده است: براساس پارهاى گزارشها که در منابع اهلسنّت آمده است، امام على علیهالسلام پیش از آنکه پیامبر پسر او را حسن بنامد، نام حمزه یا حرب را براى او برگزیده بود، اما براساس روایت ابنبابویه حضرت على، ضمن آنکه گفت در نامگذارى فرزندش بر رسول خدا پیشى نمیجوید، به ایشان اظهار داشت نام «حرب» را براى فرزندش دوست میدارد.
در این مدخل درباره القاب امام حسن (ع) نیز این گونه آمده است: به امام حسن(ع) القاب فراوانى نیز نسبت داده شده است که پارهاى از آنها در واقع اوصاف آن حضرت محسوب میشوند. نویسنده ناشناخته کتاب «القاب الرسول و عترته»، براساس چندین حدیث نبوى در وصف و بزرگداشت حسنین علیهماالسلام، القاب مشترک آن دو را به تفصیل ذکر کرده است، مانند سِبْط رسولاللّه، ریحانة نبىّ اللّه، سیّدشباب اهلالجنة، قرّة عینالبتول، عالم، مُلهَم الحق، و قائدالخلق.
دیگر القاب منتسب به امام این گونه ذکر شدهاند: ابنابی الثلج القاب امیر، حجة، کفِىّ، سبط، و ولىّ را از القاب اختصاصى آن حضرت شمرده است. از دیگر القاب آن حضرت، وزیر، قائم، طیب، امین، بَرّ، مجتبى، و زاهد بوده است. ابنطلحه شافعى به نقل از او بهاءالدین اربلى، مشهورترین لقب امام حسن(ع) را «تقى» و والاترین لقب او را «سید» ذکر کرده است از آنرو که پیامبر صلی اللّه علیهوآله، درباره او فرمود: «انَّ ابنى هذا سیّدٌ». مشهورترین لقب وى در جامعه شیعه ایران، مجتبى است.
نویسنده مقاله حسن بن علی درباره ولادت امام حسن علیهالسلام این گونه آوده است: امام در مدینه و بنابر مشهور ــبه تعبیر ابنعبدالبرّ (ج1، ص384) صحیحترین قول ــ در نیمه رمضان سال سوم هجرىزاده شد. طبق برخى روایات و نیز منابع تاریخى تولد وى در سال دوم هجرت بوده است. پس از تولد امام حسن، پیامبر اکرم(ص) در گوش وى اذان گفت و گوسفندى را براى وى عقیقه کرد. همچنین حضرت فاطمه سلاماللّهعلیها یا خود پیامبر اکرم، هموزن موى تراشیده او نقره صدقه دادند.
سوانح حیات
در این مذخل با اشاره به اینکه درباره دوران کودکى و نوجوانى امام حسن علیهالسلام اطلاع خاصى در دست نیست، آمده است: آنچه در منابع به وضوح دیده میشود، محبت شدید پیامبر اکرم به وى و برادرش حسین است، نظیر اینکه پیامبر این دو را بر دوش خود سوار میکرد؛ گاهى آن دو از سر و دوش پیامبر بالا میرفتند؛ یک بار پیامبر در حال سخنرانى بود که این دو برادر خردسال وارد مسجد شدند، پیامبر از منبر پایین آمد و آن دو را در آغوش گرفت.
در این مدخل درباره نقش و حضور امام حسن(ع) در زمان خلفا نیز اشاره شده است: در اواخر حیات خلیفه دوم و به خواست او، از امام حسن علیهالسلام دعوت شد که در کنار شوراى انتخاب خلیفه حضور یابد. در دوران عثمان، وقتى ابوذر به ربذه تبعید شد، امام حسن علیهالسلام در کنار پدر خود و براى اعتراض رسمى به خلیفه سوم او را مشایعت کردند. در برخى منابع بر حضور وى به اتفاق برادر خود در خانه عثمان، به فرمان امام على علیهالسلام، و براى پیشگیرى از تعرض به عثمان در ماجراى شورش مردم مصر و دیگران برضد خلیفه تأکید گردیده است.
نقش امام حسن در زمان خلافت امام علی (ع) نیز مورد دیگری است که در دانشنامه جهان اسلام به آن اشاره میشود: در دوران خلافت و امامت على علیهالسلام، امام حسن(ع) در کنار پدر در عرصههای گوناگون حضورداشت. در جنگ جمل، وى به همراه عمار یاسر و ابنعباس، به فرمان پدر، براى بسیج مردم کوفه عازم آن شهر شد و در آنجا در نطقى مردم را به جهاد و حمایت از على علیهالسلام دعوت کرد. در این جنگ امام حسن علیهالسلام در میمنه سپاه بود. او همچنین در جواب خطبه عبداللّهبنزبیر، در خطبهاى به دفاع از امام على علیهالسلام پرداخت. در جنگ صفّین امام حسن علیهالسلام فرماندهى قلب لشکر را برعهده داشت. پس از ماجراى تحکیم، وقتى عدهاى از مردم لب به ملامت گشودند، امام حسن به فرمان امام على، به تشریح و نقد کار حَکَمَین پرداخت.
