عقیق:هیأتهای عاشورایی و مراسم محرم بیشک یکی از موثرترین و مهمترین ابزارهای تشیع در اشاعه فرهنگ اهل بیت در طول تاریخ بوده اند. در این خصوص با توجه به نیازهای جدیدی که در این حوزه با آن مواجه هستیم لازم است با نوعی بازتعریف و بازشناسی هیأت و عزاداری ابعاد جدیدی از این پتانسیل عظیم احصا شود و همچنین تهدیداتی که ممکن است جهان تشیع در مورد عزاداری با آن مواجه باشد تبیین شود. لذا به سراغ حاج محمد فراهانی رئیس سازمان بسیج مداحان رفتیم تا در این مورد با وی به گفتگو بنشینیم. متن زیر مشروح گفتگو با این مداح اهل بیت است؛*به نظر میرسد در حال حاضر با توجه به نگاه جدیدی که به هیأت وجود دارد، اولویتهای هیأت هم عوض شده است. با توجه به این ضرورت نیاز است که یک بازتعریف و بازشناسی از ماهیت هیأت انجام شود. در این خصوص نگاه اهل بیت را به مجالس روضه و حالا بحث هیأت را تبیین بفرمایید.اول به صورت مقدمه عرض کنم که نگاه ما نسبت به هیأت این است که هیأت باید در حقیقت یک مکتب و مدرسه و دانشگاه انسانسازی باشد، یعنی در آن جا واقعاً انسان ساخته شود، هم در بحث تربیت انسان، هم در بحث معرفت، هم در بحث بصیرت و هم در بحث حتی مهارت. وقتی ما نقش هیئات را هم در تاریخ و هم در تاریخ انقلاب، یعنی شکل گیری انقلاب و هم در تداوم انقلاب بررسی میکنیم، این برای ما خیلی معنادار است. ما باید نقش هیأت را خیلی مهم بدانیم و برای آن برنامه ریزیهای دقیقی داشته باشیم. دشمن هم الان خوب فهمیده که نقطه قوت ما کجاست و تمام تلاش خود را برای تضعیف این جایگاه قرار داده است.اما اگر من بخواهم جایگاه هیأت را در دیدگاه اهلبیت عرض کنم به فرمایش شیخ جعفر شوشتری اشاره میکنم که هیأت و مجالس عزاداری برای حضرت سیدالشهدا(ع) را پنج دسته میداند. یک دسته از مجالس قبل از خلقت حضرت آدم از جهت جسمانی، برگزار شده است و مجلس ذکر و روضه امام حسین(ع) برپا بوده است. دسته دوم بعد از خلقت حضرت آدم است تا زمان ولادت وجود مقدس امام حسین(ع)، دسته سوم از زمان ولادت امام حسین(ع) تا زمان شهادت خود آن حضرت، دسته چهارم مجالس عزایی که از زمان شهادت امام حسین(ع) تا زمانی که این دنیا به روز قیامت متصل میشود، دسته پنجم هم در بعد از روز قیامت میباشد.شیخ جعفر شوشتری که هم مجتهد، هم فقیه، هم مرجع تقلید و هم علامه است، این را برای مجالس عزاداری سیدالشهدا میگوید. مثلا ایشان ذکر میکند که هیأت حکم تحت القبه امام حسین(ع) را دارد، یعنی احکامی که در تحت القبه امام حسین(ع) است بر هیأت نیز مترتب است، مثلاً دعا مستجاب است و چقدر فضیلت دارد و ...، هیأت هم اینطور است.تمام این موضوعات ریشه روایی دارد و مستندات آن در منابع ذکر شده است، که مثلاً وقتی انبیای الهی به نام مبارک امام حسین(ع) میرسیدند، از حضرت جبرئیل سوال میکردند که علت این حزن و آتشی که در درون ما شعلهور شد، چیست؟ حضرت جبرئیل شروع میکردند به خواندن روضه و مرثیه امام حسین(ع) و غالباً هم به روضه عطش اشاره میکردند. به خاطر همین ما میبینیم که در زمان اهل بیت عصمت و طهارت بحث برگزاری مجلس عزاداری را خود اهل بیت به آن عامل بودند و اولین مجلس ذکر و روضه رسمی در خود حکومت یزید و در شهر شام برگزار شد و بانی آن هم خود یزید بود. بعد از اینکه خطبههای حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) کاخ یزید را به لرزه درآورد، اولین حرفی که یزید زد، گفت که «ما لی و للحسین»، من به حسین کاری نداشتم، همه چیز را به گردن ابن زیاد انداخت، یعنی اصلاً انکار کرد. لذا در آنجا مجلس عزاداری برپا شد.