بحث دربارۀ این است که وقتی حقطلبان در مظلومیت قرار دارند، تکلیفشان روشنتر و کارشان راحتتر است؛ ولی وقتیکه در اقتدار قرار گرفتند، تکالیف پیچیدهتری دارند و کارشان دشوارتر خواهد شد. همینکه ما در موقعیت اقتدار قرار گرفتیم، اگر بخواهیم حماسه بیافرینیم، یک عناصری هستند که ما در قبال آنها غفلت میکنیم. مثلاً ما اگر حرف حقی داشته باشیم که بزنیم و در مقابل ما یک جریان باطلی باشد، چقدر حق داریم طرف مقابل خودمان را لِه کنیم؟ این، کار ما را دشوار میکند.
آدم
تا با حق شد یا حق با او شد، نباید بیصبرانه حرف بزند و افشاگری کند، حتی افشاگری
از باطل؛ آنهم برنامه دارد؛ زمان و مکان دارد و ما باید به این رشد برسیم. اگر ما
نتوانیم شکر حق را بهجا بیاوریم که شکر حق، همین صبرها است، شکر حق گاهی مظلومیت
در اوج اقتدار است، اگر ما ظرفیت حقخواهی را نداشته باشیم، مولای ما تشریففرما
نخواهند شد و ظهور را به تأخیر میاندازیم.
همه فکر میکنند که قیمت صبر در بلا از شکر بالاتر است. میگویند شاکر کاری نکرده است، چون بهاندازه کافی نعمت دارد. نه، قصه بالاتر از این حرفهاست. در روایت داریم که قیمت «شُکر در نعمت» از «صبر در بلا» بالاتر است. نعمت حقطلبی و نعمت اقتدار حق، صبر میخواهد. صبر در دوران اقتدار را بهمثابه شکر میتوان تلقی کرد.
مؤمنان آخرالزمان تا زمان ظهور هم مظلوم هستند و هم مقتدر
در روایات هست که مؤمن تا دم ظهور مظلوم است. مظلومیت جریان حزبالله به این حرفهایی است که به او میزنند. مظلومیت جریان حزبالله به قدرناشناسی است که از آن میشود؛ یا فراوان متّهمش میکنند، یا قدردانی از آن نمیکنند. مظلومیت حزبالله به این است که نهتنها قدردانی نمیشود، بلکه تمسخر و توهین و استهزا هم میشود. خب این مظلومیت تا دم ظهور ادامه خواهد داشت. ولی الآن شما دارید میبینید که در کنار این مظلومیت، قدرتی هم فراهم آمده است. ضدّانقلابش هم وقتی میشنود که سردار ایرانی در منطقه به تن همه لرزه میاندازد، لذت میبرد. خب این قدرت حق را نشان میدهد، ولی قدرتی که همین الآن هم درنهایت مظلومیت است. هردوی آنها در کنار همدیگر هستند. ما باید دورهای را سپری بکنیم که این دوره ما را مجهّز بکند برای ورود به عرصه اقتدار و برای اینکه آدمهای بسیار با ظرفیتی بشویم.
اگر ولع جذب نداشته باشیم، شایسته دوران اقتدار نیستیم
اقتدار منطقهای که قطعی است، ما الآن دیگر در آستانۀ اقتدار جهانی هستیم. پس ببینید چه تکالیف جدیدی دارد به ما میرسد. صرفاً معتقد بودن کافی نیست. ما اگر این سعۀصدر را الآن نداشته باشیم که این قشری که مشهور شده است به قشر خاکستری را جمع بکنیم و جذب بکنیم، سعۀصدر و حوصله و ولع این را نداشته باشیم که غافلها را از غفلت بیدار بکنیم، شایستۀ مسیر حق نیستیم، شایسته دوران اقتدار نیستیم. هرکدام از ما در دوران اکثریت باید بهصورتی رفتار بکنیم که اقلّیتها در اوج غربت انجام میدهند.
