عضو هیأت علمی مؤسسه امام خمینی (ره) تشریح کرد؛
بی شک زنده ماندن یاد و نام عاشورای حسینی بیش از هر چیز مرهون زحمات و تلاش های بی دریغ حضرت سجاد(ع) است...
عقیق:بی شک زنده ماندن یاد و نام عاشورای حسینی بیش از هر چیز مرهون زحمات و تلاش های بی دریغ حضرت سجاد(ع) است که در آن خفقان سیاسی اجازه نداد حقیقت کربلا و چرایی و فلسفه آن مسکوت بماند و آن را برای همه تاریخ به شیوههای مختلف تبیین کرد؛ از این رو و به مناسبت سالروز شهادت آن امام همام(ع) با حجت الاسلام والمسلمین محسن رنجبر، عضو هیأت علمی موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره) به گفتوگو
پرداخته ایم که هم اینک پیش روی
شماست. با توجه به شرايط خفقان و سلطه بني اميه در زندگاني حضرت سجاد (ع) ايشان ازچه راهي براي رساندن پيام کربلا استفاده کردند، شيوه حضرت (ع) براي انتقال ارزش هاي عاشورايي چه بود؟دوران امامت امام سجاد(ع) را ميتوان به سه مرحله تقسيم كرد: مرحله اول، دوره كوتاه اسارت بود، كه از عصر عاشورا تا بازگشت اهل بيت به مدينه ادامه داشت، در اين دوره امام سجاد(ع) رسالت بزرگ خود را، كه افشاي چهره پليد امويان و جنايتهای هولناكشان در حق پدر بزرگوارش، امام حسين(ع) و ياران باوفايش بود، با ايراد خطبههاي روشنگرانه در كنار عمه اش حضرت زينب(س) و ديگر اهل بيت به انجام رساند.در دو دوره بعدي، با زنده نگهداشتن ياد و خاطره اين واقعه جانگداز، به آن عمق بيشتري بخشيد، نخست از طریق ايراد خطبههاي روشنگرانه و افشاگرانه؛ یعنی امام سجاد(ع) به همراه ديگر اهل بيت به منظور ابلاغ پيام عاشورا، چهره ظالمانه دستگاه اموي را با ايراد خطبه هاي آتشين، افشا كردند آن هم سه موضع كوفه، شام و مدينه. برای مثال آمده است: هنگامي اهل بيت را دست بسته به مجلس يزيد وارد كردند و ايستاده نگه داشتند، امام سجاد(ع) رو به يزيد كرده، فرمودند: «تو را به خدا قسم، چه گمان ميبري به رسول خدا(ص) اگر ما را به اين حال ببيند؟»اين جمله امام(ع) قلب حاضران را لرزاند و همه به گريه افتادند و يزيد حيا كرد و دستور داد بند از آنان بردارند!خطبه های ایشان تأثیر شگرفی در روشنگری و بیداری مردم داشت تا جایی که به نقل تاریخ خطبه امام سجاد(ع) ضربه محكمي بر حكومت اموي وارد كرد؛ آنچه تا آن روز يزيد و پدرش، معاويه عليه اهل بيت(ع) تبليغ كرده بودند، با سخنان روشنگرانه امام(ع) خنثي شد و گروه زيادي از شاميان فهميدند كه اسرا، خويشاوندان رسول خدا (ص) و اهل قبله، متعهد به اسلام و برترين مسلمانانند و هيچ دليل قانع كنندهاي برای كشتن آنها وجود نداشته است. رویکرد حضرت سجاد (ع) در مدینه چگونه بود و چطور عاشوار و کارکردهای آن را تبیین کرده، سعی می کردند این نهضت را زنده نگاه دارند؟امام سجاد(ع) چون به مدينه رسيد، در خطبهای بعد از ذكر نام خدا و حمد و ستايش الهي اين گونه فرمودند: «اي مردم! به راستي خداوندي كه سزاوار ستايش است، ما را به مصيبتهای بزرگي كه رخنهاي عظيم در اسلام پديد آورد، آزمود، اباعبدا...(ع) و جوانان و يارانش به شهادت رسيدند و زنان و فرزندانش اسير شدند، سر شهدا را در شهرها بر بالاي نيزه گردانيدند، اين مصيبتي است كه هيچ مصيبتي بدان نرسد...»به طور کلی، مضمون خطبه ایشان در مدينه، بيان فاجعه دردآوری است كه اتفاق افتاده و مظلوميتي كه واقع شده، بود و بايد در سينهها ثبت گشته و غم و اندوه آن فراموش نشود، امام(ع) اهل مدينه را به برپايي عزا، ماتم و مصيبت ميخواند اينجا از معرفي خويش، خاندان و بيان فضايل خبري نيست؛ زيرا مردم مدينه، به حد كافي با اهل بيت(ع) آشنا و به فضايل آنان آگاه هستند. اهل مدينه جنايت كربلا را دورادور شنيده به عمق فاجعه پي نبردهاند، از اين رو، عمق فاجعه، براي آنها بايد شكافته شود؛ و امام(ع) بر اين مطلب، تكيه داشتند. اينکه امام سجاد (ع) در هر موضع و موقعيتي بر مصایب کربلا مي گريستند، آيا صرفاً جنبه حزن و اندوه داشت يا گريه هاي حضرت (ع) کارکردي فراتر داشته است؟