آیت الله سعیدی، تولیت آستان مقدس حضرت معصومه(س):
اگر قرار بود درسها و عبرتهای عاشورا تنها به کربلا و سال ۶۱ هجری محدود شود، شاید تدارک واقعه ای در این حد و اندازه لازم نبود، ...
عقیق:اما با توجه به فرازمانی و فرامکانی بودن اقدامهای اهل بیت(ع)، درسهای عاشورا برای همه تاریخ است. از این رو و به منظور بررسی ابعاد مبارزه با جهالت به عنوان یکی از اصلی ترین درسهای واقعه کربلا با
آیت الله محمد سعیدی، تولیت آستان مقدس حضرت معصومه(س) و امام جمعه موقت قم گفت و گو کرده ایم که هم اینک پیش رو دارید. حضرت اباعبدالله(ع) فرموده اند برای نجات امت جدشان از جهالت قیام کرده اند و این موضوع در فرازی از زیارت عاشورا نیز تصریح شده است «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَة»، این جهالت چه بود و چه ضرورتی برای ممانعت از آن وجود داشت که باید واقعه ای چون عاشورا رخ میداد؟- جهل بر سه نوع است و حکم هر یک با دیگری تفاوت دارد، یک نوع از جهل است که در نگاه نخست بد نیست و مذمتی ندارد، ولی اگر ادامه پیدا کند مذموم است و آن جهلی است که هر کس هنگام تولد از مادر، آن را همراه خود دارد و به وسیله تعلم، سوال کردن، رفتن به مدرسه و محضر استاد و مانند اینها رفع میشود. در آیه 78 سوره مبارکه نحل از این نوع جهل، چنین یاد شده است: «و خدا شما را از شكم مادرانتان در حالى كه چيزى نمىدانستيد بيرون آورد و براى شما گوش و چشمها و دلها قرار داد. باشد كه سپاسگزارى كنيد»نوع دوم جهلی است که از روی عناد، کبر و لجاج است و شخص جاهل هم قبول ندارد که نمی داند!، این نوع جهل هم در نگاه نخست و هم در ادامه مورد مذمت واقع شده و در اسلام نیز نزد عقلا بیشترین انتقادها از این نوع جهل و جاهلان شده است، چون بزرگترین ضربهها را این گروه به انبیا، اولیا، ائمه معصوم(ع) و سایر مردم زده اند. در قرآن کریم برادران یوسف(ع) که به وی اذیت و آزار رساندند، جاهل خوانده شده و نسبت به آنها در آیه 89 سوره مبارکه یوسف میفرماید: «گفت آيا دانستيد وقتى كه نادان بوديد با يوسف و برادرش چه كرديد؟»باید توجه داشت فلسفه بعثت انبیا و ائمه(ع) مبارزه با این دو نوع جهل است، که در عصر پیامبر(ص) سرآمد این نوع از جهل، ابوجهل بود.نوع سوم، جهلی است که به طور اختیاری پدید میآید و آن در موردی است که شخص لازم نیست چیزی را بداند مثل عیوب یا اسرار مردم که چنین جهلی نه تنها مذمت ندارد، بلکه مورد تحسین و تأکید نیز قرار گرفته و گاهی از این قسم سوم به تجاهل نیز تعبیر میشود.پس از این مقدمه باید گفت جهل مردم در عصر حضرت سیدالشهداء(ع) از قسم دوم بوده که دستگاه بنی امیه بر تداوم چنین جهلی اصرار و تلاش داشته است. مگر نه این است که با ظهور اسلام، عصر جهالت به پایان رسید، پس چه جاهلیتی در عصر زندگانی امام(ع) رخ داد و از چه ارزش هایی عدول شد که راهی جز قیام کربلا باقی نماند؟