02 آبان 1400 18 (ربیع الاول 1443 - 45 : 08
کد خبر : ۶۶۸۸۹
تاریخ انتشار : ۰۴ آذر ۱۳۹۴ - ۲۲:۴۸
یكى از اين بيماري ها مسألۀ دنيا است. در نهج البلاغه چه بسيار عليه دنيا و دنياطلبى و دنيا فريفتگى و عليه خطرات و كمين هاى دنيا هشدار داده شده، يكى از بخش هاى مهم نهج البلاغه زهد آن است.
عقیق بخشی از ديدگاه مقام معظم رهبرى، تألیف محمد مهدي عليقلي با موضوع "درمان دردها" را منتشر می کند.

امروز ما در شرايط مشابهى مانند دوران حضرت على(عليه السلام) هستيم؛ ما را هم دنياطلبى تهديد مى‌كند، ما را هم ابتلاى به كبر و خود پرستى و تبعيض ، تهديد مى‌كند، طوفان فتنه هاى اجتماعى ما را هم به فرو ريختن تهديد مى كند. بنابراين ما هم به آن درمان ها و بيش از هميشه به نهج البلاغه احتياج داريم. من نديده ام از اين ديدگاه كسى دنبال نهج البلاغه رفته باشد. البته خيلى كار شده، اما اين ديدگاهی جديد است.

اينك در آيينۀ نهج البلاغه نگاه كنيد و ببينيد شما از وضع كنونى خودتان چه چيزى را در آن مى بينيد؟؛ كدام درد و كدام خطر را مى بينيد؟؛ كدام هشدار متوجه ماست؟ و بدانيد كه درمان همۀ اينها در نهج البلاغه است.

امروز بسيار لازم است كه محققان، نهج البلاغه را از اين جهات تفسير كنند.

* بیماری دنیا طلبی

نمونه وار چند فقره از بيماري هاى آن روز كه اميرالمؤمنين علی(عليه السلام) در صدد معالجۀ آن هاست ذكر مى كنم: يكى از اين بيماري ها مسألۀ دنيا است. در نهج البلاغه چه بسيار عليه دنيا و دنياطلبى و دنيا فريفتگى و عليه خطرات و كمين هاى دنيا هشدار داده شده، يكى از بخش هاى مهم نهج البلاغه زهد آن است.

* عدم استفاده از نسخه های شفابخش نهج البلاغه

ما مثل آن بيمارى كه يك نسخۀ كامل از يك طبيب حاذق در جيب خود يا در طاقچۀ اتاق خود دارد، اما در عين حال، لاى آن نسخه را باز نمى‌كند و به آن عمل نمى‌كند و از آن بيمارى دائماً رنج مى برد. قرن هاى متمادى نهج البلاغه را داشتيم اما از آن استفاده نكرديم و از معارف آن بهره نبرديم. اين آن تأسف و افسوس بزرگى است كه هر كس با نهج البلاغه آشنا شود، در دلش جا خواهد گرفت.

* پیامبران (ع) از تکبر به دور بودند

اميرالمؤمنين(عليه السلام) در نهج البلاغه خطبه‌اى به نام قاصعه دارد كه خطبه‌ای بسیار مهم، پرمضمون و شگفت آور است. يكى از محورهاى عمدۀ اين خطبه مذمت تكبر می‌باشد.

در اين خطبه جملاتى دربارۀ پيغمبران دارد كه چند جمله بیان می‌گردد:

«وَ لَكِنَّهُ سُبْحَانَهُ كَرَّهَ إِلَيْهِمُ التَّكَابُرَ» خداى سبحان كبر و فخرفروشى را در نظر پيغمبران زشت و مكروه قرار داد. «وَ رَضِيَ لَهُمُ التَّوَاضُعَ» و تواضع را براى آنها شايسته دانست و راضى شد كه آن ها متواضع باشند.

«فَأَلْصَقُوا بِالْأَرْضِ خُدُودَهُمْ»؛ اين قدر پيغمبران اهل تواضع و يگانگى بودند كه صورت‌هاى خودشان را به زمين مى چسباندند. «وَ عَفَّرُوا فِي التُّرَابِ وُجُوهَهُمْ»؛ پيشانى خود را با خاك آلوده مى‌كردند (اينها كنايه از تواضع و فروتنى است). بعد مى فرمايد: «وَ خَفَضُوا أَجْنِحَتَهُمْ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ كَانُوا قَوْماً مُسْتَضْعَفِينَ»؛ براى مؤمنين خفض جناح مى كردند (نهايت تواضع و فروتنى همراه با مهربانى را خفض جناح مى گويند)، پيغمبران با مؤمنين اين گونه بودند، لذا مؤمنين هميشه دور پيغمبر جمع مى شدند.

