عقیق:پایان گرفت این همه لحظه شماریامیک اربعین گذشت ز چشم انتظاریامیک اربعین گریستهام، آب رفتهامحالا به خون رسیده دو ابر بهاریامدر چند گام مانده به قبرت بریدهاماین چند گامِ مانده میآیی به یاریام؟چِل شب برای دیدنت ای صاحب الزّمانگرم نماز و گریه و شب زنده داریامسوغات کهنه پیرهن آوردم از سفرشرمندهام کنار تو از این نداریامبر نیزه خواندهای به دل خاک هم بخوانقرآن برای خواهرت ای تشنه قاریام!گر سر به زیر آمدهام داغ دخترتگردیده است علّت این شرمساریام پی نوشت:محسن عرب خالقیمنبع:کرب و بلا211008