وقتی هم که کاروان به مدینه برگشتند تا مدتها مجلس ذکر و روضه امام حسین(ع) توسط بنی هاشم برپا بود و حتی روایت است که خود امام سجاد(ع) تامین غذا و اداره آن جلسه را بر عهده داشتند.در روایات در رابطه با مجالس ذکر خیلی روایت داریم که در اصول کافی هم ذکر شده است. مثلا پیغمبر اکرم(ص) فرمودند که هیئات محل رفت و آمد ملائکه هستند، ملائکه با گریهکنها گریه میکنند و وقتی که آنها دعا میکنند، ملائکه بالای سر آنها ایستادهاند و آمین میگویند. که سند آن در ارشاد القلوب الی الصواب شیخ حسن دیلمی جلد۱ صفحهی ۶۱، است. پیغمبر فرمودند که هیأت بهشت روی زمین است، فرمودند: «إذا وجدتم ریاض الجنة فارتعوا فیها» یعنی وقتی که باغهای بهشت را بر روی زمین دیدید، حتما بروید و از آن بهره مند گردید، «قالوا: و ما ریاض الجنة یا رسول الله؟» گفتند: باغهای بهشت کجاست؟ «قال: مجالس الذکر»، فرمودند مجلس ذکر ما اهل بیت باغهای بهشت بر روی زمین هستند. این حدیث در روضة الواعظین(۶:۴۷) فتال نیشابوری آمده که جزء منابع روایی معتبر است.روایتی داریم که امام باقر(ع) به شیعیانشان فرمودند که آیا کنار هم مینشینید، حدیث ما را میگویید؟ بعد وقتی عرضه داشتند که بله ما حدیث شما را میگوییم، دور هم مینشینیم و عقایدمان را به یکدیگر عرضه میکنیم. امام باقر(ع) فرمودند که به خدا قسم من بوی شما و جانهای شما را دوست دارم و فرمودند که با پرهیز از گناه و جدیت و اجتهاد در دین ما را یاری کنید، این روایت در اصول کافی شیخ کلینی جلد ۲ صفحهی ۱۸۷ آمده است.چنین حدیثی از قول امام صادق ذکر شده است که شیخ صدوق، ابن بابویه در ثواب الاعمال و عقاب الاعمال صفحه ۱۸۷، ذکر کردند که امام صادق(ع) فرمودند که من این مجالس را دوست دارم، ولایت ما را زنده نگهدارید و مصائب ما را بازگو کنید. کسی که مصائب ما را یاد کند، به قدر بال پشهای در عزای ما گریه کند خدا او را میآمرزد.یک روایت خیلی جالب من در اصول کافی جلد۲ صفحه ۱۸۸ حدیث ۷ دیدم که در این حدیث امام کاظم(ع) فرمودند که هیچ چیزی بر ابلیس دشوارتر از مجالس ما نیست. از همه چیز بیشتر این مجالس ذکر ما شیطان را آزار میدهد و به کنایه اینطور فرمودند که وقتی در مجالس فضائل ما را یادآوری میکنید، گوشت سالمی بر صورت ابلیس نمیماند. اینها کنایه است، صورت به معنی وجه است، وجه محل ظهور است، گوشت سالمی بر صورت ابلیس نمیماند یعنی اینکه ظهور ابلیس در آن جا به حداقل میرسد، اصلا ظهوری دیگر در محافل نمیتواند داشته باشد. به خاطره همین است که ما میبینیم از آن زمانی که مجلس ذکر شروع میشود تا آخر پاکترین زمان است و بسیار نورانیت دارد و معمولاً تا در جلسه هستیم ابلیس دستی در وسوسه بر ما ندارد ولی وقتی بیرون میرویم، کمکم وسوسههایش به شدت شروع میشود.*به نظر شما هیأت و عزارداری سیدالشهدا باید چه نتیجه و اثری داشته باشد، چون متاسفانه دیده میشود که خیلیها مجلس امام حسین(ع) شرکت میکنند ولی یک سری گناهان معمول را هم انجام میدهند، آیا نباید این عزاداری یک نتیجه و اثری داشته باشد که افراد را از گناه نگه دارد؟