محمد(ص)از همه انبياء زاهدتر بود، هيچ وقت سفره اى از طعام برايش چيده نشد و هرگز نان گندم نخورد و از نان جو هم هيچ وقت شكمش سير نشد و سه شبانه روز گرسنه می ماند.
عقیق:عصمت انبیا و اولیا در کوچک ترین حرکات و جزیی ترین لایه های حیات آن بزرگان جلوه گر می شود. نشستن و برخاستن و سخن گفتن و غذا خوردن یک پیامبر متأثر از عصمت و معرفت درونی اوست مثل چراغی که زوایای یک خانه را روشن می کند آن معرفت و عصمت درونی هم خانه وجودی و رفتاری نبی را روشن می کند. کتاب "سنن النبی" علامه طباطبایی منبع بسیار ارزشمندی است که ما را با جزیی ترین لایه های رفتاری حضرت رسول (ص) به عنوان اعظم انبیای الهی آشنا می کند. بخش اول این مطلب به آداب غذا خوردن حضرت رسول (ص) می پردازد. از جمله آداب آن حضرت در خوردني ها و آشاميدني ها و متعلقات سفره يكى آن است كه در كتاب كافى آن را به سند خود از هشام بن سالم و غير او از ابى عبد الله(ع) نقل كرده كه فرمود: رسول خدا(ص) هيچ چيزى را دوستتر از اين نمی داشت كه دائما گرسنه و از خدا خائف باشد. در كتاب احتجاج به سند خود از موسى بن جعفر از آباى گرامش از امام حسين (ع) حديث طويلى نقل كرده كه همه، جواب هائى است كه على(ع)در پاسخ سؤالات مردى يهودى از اهل شام می داده، در ضمن می رسد به اينجا كه يهودى از امير المؤمنين(ع) پرسيد: مردم می گويند عيسى مردى زاهد بوده آيا همين طور است؟ حضرت فرمود: آرى چنين است و ليكن محمد(ص)از همه انبياء زاهدتر بود، زيرا علاوه بر كنيزهائى كه داشت داراى سيزده همسر بود با اين همه هيچ وقت سفرهاى از طعام برايش چيده نشد و هرگز نان گندم نخورد و از نان جو هم هيچ وقت شكمش سير نشد و سه شبانه روز گرسنه مى ماند.
رسول خدا (ص) هیچ گاه در حال تکیه غذا نخورد در امالى صدوق از عيص بن قاسم روايت شده كه گفت: خدمت حضرت صادق(ع) عرض كردم حديثى از پدرت روايت شده كه فرمود: رسول خدا (ص)از نان گندم سير نشد، آيا اين روايت صحيح است. فرمود: نه، زيرا رسول خدا(ص)اصلا نان گندم نخورد، و از نان جو هم يك شكم سير نخورد. و در كتاب دعوات قطب روايت شده كه رسول خدا(ص)در حال تكيه غذا نخورد مگر يك مرتبه كه آن هم نشست و از در معذرت گفت: بار الها من بنده و رسول توام. اين معنا را كلينى و شيخ به طريق زيادى نقل كرده اند و هم چنين صدوق و برقى و حسين بن سعيد در كتاب زهد ـ و در كافى به سند خود از زيد شحام از ابى عبد الله (ع) نقل كرده كه فرمود: رسول خدا از روزى كه خداوند او را به نبوت مبعوث كرد و تا روزى كه از دنيا رفت در حال تكيه غذا نخورد، بلكه مانند بردگان غذا ميل مى فرمود و مانند آنها مىنشست، پرسيدم چرا؟فرمود: براى اظهار كوچكى و تواضع در برابر خداى عز و جل. در آن كتاب به سند خود از ابى خديجه نقل كرده كه گفت: "بشير دهان"از ابى عبد الله(ع)پرسيد آيا رسول خدا(ص)در حالى كه به دست راست يا به دست چپ تكيه كرده غذا ميل مى فرمود؟ابى خديجه مى گويد من هم در آن مجلس بودم امام صادق(ع)فرمود: نه، رسول خدا در حال تكيه به طرف راست و يا به طرف چپ غذا ميل نمى كرد و ليكن مثل بنده ها می نشست، من عرض كردم چرا؟ فرمود: براى تواضع در برابر خداى عز و جل. و در آن كتاب به سند خود از جابر از ابى جعفر(ع)نقل كرده كه فرمود: رسول خدا(ص) مثل بندهها غذا مي خورد، و مثل آنها بر روى زمين می نشست و غذا می خورد، و روى زمين می خوابيد.