ادعای من این است که این نقش در آخرالزمان خیلی حساس میشود. چون حماسهگران، حق را در اوج اقتدار میبینند، خودشان هم در اوج اقتدارند. این ترکیب، ترکیب فوقالعادهای است. مردم میفهمند. پیامبر گرامی اسلام میفرماید: «لاُخْبِرَنَّكُمْ عَلى مَنْ تَحْرِمُ النّارُ عَلَيْهِ غَدآ؟»، یعنی میخواهید شما را از کسی که آتش جهنم بر او حرام است خبر کنم؟ «عَلى كُلِّ هَيِّنٌ لَيِّنٌ قَريبٍ سَهْلٍ»، یعنی هرکسی که صمیمی، سهلالوصول، نرم و انعطافپذیر است. خدا این آدمها را جهنم نمیبرد. ما در آخرالزمان هرچه جلوتر میرویم، با یاران باصلابت حضرت مواجه میشویم، با آدمهای بسیار با ظرفیت. ظرفیت یعنی چه؟ آدم نرمی است. نیش هم به او بزنید، به شما نیش نمیزند. غیرمنصفانه دربارۀ او صحبت کنید، غیرمنصفانه دربارۀ شما حرف نخواهد زد. مقتدرِ مظلوم است. او ظرفیت پذیرش مظلومیت در اوج اقتدار را دارد. این را باید تمرین کنیم. این را باید به دست بیاوریم و این را باید به دیگران بهعنوان یک فرهنگ ثابت کنیم. پس صلابت چه میشود؟ باید باهم جمع شود، کار سختی است. حماسههای آخرالزمان را چه کسانی میسازند؟ کسانی که حماسهشان، ترکیبی از ایندو باشد.
باید حقایق مؤمنین را به جهان نشان بدهیم
واقعاً آقا امام زمان(عجّلاللهتعالیفرجهالشریف) دنبال چه کسی است؟ یعنی ما سیصدوسیزده آدم نداریم به آقا تحویل بدهیم؟ معلوم است که قصه این نیست. از ما یک ظرفیتهای فوقالعاده میخواهند و امتحانات الآن هم همین است؛ ظرفیتهایی که موجب میشود یک کلمه هم خلاف تقوا صحبت نکنیم، زیادتر نگوییم، متهم نکنیم، در نفی افراد مطلقگویی نکنیم، در پذیرش افراد مطلقگویی نکنیم.
تمدن غرب، ظواهر جذابی دارد. این ظواهر جذاب، بشریت را فریب داده است. این ظواهر جذاب مثل آزادمنشی، مثل میداندادن به دیگران و ... در حال فروریختن است؛ چون دیگر این ظواهر را هم نمیتوانند رعایت کنند. حالا نوبت ماست که حقایقی را که در رفتارهای مؤمنین وجود دارد، نشان بدهیم. این قدرت ماست. اقتدار ما از همینجاست. مردم جهان ما را نمیشناسند. الآن ببینید کاریکاتور ما را بخواهند غربیها نشان بدهند، داعشیها را درست میکنند. میخواهند بگویند اینها این گونهاند. درحالیکه ما اینگونه نیستیم، ما خیلی فاصله داریم. ما این را نشان ندادیم.
در پیادهروی اربعین سعۀصدر داشته باشید
در مسیر اربعین اباعبداللهالحسین(علیهالسلام) شما ممکن است افرادی را ببینید که با عقاید و افکار شما مخالف باشند و حتی به شما توهین هم بکنند. حتی شما ممکن است بدانید که اینها چه وابستگیهای سیاسی، چهبسا به سرویسها[ی جاسوسی] داشته باشند. مواظب باشید! زمان اربعین، زمان اوج صبوری و انعطافپذیری است. حتی خبر هست که میخواهند فتنههایی در این زمینه درست کنند. پارسال هم زمینههایش بود که بیجهت دعوا راه بیندازند. حملۀ داعشیها و تروریستها به اربعین، بهترین کاری نیست که آنها میتوانند انجام دهند. بهترین کاری که میتوانند انجام دهند، این است که دعوای داخلی راه بیندازند.
شما یک گنهکار را بینداز سطل آشغال، شیطان خوشحال میشود. با یک منحرف طوری صحبت کنید که دیگر اینطرف نیاید، شیطان خوشحال میشود. شما باید حال شیطان را بگیرید. کار دشواری است. بالأخره طبیعتِ رشد و تکامل هم همین است. معنا ندارد که بگوییم رشد و تکامل برای بشر بینهایت است و یکمقدار که جلو رفت، آسان شود؛ خیر، هر چه جلوتر بروید، سختتر میشود. قطعاً همینطور است. «هر که در این بزم مقرّبتر است، جام بلا بیشترش میدهند.» هرکسی جلوتر آمد، تحمل او باید بیشتر شود.