قطعاً هیئات ما این اثر را داشته است، واقعاً در طول تاریخ مهمترین عامل جلوگیری کننده از گناه بوده است. یعنی در حقیقت افراد با هیأت آمدن، عشق به اهل بیت و خوبیها و فضایل کم کم در وجودشان ریشه دار شد و این عشق ریشهدار باعث تبعیت میشود و تبعیت است که انسان را به سعادت میرساند. ولی بطور کلی مبارزه با رذیلتها زمانبر است، مانند کارهای ورزشیمان در تربیت بدن و ورزیده کردن بدن، هم زمان و مداومت لازم است و هم سختی کشیدن لازم است. لذا هیئات ما این اثر را داشته است اما ممکن است کسانی در هیئات ما بیایند، این متصدیان هیأت ما که شامل مدیران هیأت و مداحان و سخنرانان هستند، اینها را از سطح محبت و عشق و علاقه شدید، به آن بُعد معرفت و تبعیت سوق نداده باشند. که در حقیقت این نقش مداح، سخنران و مدیران هیئات است که واقعا از این احساسات و عواطفی که در هیئات ما موج میزند به عنوان مقدمه و زمینه استفاده کنند و مخاطبانشان را به سطح و لایهی بعدی منتقل کنند.چرا بعضیها بین گناه و هیأت آمدن هیچ تعارضی قائل نیستند؟ این جنبه معرفتی دارد، یعنی فرد واقعا خوب توجیه نشده است که اگر کسی آمد و با اهل بیت انس گرفت، باید با تقوا کمک اهل بیت باشد. اگر ما خوب بتوانیم برای این مستمعی که عاشق اهل بیت است، با زبان خوش و قول لین، تبیین کنیم که آن اهل بیتی که تو عاشق آنها هستی این را از تو خواستهاند، انشاالله ما میتوانیم زمینه استفاده بهتری را از هیئات داشته باشیم.*برای رشد فردی، هیئات باید قدم به قدم چه کاری انجام دهد؟ اشاره کردید که در مرحله اول باید عشق و شور فرد را نسبت به اهل بیت زیاد کنیم و در مرحله دوم ایجاد معرفت کنیم. این سیری که هیأت باید برای رشد فرد تعریف کند و برنامه داشته باشد، چیست؟ببینید من دو تا از نتایج را گفتم، یکی عرض کردم که بحث عواطف است. مقام معظم رهبری میفرمایند اگرچه پایه دین عقلانیت و فلسفه و استدلال است، در این هیچ شکی نیست- جمله حضرت آقاست- اما هیچ مبنای عقلانی و فلسفی و حکمی بدون آبیاری شدن از عاطفه و ایمان قلبی امکان ندارد که رویش پیدا کند و ریشه بدواند و در تاریخ بماند. این سخن آقاست که در تاریخ ۸۶/۱۰/۱۴ ایراد فرمودند. یا در سال ۶۹ ایشان میفرمایند که «تشیع آیین محبت است. خصوصیت محبت خصوصیت تشیع است، اگر محبت در تشیع نبود، این دشمنیهای عجیبی که با شیعه شده است باید تشیع را از بین میبرد.» یعنی محبت موضوعیت دارد، حواسمان جمع باشد، یک موقع به بهانه پرداختن به بُعد حماسی نهضت حسینی، بُعد عاطفی را فراموش نکنیم. این عواطف است که افراد را به سمت معرفت سوق میدهد. پس اول عاطفه و احساسات و بعد معرفت، بعد نتیجه معرفت تبعیت است، نتیجه تبعیت هم این است که انسان به کمال و تکامل و به قرب الهی میرسد.اما یک مرحله دیگر هم به نظر من وجود دارد، هیئات ما نباید در این متوقف شوند، هیئات ما باید این خروجیهایی که در این مراحل ایجاد میشود را سازماندهی کنند. یعنی تا جایی که میتوانند در هیأت برای جوانانی که به این مراحل رسیدهاند، کار بتراشند. همین که جوان دوست دارد بیاید و یک کاری را برای امام حسین انجام دهد، اگرچه نعلبکی شستن، استکان شستن باشد، بسیار ارزشمند است. این سازماندهیها واقعا ایجاد تربیت میکند، یعنی ما بیاییم و سازماندهیهای مختلفی را برای جوانان در هیأتهایمان ایجاد کنیم. برنامههای علمی، برنامههای اردویی، در کار هیأتی ما خیلی مهم است. هیئات ما باید مراکز فرهنگی و ولایی را پشتیبانی کنند، یعنی این نیروی انسانی که در هیأتهای ماست، بتوانند نقش ایفا کنند و سرنوشتساز باشند.*اخیرا ادبیاتی در حوزه هیأت تولید شده و آن هم به نام هیأت تراز انقلاب اسلامی است، تلقی شما از این هیأت تراز انقلاب اسلامی چیست؟ اساساً هیأت باید چه دغدغهای را از انقلاب اسلامی در شرایط حاضر برآورده کند؟