پیامبر (ص) غذا را تنها میل نمی کردند در كتاب احياء العلوم می گويد: رسول خدا(ص)وقتى براى خوردن می نشست بين دو زانو و دو قدم خود را جمع می كرد، همانطورى كه نمازگزار می نشيند، الا اينكه يكى از زانوها و قدم ها را روى زانو و قدم ديگر می گذاشت، و می فرمود: من بنده اى هستم و لذا مثل بنده ها غذا می خورم و مثل آنان مى نشينم. و صفوانى در كتاب التعريف از على(ع)نقل كرده كه فرمود: رسول خدا(ص)وقتى بر سر سفره غذا می نشست مثل بندهاى می نشست، و بر ران چپ خود تكيه می كرد. و در كتاب مكارم از ابن عباس نقل مى كند كه گفت: رسول خدا (ص)روى زمين می نشست و گوسفندان را بين دو پاى خود گذاشته شير آنها را می دوشيد و اگر غلامى از آن حضرت دعوت مى كرد مى پذيرفت. و در محاسن به سند خود از حماد بن عثمان از ابى عبد الله(ع)روايت كرده كه فرمود: رسول خدا(ص)وقتى غذا ميل می فرمود انگشتان خود را مى ليسيد. در احتجاج از كتاب مواليد الصادقين نقل كرده كه گفته است: رسول خدا از تمامى انواع غذاها ميل مى فرمود، و هر چه را كه خدا حلال كرده، با اهل بيت و خدمتگذاران خود و هر وقت كه ايشان مى خوردند مى خورد، و هم چنين با كسى از مسلمانان كه او را دعوت مىكرد هم غذا مىشد، هر چه آنان میخوردند میخورد و روى هر چيزى مى خوردند مى خورد مگر اينكه براى آنها ميهمانى مى رسيد كه در اين صورت با آن ميهمان غذا ميل مى فرمود ـ تا آنجا كه مى گويد ـ : از هر غذائى، بيشتر آن را دوست مىداشت كه شركت كنندگان در آن بيشتر باشند. مؤلف: اينكه در اين روايت داشت: و روى هر چيزى مى خوردند مى خورد، مقصود سفره و خوان و امثال آن است، و اينكه گفت: "و ما أكلوا ـ و هر چه مى خوردند"، ممكن است "ما"موصوله باشد، يعنى هر چيزى را كه مى خوردند، و ممكن است"وقتيه"باشد يعنى تا هر وقت كه مىخوردند، و اينكه گفت: مگر اينكه براى آنها ميهمانى مى رسيد، استثنائى است از اينكه گفت: با اهل بيت و خدمتگذاران خود غذا مى خورد.و معنايش اين است كه مگر وقتى كه ميهمانى براى ايشان مى رسيد كه در اين صورت ديگر با اهل بيت خود غذا ميل نمى فرمود، بلكه با ميهمان غذا مى خورد ـ
شام انبیا بعد از نماز عشاء است در كافى به سند خود از ابن قداح از ابى عبد الله(ع)نقل كرده كه فرمود: رسول خدا(ص)وقتى با گروهى غذا ميل مى فرمود، اولين كسى بود كه دست به غذا مى برد و آخرين كس بود كه دست برمي داشت و چنين مى كرد تا همه مردم غذا بخورند و خجالت نكشند. و نيز در كافى به سند خود از محمد بن مسلم از ابى جعفر(ع)نقل كرده كه فرمود: امير المؤمنين(ع)فرموده: شام انبياء بعد از نماز عشا بوده شما هم شام خوردن را ترك نكنيد كه باعث خرابى بدن است. و نيز در كافى به سند خود از عنبسة بن نجاد از ابى عبد الله(ع)نقل كرده كه فرمود : هيچ طعامى نزد رسول خدا(ص)حاضر نشد كه در آن خرما باشد مگر اينكه ابتدا از آن خرما ميل فرمود. ـ و نيز در كافى و صحيفة الرضا به سند خود از آباء گرام آن حضرت نقل كرده كه آن حضرت فرمود: رسول خدا(ص)وقتى خرما مى خورد هسته آن را پشت دست خود مى گذاشت، آنگاه آن را دور مى انداخت.
رسول خدا (ص) خلال می کردند تا دهان خوشبو باشد در كتاب اقبال از جلد دوم تاريخ نيشابورى نقل كرده كه در ضمن شرح حال حسن بن بشر به سند او نقل نموده كه گفته است: رسول خدا(ص) بين هر دو لقمه، خدا را حمد مى كرد. در كافى به سند خود از وهب بن عبد ربه نقل كرده كه گفت: امام صادق(ع)را ديدم كه خلال مى كرد و من به او نگاه مى كردم، حضرت فرمود: رسول خدا (ص)هميشه خلال مى كرد، و خلال، دهن را خوشبو مى كند. و در كتاب مكارم از رسول خدا(ص)نقل مى كند كه هر وقت آب مى آشاميد ابتدا"بسم الله "مى گفت ـ تا آنجا كه مى گويد ـ : و آب را به طور مخصوصى مى مكيد و آنرا به پرى دهان نمى بلعيد و مى فرمود: درد كبد از همين قورت دادن است.
آب یا آشامیدنی را در سه نفس می نوشیدند در كتاب جعفريات از جعفر بن محمد از آباى گرامش از على (ع)نقل مى كند كه فرمود : چند بار تجربه كردم و ديدم كه رسول خدا (ص)آب يا هر آشاميدنى ديگر را به سه نفس مى آشاميد و در ابتداى هر نفس "بسم الله"و در آخر آن"الحمد لله"مى گفت، از سبب آن پرسيدم فرمود: حمد را به منظور اداى شكر پروردگار و"بسم الله"را به منظور ايمنى از ضرر و درد مى گويم. و در كتاب مكارم مى گويد: رسول خدا(ص)در ظرف آشاميدنى نفس نمى كشيد، و اگر مى خواست نفس تازه كند ظرف را از دهنش دور مى كرد و آنگاه تنفس مى نمود. و در احياء العلوم مى گويد: وقتى رسول خدا(ص)گوشت ميل مى فرمود سر خود را به طرف ظرف گوشت پائين نمى انداخت بلكه آن را به طرف دهان خود مى برد و آنرا بطور مخصوصى و با تمام دندان ها مى جويد، و مخصوصا وقتى گوشت ميل مى فرمود هر دو دست خود را به خوبى مى شست آنگاه دست تر را به صورت خود مى كشيد.