آن حضرت (ع) براي زنده ماندن ياد و خاطره شهدای کربلا که در واقع يک نوع مبارزه منفي بر ضد حکومت اموي بود، بسيار ميگريستند. آنان، چنانکه هنگام افطار، براي امام سجاد(ع) غذا و آب ميآوردند و مقابل آن بزرگوار ميگذاردند، تا نگاه حضرت(ع) به آب و غذا ميافتاد، ميفرمود: «به خدا قسم پسر پيامبر(ص) گرسنه و تشنه كشته شد.» و پيوسته اين جمله را تكرار ميكرد و اشك ميريخت تا غذا و آب با اشك ديدگانش مخلوط ميشد و اين روش ادامه داشت تا حضرت(ع) از دنيا رفتند. امام(ع) بيست سال بر مصيبت پدرش گريست و هر وقت غذا جلوي حضرت(ع) ميگذاشتند، گريه ميكرد؛ روزي يكي از غلامان ايشان گفت: اي فرزند رسول خدا(ص)! آيا غم و اندوه شما پاياني ندارد؟حضرت(ع) فرمودند: «واي بر تو! يعقوب دوازده فرزند داشت كه يكي از آنان ناپديد شد، در مصيبت فراق او مويش سپيد، كمرش خم و چشمانش نابينا شد؛ در حالي كه فرزندش زنده بود، ولي من ناظر شهادت پدر، برادر و هفده نفر از خاندانم بودم با اين همه، چگونه حزن و اندوهم تمام شود و گريهام كم گردد.»هر چند گريه هاي امام سجاد(ع) و ديگر اهل بيت(ع) ريشههاي عاطفي داشت؛ اما بدون ترديد، اين گونه برخورد امام(ع) با اين مسأله بازتاب سياسي داشت. يادآوري اين فاجعه، مانع از فراموشي ظلم و جنايت حاكمان اموي بود؛ زيرا وقتي شخصيتي چون امام سجاد(ع) با آن عظمت، گريه ميكرد، افرادي كه اين گريهها را ميديدند و يا ميشنيدند، اگر علت آن را ميدانستند، ناخودآگاه، حادثه كربلا و مظلوميت اهل بيت(ع) و هتاكي و ستمگري خاندان اموي در خاطرهاشان تداعي ميشد و اگر علت آن را نميدانستند، اين سؤال مهم در ذهنشان نقش ميبست كه «چرا امام(ع) با اين درجه و مقام، اين همه گريه ميكند؟» بيشك، او فقط براي از دست دادن عزيزانش گريه نميكند؛ چه اينكه ميداند مرگ حق است و رسيدن به مقام قرب الهي و در جوار حق بودن، آرزوي هر بنده صالح خداست، پس بدون شك گريه او علت مهمي دارد و آن هم جز زنده نگهداشتن حماسه عاشورا، چيز ديگري نيستامام(ع) علاوه بر خويشتن، ديگران را نيز به شركت در اين مبارزه فرا ميخواند و ميفرمود:«هر مؤمني كه به جهت كشته شدن امام حسين(ع) اشكهايش بر گونه جاري شود، خداوند او را ساليان طولاني در غرفههاي بهشت مسكن ميدهد و هر كس به جهت مصيبتهايي كه بر ما رفته است، اشكهايش بر گونه جاري شود، خداوند او را در جايگاه صدق و راستي مسكن ميدهد.» آیا ادعیه عرفانی آن حضرت (ع) بویژه صحیفه سجادیه را نیز می توان ذیل مبارزات سیاسی ایشان قلمداد کرد؟عصر امامت حضرت سجاد(ع)، عصري بود كه اختناق و خفقان سرتاسر جامعه اسلامي را فرا گرفته و حاكمان اموي، امام(ع) را خانه نشين كرده و در خانه ايشان را به روي شيعيان بسته و نميگذاشتند مردم، از معارفِ الهي حضرت(ع) استفاده کنند، اما امام زين العابدين(ع) همچون ديگر امامان معصوم(ع)، دست از رسالت خويش بر نداشته طریق دعا را در پیش گرفتند که بيشك، حتي از جهاد با شمشير و نبرد با سلاح گرم، مهمتر و مؤثرتر بود؛ چرا كه امام(ع)، با اين سبك از بيان، كه تمام انديشهها را به خود جلب كرد و توانست جلوي سيل ويرانگر اعمال ستمگراني را كه به ناحق برگردن مردم سوار شده بودند، بگيرد اين دعاها و مناجاتها به نام صحيفه سجاديه معروف است و پس از قرآن كريم و نهج البلاغه بزرگترين و غنيترين گنجينه حقايق و معارف الهي به شمار ميرود؛ به طوري كه از گذشته هاي دور، از طرف علما و دانشمندان برجسته ما، اخت القرآن، انجيل اهل بيت(ع) و زبور آل رسول(ص) نام گرفته است.منبع:قدس211008