سخنرانی پس از شهادت امام علی(ع) و بیعت مردم با امام حسن(ع) از دیگر موضوعاتی است که در مدخل ویژه امام دوم شیعیان به آن پرداخته شده است: پس از شهادت امام على علیهالسلام و خاکسپارى آن حضرت، امام حسن در اولین سخنرانى خود براى مردم، ابتدا به بیان مقام و فضائل و سیره آن حضرت پرداخت و سپس خود را به عنوان فرزند رسولاکرم(ص) و عضوى از خاندان او (اهلالبیت) که خداوند آنان را از هر پلیدى مبرّا ساخته و در قرآن محبت و مودت و ولایت آنان را واجب کرده معرفى نمود. پس از آن، عبداللّهبن عباس (یا عبیداللّهبن عباس) سخنرانى کرد و مردم را به بیعت با امام حسن، به عنوان وصى امام على، فراخواند. بیعت در روز جمعه 21 رمضان سال 40 صورت گرفت. به نوشته طبرى امام هنگام بیعتِ خود تصریح کرد که براساس کتاب خدا و سنّت پیامبر عمل میکند و هر شرط دیگرى (از جمله جنگ با معارضان) باید به این دو اصل برگردد.
شهادت کریم اهل بیت(ع)
در مدخل حسن بن علی بخشی نیز به شهادت این امام اشاره دارد: بنابر مشهور، شهادت امام حسن علیهالسلام در 28 صفر 50 رخ داد. عمر آن حضرت در هنگام شهادت 48 سال بود اما باتوجه به اختلاف اقوال درباره تاریخ وفات، مدت عمر وى نیز، به اختلاف، 46 سال، 47 سال و حتى 58 سال ذکر شده که به گفته ذهبى (ج 3، ص 277) قول اخیر قطعآ نادرست است.
همه منابع نیز بر نوشاندن سم به امام تاکید دارند: بنابر بیشتر منابع معتبر اهلسنّت و شیعه، امام حسن علیهالسلام با خوردن زهر به شهادت رسید، مسمومیت امام، نزدیک به چهل روز طول کشید. در پارهاى منابعِ معتبر، این عمل به همسر حضرت، جَعْده بنت اشعث و به تحریک و تشویق معاویه نسبت داده شده است. در نقل دیگرى، وقتى امام حسن خبر از مسمومیت خود میدهد و از ایشان درخواست میشود نام عامل آن را بگوید، امام امتناع میورزد. بنابه نقل دیگرى، این کار به تشویق معاویه و به دست دختر سهیلبن عمرو، همسر دیگر امام حسن علیهالسلام، صورت پذیرفته است.
درباره دفن امام حسن علیهالسلام نیز اقوال مختلفى وجود دارد: بنابه روایت شیخ طوسى، امام حسن به برادرش وصیت کرده بود او را در کنار مدفن پیامبراکرم به خاک بسپارند، اما اگر کسانى مانع این اقدام شدند هرگز پافشارى نکنند، مبادا که خونى ریخته شود. بنا به نقل بلاذرى، امام چون متوجه بهانهجویى مروان شد از تصمیم خود منصرف گردید. براساس نقلى دیگر، امام حسن در این باره سخنى نگفت، بلکه امام حسین علیهالسلام میخواست پیکر برادر خود را در کنار رسول خدا به خاک بسپارد.
در دیگر منابع نیز آمده است: امام حسن پیش از وفات، از عایشه خواسته بود که اجازه دهد در کنار پیامبراکرم به خاک سپرده شود و عایشه موافقت کرده بود ولى حضرت، به سبب مخالفت بنی امیه، از درخواست خود دست برداشته و خواسته بود در کنار مادرش، فاطمه سلاماللّهعلیها، دفن شود. در نقلى دیگر، امام حسن وصیت کرده بود جسدش را، پس از غسل و کفن، براى تجدید عهد نزد قبر رسول خدا ببرند و سپس در کنار مادربزرگش، فاطمه بنت اسد، دفن کنند.
اما امویان مانع از این درخواست میشوند: در این اوضاع و احوال، نزدیک بود مراسم دفن امام حسن به نزاع بزرگى بین بنی هاشم و طرفداران امام علیهالسلام از یکسو و امویان از سوى دیگر منجر گردد. هنگام آوردن جنازه آن حضرت براى زیارت قبر رسول خدا، مروان که تا آن لحظه گزارشهاى مدینه را براى معاویه میفرستاد، به همراه هزار تن از یارانش با سلاح در مراسم حاضر و مانع این عمل شد. بنابه روایتی، عایشه وقتى اوضاع را چنین دید، براى آنکه کار به جاى خطرناکى نرسد، مانع دفن جنازه امام حسن علیهالسلام در کنار قبر رسول خدا شد. بدینگونه امام حسین علیهالسلام جنازه برادر خود را در قبرستان بقیع دفن کرد.
گزارش دانشنامه جهان اسلام درباره وضعیت مردم نیز در مراسم تشییع پیکر امام خواندنی است: در هنگام دفن آن حضرت، قبرستان بقیع آکنده از جمعیت بود و مردم میگریستند و بازارها بسته شده بود. پس از دفن آن حضرت، محمد حنفیه ضمن اظهار اندوه، به بیان فضائل و مناقب ایشان پرداخت. زنان بنی هاشم یک ماه به عزادارى پرداختند. در مکه و مدینه، زنان و مردان و کودکان، هفت شبانهروز بر وى گریستند و بازارها را بستند.
منبع:فارس