«وَ كَانُوا قَوْماً مُسْتَضْعَفِينَ»؛ در حالى كه مؤمنينِ با پيغمبران، مردمان مستضعفى بودند (كه به هر معنا بگيريم مقصود ما را بيان مى كند: يا خود پيغمبران، مستضعفان بودند و يا مؤمنين كه پيغمبران در ميان آنها بودند و در مقابل آن ها آن طور خضوع مى كردند؛ آنها مردمان مستضعفى بودند) لذا به پيغمبر ايراد مى گرفتند: «قالُوا أَ نُؤْمِنُ لَكَ وَ اتَّبَعَكَ الْأَرْذَلُونَ» گفتند: آيا ما به تو ايمان بياوريم در حالى كه افراد پست و بى ‏ارزش از تو پيروى كرده ‏اند.

* ارتباط دولت با مردم

اميرالمؤمنين در نهج البلاغه مى فرمايد: پيغمبران در مقابل مؤمنين خاضع بودند؛ در حالى كه آن مؤمنين از اقوام مستضعف بودند. انبياء با همين عامۀ مردم و قشرهاى وسيع مردم كه اكثريت افراد يك جامعه را تشكيل مى دهند، سر و كار داشتند. پيغمبر اسلام (ص) هم سر و كار داشتند، امام امت هم در اين روزگار سر و كار دارد و بايد اين رابطه ميان دولت و مسئولان و مردم بماند. بايد اين رابطه ضعيف نشود. رگِ اصلى انقلاب ما وجود همين رابطه است.

* ضربه‌ای که تکبر به نظام سیاسی اسلام وارد کرد

موضوع ديگرى كه در نهج البلاغه بارها تكرار شده است، تكبر است. يعنى همان كه محور اصلى خطبۀ قاصعه است. البته مخصوص خطبۀ قاصعه هم نيست؛ در خيلى جاها هست، مسألۀ تكبر يعنى خود را از ديگران بالاتر دانستن؛ همان آفتى كه اسلام و نظام سياسى اسلام را منحرف كرد و خلافت را به سلطنت تبديل كرد و به كلى نتايج زحمات پيامبر(صلى الله عليه و آله) را تقريباً در برهه‌اى از زمان از بين برده، اين است كه اميرالمؤمنين علی(عليه السلام) در نهج البلاغه به آن بسيار اهميت مى‌دهد.

* کلام امیر بیان در باب زهد

اين كه نهج البلاغه پر از زهد و ترغيب به زهد است؛ چه چيز را نشان مى دهد؟؛ بيمارى را نشان مى دهد اين نسخۀ اميرالمؤمنين علی عليه السلام كه اين قدر راجع به دنيا گرم، پرشور، پرهيجان، زيبا و بليغ حرف مى زنند؛ نشان مى دهد كه مردم بدطورى گرفتار دنيا شده بودند. بيست و سه سال پس از رحلت پيامبر(صلى الله عليه و آله)، مردم بدطورى اسير شده بودند. اين دستِ گره گشا سعى مى كند، گره‌هاى اين كمند را از دست و پاى آن ها باز كند.

* نهج البلاغه درمان دردها

امروزه نهج البلاغه براى ما از جهات مختلفى حساس است، تأكيد مى كنم كه اين كتاب، گنجينۀ بى نظير است و امروز هم بيشتر از هميشه ملت و جامعۀ اسلامى ما به آن نيازمند است.

ما ملت ايران به عنوان كسانى كه پايه هاى اين نظام را روى دوشمان گرفته ايم، اگر امروز به نهج البلاغه مراجعه كنيم در آن چيز جالبى خواهيم يافت. بيماري‌هایی كه در اين موقعيت ما را تهديد مى‌كند و درمان اين بيماري ها، براى ما ارزنده و حياتى است. بايد برويم و اين درمان ها را جستجو كنيم. نمى خواهم بگويم همۀ آن حوادثى كه در صدر اسلام اتفاق افتاده، امروز هم همان‌ها مو به مو اتفاق مى‌افتد؛ خير، اما جهت گيري ها يكى است.

* راهکارهای نهج البلاغه در مباحث امروز و لزوم نیازمندی به آن

ما يك سلسله سخنرانى از حضرت على عليه السلام داريم كه در اين سخنراني ها، ايدئولوژى و تاكتيك جنگ، شيوه و تجربۀ حكومت كردن، اخلاق، زهد و تقوى وجود دارد. شما امروز مى‌فهميد كه ما چه قدر به نهج البلاغه احتياج داريم .

 

پی نوشت:

نهج البلاغه از ديدگاه مقام معظم رهبرى: محمد مهدي عليقلي

منبع:حوزه

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: