13 آذر 1400 29 ربیع الثانی 1443 - 21 : 16
کد خبر : ۶۵۳۹
تاریخ انتشار : ۱۸ فروردين ۱۳۹۲ - ۱۳:۰۰
ازبرخی آیات قرآن که در آنها ظالمان و ستمکاران لعن و مورد نفرت خدا واقع شده‌اند، استفاده می‌شود که باید دشمنان اهل بیت را لعن کرد، چون آنان به ائمه و در نتیجه به پیامبر(ص) و خدا ظلم کرده اند.
عقیق: لعن به معنای طرد با غضب کردن است،[1] در آیات فراوانی از قرآن کریم، خداوند دسته‌هایی از مردم را به خاطر اعمال زشت آنان مورد لعن خود قرار داده است مانند، آیات: «ان الذین یؤذون الله و رسوله لعنهم الله فی الدنیا و آلاخره و اعدّ لهم عذاباً معیناً» کسانی که خداوند و پیامبرش را آزار می‌دهند، خداوند آنها را از رحمت خود در دنیا و آخرت دور می‌سازد و برای آنها عذاب خوارکننده‌ای آماده کرده است.[2] بدیهی است که کسی نمی‌تواند به ذات پاک خداوند زیان‌ و آزار برساند، بنابراین، منظور از آزار خداوند، کفر و الحاد و آزار و اذیت پیامبر اسلام و مؤمنان است که خداوند را به خشم می‌آورد.[3] 

قرآن در آیه ای دیگر می‌فرماید: به یاد آور زمانی را که به تو گفتیم: پروردگارت احاطة کامل به مردم دارد و ما آن رویایی را که به تو نشان دادیم فقط برای آزمایش مردم بود، همچنین شجره ملعونه (درخت نفرین شده) را که در قرآن ذکر کرده‌ایم ما آنها را بیم داده (انذار می‌کنیم) امّا جز طغیان عظیم، چیزی بر آنها نمی‌افزاید.[4] یکی از احوال این است که مراد از شجرة ملعونه دودمان بنی‌امیه هستند همچنانکه عایشه در روایتی خطاب به مروان گفت: خدا پدر تو را لعنت کرد در حالی که در صلب او بودی، بنابراین تو بخشی از کسانی هستی که خدایش لعن کرد.[5] 

علامه طباطبایی (ره) ضمن اختیار قول سوم می‌فرماید: مراد قول اول نیست زیرا ما نداریم شجره‌ای در قرآن مورد لعن قرار گرفته باشد، و اگر مجرد روئیدن درخت از جهنم سبب ملعون بودن آن است، پس جهنم و آنچه را خداوند وعده عذاب داده ملعون است و حال اینکه خداوند ملائکه‌ عذاب را مدح می‌نماید،[6] باید روی اطلاق کلمة شجره دقت بیشتری کرد، می‌بینیم که در استعمال عرب «شجره» به نباتی که دارای ساقه است و به اصل که فروعاتی دارد _ چه از جهت نسبت فامیلی یا اعتقادی ـ اطلاق می‌شود به عنوان مثال پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم فرمود: انا و علی من شجره واحده، من و علی از یک درخت و نسب هستیم. 

اقوامی که اصل و فروعاتی دارند و همواره موجب فتنه برای مسلمانان هستند از سه دسته خارج نیستند، دو دستة اول اهل کتاب و مشرکان هستند خداوند دین اسلام را از شر آنها ایمن کرد؛ زیرا فرمود: امروز کافران از دین مأیوس شدند پس از آنها نترسید،[7] در نتیجه مراد دسته سوم و منافقینی هستند که تظاهر به اسلام دارند، باید توجه داشت که در آیه بین رویاء و شجره ملعونه که پیامبر از آنها مطلع گردید[8] ارتباطی وجود دارد. بعنوان مثال کلمه «خبیثه» در «کشجره خبیثه اجتثت من فوق الارض مالها من قرار»[9] 
به درختی ناپاک تشبیه شده که از زمین برکنده شده و قراری ندارد، طبق روایات، مراد از شجره خبیثه بنی‌امیه هستند که مورد نفرت خداوند می‌باشند.
از این آیات و آیات دیگری که در آنها ظالمان و ستمکاران لعن و مورد نفرت خدا واقع شده‌اند، استفاده می‌شود که باید دشمنان ائمة اهل بیت علیهم السلام را لعن کرد، چون آنان به ائمة اهل بیت علیهم السلام و در نتیجه به پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم و خدا ظلم کرده‌اند.


 روایتی در این زمینه؛
راوی می‌گوید: به امام ابوالحسن علیه السلام نوشتم: دین خود را از چه کسی بگیرم؟ فرمود: از غیر شیعه نگیر که آنها خیانت به خدا و رسول و امانت نموده‌اند. و در نتیجه از دین خارج شده‌اند و دین را مبدّل نموده‌اند، پس لعنت خدا و رسول خدا و ملائکه و لعنت پدران گرامی‌ام و لعنت من و شیعیانم بر آنها تا روز قیامت،[10] و نیز در برخی روایات امام بعد از هر نماز عدة خاصی من جمله معاویه را لعن می‌نمود.[11] و در برخی آنهایی که در اموال خمس ظلم می‌کنند مورد لعن قرار گرفته اند،[12] و در برخی روایات امام(ع) سفارش به لعن بر دشمنان اهل بیت علیهم السلام بعد از نوشیدن آب کرده است،[13] و در روایاتی پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم به علی علیه السلام فرمود: هر کس تو را اذیت کند مرا اذیت کرده و در واقع خداوند را اذیت نموده که لعنت خدا بر او باد.[14]

پی نوشت ها؛

[1]. ابن منظور، لسان العرب، نشر ادب الجوزه، ج 13، ص 387. و راغب اصفهانی، مفردات، دمشق، انتشارات دارالقلم، ص 741.
[2]. احزاب/ 58 و 57.
[3]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، انتشارات جامعة مدرسین، ج15، ص 238 و 239؛ و مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، پیام قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1377، ج9، ص 371.
[4]. اسراء/ 60.
[5]. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، ج 12، ص 175 ـ 170.
[6]. تحریم/ 61.
[7]. مائده/ 3.
[8]. سید محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج13، ص 139 ـ 138.
[9]. ابراهیم/ 26.
[10]. حر عاملی، وسایل الشیعه، تهران، کتاب‌فروشی اسلامی، چاپ ششم، 1367، ج18، ص 109.
[11]. همین کتاب، ج4، ص 1037 و ج6، ص 377 ـ 376 و ج17، ص 216.
[12]. همان.
[13]. همان.
[14]. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، پیام قرآن، قم، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، چاپخانة جامعة مدرسین، 1377، ج9، ص 375،371.


منبع: شبستان

211001

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: