عقیق:چند سالی است که هیئت محبیناهلبیت با نام اختصاری هیئت هنر جای خود را در بین دانشجویان، هنرمندان و فعالان عرصه فرهنگی باز کرده است. کاری که جمعی از دانشجویان دانشگاه هنر آغاز کرده و چند سال بعد گروههایی از دانشگاههای دیگر هم به کمک آنها آمدند.
امسال نیز مانند هر ساله هیئت دانشگاه هنر با همکاری این افراد کار خود را آغاز کرده و از چند شب پیش مراسمهای این هیئت کار خود را آغاز کرده است. در این مراسم ویژه که با سخنرانی حجتالاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان همراه است دانشجویان به ارائه کارهای ویژه خود نیز در این حوزه میپردازند. چند روز پیش علی حیاتی مسئول هیئت، فخرالدین پزشکی و مهدی شیخصراف از مسئولان این هیئت به تسنیم آمده و از نحوه شکلگیری هیئت هنر و سفرهای اربعین گفتند.
در ادامه بخش دوم این گفتوگو را با علی حیاتی میخوانید:
امسال جای چند نفر در هیئت شما خالی است.
بله جای 3 نفر در هیئت خالی است. حسین احمدی سخا، رضا مهدوی و خانم نیکنام. ما 3 نفر از دست رفته داشتیم.
از این بچه ها بگویید که چگونه بودند و چه کردند؟
از میان این بچهها خانم نیکنام فعالترین آدم در هیئت هنر از نظر جنس فعالیت بود. برای مثال آقای رضا مهدوی رشتهاش هنری نبود اما از این افراد بود که در سفر اربعین بودند و بسیار زحمت کشیدند. در هیئت به عنوان خادم می آمدند و در بخش تدارکات و آشپزخانه و ... فعالیت داشتند و به عنوان بچه هیئت هنر حساب میشدند. یک نکته دیگر هم دربارهی هیئت هنر این است که همه قشر حاضر هنری نیستند در حالی که کار فرهنگی و هنری میکنند و برخی حتی این گونه هم نیستند. مثلا چند روز پیش تعدادی از دانشجویان تغذیه دانشگاه شهید بهشتی زیر خیمه آمده و سیاهی میزدند.
حسین آقای سخا از طریق 3 در 4 به ما اضافه شد و در اربعین و کارها به ما کمک میکرد. من دو شب پیش هم خواب حسین آقای سخا را دیدم که داشت به دیوارها سیاهی میزد. قطعا دل ما برایشان تنگ میشود.
با این شرایط میتوان گفت که به نوعی جنس دیگری از دغدغهها وجود دارد که بچهها را به هیئت میکشاند؟
یک سالی یادم میآید که ما شدیدا کمبود نیرو داشتیم و برخی از بچهها مریض شده بودند و عزا گرفته بودم که فردا صبح چه کسی میآید و خیمه را برپا میکند. پیامکی را به جمعی از دوستان ارسال کردیم و صبح واقعا از اینکه کسی حضور داشته باشد ناامید بودم. وقتی جلوی در خیمه رسیدم دیدم که 7 نفر جلوی در خیمه نشستهاند و من هیچکدام از آنها را نمیشناسم و انصافا بدن و هیکلهای خوبی هم داشتند و گفتند که ما برای کمک آمدهایم. من گفتم دمتون گرم حالا دانشجوی کجا هستین؟ گفتن که ما دانشجوی همین دانشگاه کنار شما امیرکبیر هستیم و حرف پیامک شما شد و آمدیم. رشتههای آنها هم فنی بود. آن روز بسیار به ما کمک کردند و بساطی شد که ما از آن سال به بعد فاطمیه را همراه با امیرکبیر برگزار میکنیم. از این مسائل بسیار است.
حالا یک سوال حاشیهای؛ چرا شما کارهای با کیفیت خودتان را در جامعه پخش نمیکنید و نمیفروشید؟
اگر انشاءالله زیرساختها آماده شود، هیئت میتواند هزینههای خود را تامین کند. به همین علت ما گروه «موکب» را راهاندازی کردیم. با دو جنس تیشرت و کتیبه. این دو جنس، محرم شروع نشده موجودی انبارشان تمام شد. و توی محرم چیزی از میز فروش ما نمیماند. این نشان از آن است که خواهان برای کار وجود دارد. اما اینها نشان میدهد که یک سیستم طراحی و تولید است و یک سیستم بازاریابی است و یک سیستم توزیع است و اگر کسی هم مالی نداشته باشد جذب مالی هم به آن اضافه میشود.
ما در طراحی و تولید قوی هستیم ولی در سرمایهگذاری و توزیع و بازاریابی ضعف داریم و اگر این چرخه تکمیل شود و اینگونه آدمهای باتجربه اضافه شوند این اتفاق میافتد. خواهان آثار ما وجود دارد و از سراسر کشور خریدار داریم. برای مثال ما امسال اولین فروش دلاری خودمان را هم داشتیم. یک عراقی در اینستاگرام آثار ما را دیده بود و از آنجا آمده بود به تهران و گفتند که ما از محصولاتتان میخواهیم. حتی گفتند که ما نمایندگی شما در نجف را میخواهیم بگیریم. و ما بیشتر از 300 دلار به آنها نتوانستیم جنس بفروشیم و اگر این مسائل به خوبی کنار هم باشد این هدف هم میتواند تحقق پیدا کند.
قطعا به هیئت شما انتقاداتی هم وارد میشود؛ این انتقادات تا چه حدی به شما کمک کرده است؟
همه دلسوزانه نگاه میکنند و خود من از زمانی که مسئول هیئت شدهام دیگر به مسئولین هم راحت انتقاد نمیکنم. برخی دلسوزانه میگویند اما چند جنبه دیگر را نمیبینند و من هم سخنگو ندارم که کنفرانس مطبوعاتی بگذارد و پاسخگوی سوالات باشد. تمام انتقادات از سر دلسوزی بوده است و بسیاری از انتقادات به ما کمک کرده است. مثلا ما در عملیات 10 شب برگزاری هیئت هستیم و در آن بین کسی میآید و حرفی به ما میزند و من بعدا فراموش میکنم و آن فرد که گفته متوقع میشود و بعدا هم میگوید ما که به شما گفتیم. الان دیگر به اون دوستان میگویم برای من ایمیل کنید.
حالا حرف دیگری هم مطرح میشود که برخی میگویند که بچههای هنر بسیار بسته هستند. از نظر سیاستهای کلی ما اینچنین کاری درست نیست و اینکه سیاستگذاری باشد که ما دربهای خود را ببندیم یا باز کنیم درست نیست. من واقعا به دوستان میگویم که کمک کنید. اما حرف اینجا است اگر این دربها بسته بود دوستانی که الان هستند کجا بودند؟ دوستانی که از دانشگاههای مختلف در تیم اجرایی و مدیریتی ما حضور دارند اکنون کجا بودند؟ اینها را در مقام دفاع و بی پایه نمیخواهم بگویم، ولی اگر این گیت بسته بود خیلیها الآن کجا بودند؟ دو روز پیش جلسه تیم اجرایی هیت هنر را داشتم. در جلسه اجرایی تیم هیئت هنر چه کسانی حضور داشتند؟ علی حیاتی، فارغالتحصیل 7 سال پیش دانشکده هنر، مصطفی عباسی، ترم 6 دانشگاه هنر، مهدی صائبی، فارغالتحصیل دانشکده هنر و معماری، مهدی دهقان، فارغالتحصیل هنر و معماری، مهران عباسی و... حضور داشتند. در این گروه تنها 2-1 نفر دانشگاه هنری سابق هستند، 2-1 نفر دانشگاه معماری هستند و باقی از دانشگاههای دیگر هستند. خود این افراد چطور در این جلسه هستند؟
ممکن است مخاطب هیئت بودند، ولی هیچکدام بیشتر از 5-4 سال نیست که در هیئت کاره کوچکی برعهده گرفتهاند که الآن بدنه اصلی و تصمیمگیری در هیئت میشوند. حامد منصوری که در طبقه اول هیئت اجرایی است دانشجوی ترم چند صداوسیما است. این فرد چگونه آمده است؟ میخواهم بگویم گزارههایی وجود دارد که برعکس این را نشان دهد. اگر دربها بسته بود، این افراد چگونه به هیئت اضافه شدند و در بدنه اجرایی اضافه شدند؟
از 5 نفری که هیئت را راهاندازی کردند الآن 2 نفر در هیئت امنا حضور دارند. 3 نفر حضور ندارند و در عوض 4 نفر دیگر هستند. بنابراین اگر بخواهم در یک جمله بگویم، ما هم نمیخواهیم اینگونه باشد. اگر کسی میگوید چرا اینگونه است به من هم کمک کند چراکه من هم واقعاً علت این تصور را نمیفهمم. برخی گفتند چون صمیمیت شما بالا است و این را نشان میدهید باعث میشود کسی جرأت نکند. گفتم باور کنید من آدم صمیمی هستم. با برخی از دوستان در اینجا در نصف روز در اعتکاف یا نجف صمیمی شدم. این حرف را شنیدم که گفتهاند ما با وجود این صمیمیت جرأت نمیکنیم جلو بیائیم. در این صورت من واقعاً نمیدانم باید چه کنم.
من گاهی حرفهایی میشنوم که متعجب میشوم. به طور مثال به من گفتند چرا در اربعین با ما غذا نخوردید و تنها با یک عده خاص غذا میخورید. من برنامهای برای غذا خوردن نداشتم. سر سفره نشستم و 5-4 نفر هم دوروبر من بودند و با هم غذا خوردیم. گاهی خودمان قصد نداریم اما این برداشت میشود.
هر سال استقبال از هیئت شما در زمان اربعین بسیار خوب است. به نظر شما این روند که پیش میرود چطور است؟ مسیر چگونه است؟ به درستی پیش میروید؟
اوج کار هیئت سال 93 بود. الآن کمتر کسی را میبینید که هیئتی باشد و اربعین نخواهد کربلا برود. غیر هیئتی هم داریم. از زاویهای که نگاه کنید، درمییابید این حرکتی دانشگاهی و دانشجویی بوده است و بعد از گذشت سالها بالوپر میگیرد. بعد از اینکه از دانشگاه خارج میشود سرعت بیشتری میگیرد. 3-2 سال صبر میکنیم تا از فضای دانشگاهی بیرون بزند. وقتی بیرون از دانشگاه میآید عمومیتر و بهتر پیش می رود.
در سیر این رشد که قبل از دانشگاه به نظر میرسد جاذبه خود اباعبدالله (ع) است و برنامهای است که امام حسن عسگری (ع) برای شیعیان تدوین کرده است و ما بر اساس آن پیش میرویم. در سالهای دوم و سوم حضور در اربعین چیزی دیدیم که ما را به شوق آورده بود و آن هم دیدن شیعیان کشورهای دیگر در این برنامه است. در همان سالها کارت ویزیت برای هیئت درست کرده بودیم تا راه ارتباطی با این افراد برای زمانهای دیگر باشد. هنوز در این مسیر خیلی کار داریم.
در مسیری قدم میزنیم که آنجا را یک فرصت استثنایی و جهانی ببینیم برای اینکه از ایران خارج شویم. ما الآن یکسری اقدامات داریم که نمیخواهیم محدود به دانشگاه هنر، هنرمندان در تهران، هنرمندان در ایران و ... شود. میخواهیم بیرون بزنیم. اگر استعداد و این هنر وجود دارد کار جهانی کنیم تا استفاده جهانی از آن شود.
آن کسی که رهبری حرکت ما را برعهده دارد کسی جز آقای پناهیان نیست و امر انکارناپذیری است، وی نیز نگاه این چنینی به قصه دارد. به یاد دارم از سفر اول که بازگشتیم و شب خاطرهای بود حاج آقا گفت امام زمان (عج) که تشریف میآورند خود را با امام حسین (ع) معرفی میکنند که من فرزند این شخص بزرگوار هستم. پس با یک حساب و کتاب میتوانید دریابید در آن زمان مردم عالم امام حسین (ع) را میشناسند. همه عالم امام حسین (ع) را میشناسند. با یک حساب و کتاب دیگر در مییابید برای اتفاق افتادن ظهور یکی از مقدمات معرفی امام حسین (ع) به جهانیان است. یک حساب و کتاب دیگر میگوید هیچ چیزی همانند اربعین نمیتواند امام حسین (ع) را جهانی کند. از سوی دیگر با یک حساب و کتاب به شما گفته شده است با هنر میتوانید یک فکر را جهانی کنید. شما هیئت هنر هستید و اربعین به کربلا میروید. خاک بر سرتان اگر در این قصه یک کاری را برندارید. امام حسین (ع) یک روزی شما را میگیرد. بروید دعا کنید شما یکی از کسانی که باشید که در ظهور تاثیر داشتهاید.
حاج آقا می گفتند اربعین به معنای حضرت زینب(س) است و حضرت زینب (س) به معنای تبلیغ است و تبلیغ کار شما هنرمندان است. اربعین از حضرت زینب (س) اذن بگیرید که بتوانید کار تبلیغاتی برای امام حسین (ع) انجام دهید. این حرفها به گونهای مانیفست حرکت ما بود.
جلسه با تیم 40 نفر اولیه تشکیل شده بود. در آن جا حاج آقا میگفت مردم عالم عزای امام حسین (ع) را به درستی ندیدند. این حرف هنوز بر زمین مانده است و هر وقت به یاد میآورم از کارگروه کلیپ خودمان و خودم بسیار دلگیر میشوم. حاج اقا گفتند یک سینهزنی امام حسین (ع) را که به درستی انجام میشود، نشان دهید مردم این رقصهای مختلف را رها میکنند. خود حاج آقا از خاطرات حج خود گفتند که قطعاً شنیدید که نیجریهای در منا محمود کریمی گوش میداده است. با اینکه فارسی نمیدانست ولی این را گوش میداد. میگفتند این ظرفیت را داریم.
در همان جلسه آقای فتحیان بودند. که از ورودیهای سال 61 گرافیک در دانشگاه هنر بوده و در جبهه نیز با حاج آقا بودند. ایشان در آن سفر همراه ما بودند. وقتی حاج آقا این صحبتها را گفتند، وی خواست از دو خوابی که دیده است بگوید. یکی از این خوابها را در کربلا دیده بود و دیگری را وقتی از کربلا بازگشته بود. ایشان خواب دیده بودند ما بچههای کاروان در کاخ سفید ایستاده بودیم و قنداقه اصغر در دستان شماست و روضه حضرت علیاصغر (ع) برای رئیسجمهور امریکا میخوانید و او زارزار گریه میکند. ما خندیدیم و حاج آقا نخندید.
آقای فتحیان درباره خواب دوم گفتند یکی از خوانندههای معروف زن خارجی را دیدم که در یکی از کابارههای شیکاگو روضه میخواند و مردم هم شیشه مشروب به دست دارند و آن را میشکنند. حاج آقا گفت این چیزها را دور نبینید اگر امام حسین (ع) به درستی معرفی نشود.
سال گذشته کارهای تبلیغی خوبی داشتید و انجام دادید. تعدادی در بازه زمانی اربعین مورد استفاده قرار گرفت. تعدادی در تهران استفاده شد. امسال چطور خواهد بود؟
امسال هم کار ادامه دارد. در این موضوع تلاش شده است با کسانی که کار را در دست دارند مشورت کنیم. سلیقهها را برای کاروان هیئت هنر نگاه میداریم ولی در موضوعاتی که میدانیم عمومی میشود. به طور مثال کسی آمده است و برای 1 میلیون سربند بانی شده است تا ما طراحی کنیم.
قصه سربند از کجا شروع شده بود؟در سال 88 در بیابانی که مسیر بود و از جاده فاصله داشت ما را پیاده کردند که یک روز و نصف راه تا کربلا بود. به جمعیت رسیدیم و ترس گم شدن داشتیم. سربندهای قرمز رنگی که ذکر یا زهرا بر آن نوشته شده بود را به سر بستیم که یکدیگر را گم نکنیم. از اینجا قصه سربند شروع میشود. در اربعین یک سر بچرخانید سه سربند تولیدی هیئت هنر را بر سر خلقالله میبینید. سال بعد گفتیم سربندها را خودمان طراحی کردیم و متقاضی داشت و عرضه میشد. در سالهای بعد رقم متقاضیان افزایش یافت. شعارهای امسال بر دو محور «هیهات من الذله» و «رحما بینهم» است.
«رحما بینهم» به این دلیل است که افراد بیشرافتی در حوزه رسانه برای شکاف شیعه و سنی بر آن کار میکنند، در این راستا که شیعهها این جا جمع میشوند که یک روز ما را از بین ببرند. به عبارت دیگر اربعین را برای اهل سنت وحشتناک میکنند. حال اینکه ما و شما دیدهایم هیئت اهل سنت از موصل برای اربعین میآمد. سال اول در خوابگاه یکسری از دوستان از اهل سنت میآمدند که من متعجب بودم.
سال گذشته در هیئت هنر سربندهای لبیک یاابن رسول الله بستیم برای اینکه بگوئیم اصل رسول الله (ص) است و ما نیز ایشان را قبول داریم و هم اینکه استکبارستیزی را نشان میدهد. استکبارستیزی و حفظ وحدت امسال پررنگتر میشود.
در حوزه مقاومت مردمی و نیروهای مردمی عراق چطور؟
اگر منظور کارهای تولیدی و هنری است، در حال انجام است. این کارها اعم از کلیپ، هدیه و... است. در خصوص هدیهها تلاش شده است مخصوصا هنری باشد و به عبارت دیگر خاص باشد و سر آنها به تنشان بیارزد. آنها تبرک دوست دارند و از اینجا تبرک امام رضا (ع) میبریم. گفتیم در مسیر 4-3 جا باید بخوابیم. ظهر هم در چند جا ساکن خواهیم بود. تلاش کردیم هدیههای باارزشتری برای صاحبان محل سکونت ببریم. کتیبه، قاب امام رضا(ع) و... را به خاطر ارادتی که به امام رضا (ع) داشتند، به صاحبان موکبها میدادیم. پیکسلهایی را به کسانی که به ما چای میدادند میدادیم. اینها را میگویم چون به نظر من حرکتهای هنری خوبی بوده است و افراد دیگر میتوانند در این فازها حرکت کنند.
یکسری رفقای زحمتکش بسیجی داشتیم که عکس رهبری را به صورت برچسب در تمام طول مسیر و حرم امام حسین (ع) میچسباندند. با انتخاب عکس کاری ندارم ولی با چسباندن این عکسها قرار بود چه هدفی محقق شود؟ قرار بود ارادت به رهبری ثابت شود؟ درحالیکه با اندکی هوشمندی میتواند این حرکت را بهتر اجرایی کند. به طور مثال فردی سال گذشته عکس رهبری را به کوله خود چسبانده بود و با این حرکت خواست ثابت کند من رهبری را دوست دارم و اینکه کس دیگری ایشان را دوست دارد یا نه، نظر اوست.
در گروه هنر هم این ایده را اجرایی کردیم و عکس رهبری را به کسانی که مشتاق بودند دادیم تا بر کولههای خود بچسبانند. این تاکید را هم داشتیم که این عکس را نه به کسی تعارف کنید و نه برای کسی این را بچسبانید. اتفاق خوبی که میافتاد این بود که آنها درخواست عکس میکردند.
من عکس رهبری را به سینه خود میزدم در کربلا آقای بور و اروپایی جلو آمد که بعداً فهمیدم آلمانی است، جلو آمد. زبان یکدیگر را نمیفهمیدیم، لبیک یا حسین گفتیم و دیدم خم شد و عکس رهبری را بر سینه من بوسید. من عکس را درآوردم و به او هدیه دادم. او خیلی خوشحال شد و تشکر کرد و عکس را خود بر سینه زد. عکس های قاسم سلیمانی که سال گذشته کم آمد و امسال بیشتر خواهیم برد. چسباندن عکسها به درو دیوار برای مردم هم خوشایند نیست کارهای فرهنگی آنچنانی تاثیر بیشتری دارد تا بر بیلبورد و در و دیوار عکس بچسبانیم.
عربها این خصلت را دارند که اگر یک کار برای آنها انجام دهید ده برابر برای شما انجام میدهند. اگر یکی اینجا مهمان شما شود و برای او کاری انجام دهید، وقتی عراق بروید میفهمید که مهمانداری شما چقدر تأثیرگذار است. یکی از کارهایی که میتوان انجام داد و ما آن را شروع کردیم رابطه گرفتن با این افراد است. ما از برخی رفتارها در عراق ناله میکنیم اما توجه نداریم اینها بازخورد رفتار خودمان است. ما در مشهد گوش اینها را میبریم. با ارتباط گرفتن، دوست شدن، دعوت کردن و... بسیاری از مشکلاتی که در عراق داریم حل خواهد شد. این کار فرهنگی است.
من آدمی بودم که در هیچ شبکه مجازی تا یک سال و نیم قبل نبودم. یکی از دلایل اصلی من ارتباط گرفتن با این افراد بود. بعد از وارد شدنم به فضای مجازی ارتباط راحتتر شد. این ارتباطات در جهان اسلام لازم است.
چرا هیئت شما هیچ وقت به دنبال این نبوده است که مثلاً مداح معروفی را بیاورد؟
در ابتدا بین حاج سعید حدادیان و محمود کریمی قرعه کشی میکردیم. بعد به این نتیجه رسیدیم که سماواتی بیشتر به هنریها میخورد. با خود گفتیم هر مداحی بیاید با خود حداقل 50 نفر میآورد و این ریخت هیئت هنر را از آن مخاطبی که قصد داریم جذب کنیم، برهم می ریزد. به همین علت زیربار مداح معروف نرفتیم. البته مداحی ما نقطه ضعف ما است. هیئت با مداح شکل میگیرد و مداحها هم به یک شکل تربیت میشوند. در این شرایط بخواهیم نوآوری کنیم قطعاً نخواهد شد.
در خصوص برنامه های امسال صحبت کنید.
برنامههایی همانند قرائت قرآن، قرائت زیارت عاشورا، مداحی و سینهزنی و سخنرانی را هر شب برگزار میکنیم. برخی برنامهها در شبهای مختلف تغییر میکند. به طور مثال یکی دو شب نقالی داریم. یکی از بچههای تئاتر این نقالی را برگزار میکند. ما شاعر دعوت میکنیم که به نظر من بار شاعر ما از بار روضه بیشتر است. اصل گریه است و ما این اصل را در حوزههایی همچون شاعری میگیریم. برخی موارد در حاشیه است که میتوان از نمایشگاه آثار نام برد. مثلاً ما 9 قاب داریم که آثار در آن به نمایش گذاشته میشود. حسینیه کودک را داریم که مستندی درباره آن وجود دارد. در این خصوص بحث مفصل است و پیشنهاد میکنم شما و دیگر رسانهها برای تهیه گزارش مراجعه کنید. از 9 قاب یکی عکاسخانه است که حتماً عکاسی در آن جذاب است.
یک قاب تصویرسازها، قاب دیگر نقاشها، قاب دیگر عکاسها، دیگری گرافیستها، میز فروش و ... را داریم. برخی قسمتها در حال تولید است و در مراحل آخر رونمایی خواهد شد. آنها نیز جذاب است. قاب سقاخانه داریم که چند سالی است از بخشهای جذاب است. یک سال ایوان طلا، سال گذشته آئینهکاری بود، امسال هم چیز جدیدی است که هر سال هم فروخته میشود. خلاقیت بچهها این است که فضاسازی را تکهتکه میکنند و میفروشند. در این مکان از 50 هزار تا 200 هزار تومان انار فروخته شده است. برای اینکه پول آن کمک به هیئت میشود.
قاب سقاخانه ما سال گذشته 8 میلیون فروخته شد. ما آن را با هزینه 700-600 تومان تولید کردیم و به این میزان فروختیم. جا دارد از خانم پزشکی هم نام ببریم ایشان برای طراحی زحمات بسیاری را میکشند. ایشان فضاسازی را به نوعی ملودار تعریف میکنند هم برای اینکه زمانبندی داشته باشند و هم بتوانند در بازکردن و بستن مشکلی پیش نیاید. خود این امر باعث شد که فضاسازی ما تکه تکه به فروش برسد. پارسال قاب آیینه داشتیم آقایی از لبنان آمد و آن را خریداری کرد و به هیئت هدیه داد و بعد چند بار خریداری شد و به هیئت اهدا شد.
منبع:تسنیم