- جهالت در پیش از بعثت، جهالتی بود که به دلیل عدم حضور پیامبر اکرم(ص) و مبعوث نشدن آن حضرت(ص) بروز کرده بود که با آمدن ایشان و ظهور اسلام زمینه رفع آن جهالت فراهم شد؛ اما در مقابل، جهالت در عصر حضرت سیدالشهداء(ع) خودساخته و خودخواسته و از نوعِ دوم بود که دودمان بنی امیه بستر آن را فراهم کرده بودند و خطر چنین جهالتی از بین رفتن اسلام و مسخ شدن مردم برابر بدعتها و انحرافات بود که همه زحمات نبی اکرم (ص) را بر باد میداد، بنابراین، باید به هر ترتیب این جهالت برطرف میشد و عاشورا برای همین رسالت رخ داد. این مبارزه با جهالت را حضرت سیدالشهدا(ع) در مواضع مختلف از مدینه به مکه و از مکه تا کربلا و در جریان عاشورا چطور انجام دادند؟- نخست در مدینه وقتی ولید بن عقبه از طرف یزید مأمور گرفتن بیعت از سیدالشهدا(ع) شده بود تا با سوءاستفاده از جهل مردم حکومت خود را تثبیت کند، حضرت
اباعبدالله (ع) زیر بار نرفتند و در همان جا به افشاگری پرداختند و سپس با هجرت از مدینه به سوی مکه جریانی را به راه انداختند تا مردم حساس شده و در مقام سؤال برآیند و در پی آن با توضیحات امام (ع) حقایق روشن شود و این اتفاق رخ داد یعنی امام(ع) از مدینه تا مکه و از مکه تا کربلا به طور مداوم در حال جهل زدایی بودند. نامه ها، سخنان و دیدارهای امام(ع) در طول این مسیر، گویای این حقیقت
است. آیا دامنه مبارزه با جهالت توسط قیام حسینی به عاشورا و کربلا محدود شده یا دارای گستره ای فراتر از زمان و مکان است؟ کیفیت این مبارزه چگونه است؟- حتی در همان زمان و در همان قیام نیز جهل زدایی از امت اسلام منحصر به کربلا و واقعه عاشورا نشد، زیرا در ادامه توسط اسرا، دامنه این مبارزه با جهل و جاهلان به کوفه و شام نیز کشیده شد، از سوی دیگر چون بنا بر این بود که این قیام، الگویی برای همه زمانها و مکانها باشد از این رو، دامنه آن به قیام توابین و سپس قیامها و حرکتهای بعدی تا زمان کنونی رسید و پس از آن نیز اثرگذاری و الهام بخشی آن به قیامهای آزادی خواهانه ادامه خواهد یافت. آیا امروز که بشر داعیه رشد و پیشرفت و دست یافتن به علوم مختلف را دارد نیز امکان بروز چنین جاهلیتی که به انحطاط و زوال اسلام بینجامد وجود دارد؟ اگر چنین باشد عبرت و درس عاشورا برای ما چیست و چگونه میتوان از این واقعه تاریخ ساز در مواجهه با جهالتهای انسان مدرن بهره گرفت؟- جهل و جاهلیت در ارتباط با زمان به دو قسم عمده تقسیم میشود: جاهلیت قدیم یا جاهلیت اولی و جاهلیت جدید یا جاهلیت مدرن؛ این دو نوع جاهلیت از نظر ماهیت متحد، اما از نظر زمانی متفاوت هستند، در نتیجه تمام آثار سوئی که جاهلیت قدیم داشت جاهلیت جدید نیز دارد و همان طور که آن جاهلیت در برابر اسلام ایستاد، جامعه مدرن نیز با ابزار جدید در برابر اسلام ایستاده است و از همین جا رسالت بزرگ ما در عصر حاضر مشخص میشود، اینکه ما نیز باید با تمسک به ابزار جدید به مقابله و مبارزه با این پدیده شوم برخیزیم و نسبت به نوع قیام که چگونه باید باشد، نظامی، فرهنگی و یا .... بررسی ای داشته باشیم و بدانیم در دوران کنونی تعیین کننده این گونه مسایل، ولی فقیه زمان یعنی مقام معظم رهبری
هستند.منبع:قدس211008