ببینید هیأت تراز انقلاب اسلامی یعنی هیأتی که نسبت به مسائل روز و جهان اسلام بی تفاوت نیست. هیأت تراز انقلاب یعنی هیأتی که چشم مدیرش، چشم مداحش و چشم سخنرانش به دو لب مبارک ولی فقیه زمان است. نسبت به تمام مسائل روز احساس تکلیف میکند. هیأت تراز انقلاب ما در مباحث سیاسی سکولار نیست و موضع دارد، اما جناحی هم نیست. موضع سیاسی هیأت تراز انقلاب موضع سیاسی ولی فقیه است، موضع ولایت است نه موضع جناحهای سیاسی. هیأت تراز انقلاب این است که آن مسیر صحیح اسلام ناب محمدی را طی کند.به فرمایش مقام معظم رهبری در دیداری که با ستاد مرکزی هیأت رزمندگان داشتند، آن جا فرمودند که هیأت تراز انقلابی، هیأتی است که در آن علاقهمند اسلام سیاسی باشند، هیأتی است که در مسیر اسلام مجاهد و اسلام مقاتله و اسلام خون دادن حرکت کند. لذا این آن هیأتی است که در تراز انقلاب است و در عین حال اگرچه در عرصه بصیرت در حد اعلی است، در عرصه معرفت هم در حد اعلی است.هیأت آن مدرسهای است که از آن انقلابهای تاریخی نشأت میگیرد. هیأت جایی است که ستونهای کاخ استبداد و استعمار جهان به واسطه کاری که در این هیأت میشود به لرزه درمیآید.حضرت زینب(س) و وجود مقدس حضرت سجاد(ع) نهضت را منتقل کردند و امروز این نهضت به دست ما رسیده است. هیأت جایی است که در حقیقت ما داریم نهضت امام حسین(ع) را نسل به نسل منتقل میکنیم، فرهنگ «هیهات منا الذله» امام حسین(ع) و زیر بار ظلم و ستم نرفتن آن حضرت را منتقل کنیم. پس باید گفت سه رکن هیأت تراز انقلاب اسلامی بصیرت، معرفت و تربیت است.*با توجه به شرایط امروز از نظر شما در رابطه با هیأتهای ما به چه مسائلی باید به دید تهدید نگاه کرد؟من اگر بخواهم خیلی کلی این بحث را مطرح کنم باید یک گریزی به صحبتهای فرانسیس فوکویاما و جفری هالورسون و هانتینگتون و طرحهای آنها بزنم. وقتی صحبتهای اینها را نگاه میکنیم، آنها به این جمعبندی رسیدهاند و آن را ابراز کردهاند، که میگویند ما باید بحث نهضت حسینی را تحریف کرده و بحث مهدویت را بین شیعیان دچار خرافات کنیم و برای اینکه به این دو هدف دسترسی پیدا کنیم باید مرجعیت و ولایت فقیه را خط بزنیم و یا اینکه مرجعیت جدید برای شیعیان بتراشیم، آن موقع است که میتوانیم نهضت حسینی و بحث مهدویت را دچار تحریف و خرافات کنیم.در اولین اقدامی که آنها انجام دادند، تشیع انگلیسی را راهاندازی کردند، تشیعی که مرکز ثقل آن در آمریکا و انگلیس است و از جهت مالی توسط آنها تامین میشود. طیف شیرازی، هجمه سنگینی را به سمت علما و نظام اسلامی راه انداختند و آنها را مورد هدف قرار دادند. در شبکههای مختلف ماهوارهای شروع به تخریب این وجههها کردند و از هیچ توهینی هم فروگذار نکردند.تحریفاتی که این جریان به وجود آورده است بیشتر تحریف معنوی است. استاد مطهری میفرمایند تحریف معنوی خیلی مهمتر و عمیقتر و اثرگذارتر از تحریف لفظی است. تحریف معنوی آنها چیست؟ مهمترین کاری که کردند این بود که گفتند کار امام حسین(ع) قابل پیروی کردن نیست و مختص به زمان خودش بوده است. لذا تشیع انگلیسی هیچ مواجههای از جهت جهاد و ایستادن مقابل ظلم و ستم، با دشمن ندارد، اصلا اینها هیچ مخالفتی با استکبار ندارند. عزاداری آنها هم هیچ لطمهای به منافع آمریکا و انگلیس نمیزند، لذا حمایت هم میشوند. این بزرگترین تحریفی بود که انجام شد.دومین تحریف آنها در بحث نهضت امام حسین(ع)، این بود که به یک سری از کارها و اعمالی که انجام آن توسط علمای دین منع شده بود، دامن زدند. علمای دین ما، برای اینکه وجهه تشیع دچار خدشه نشود فرمودند که از بعضی اعمال پرهیز شود، مثلاً مطرح کردند که در مقام اهل بیت غلو نکنید، یا فرمودند در عزاداریها افراط نکنید مثلاً توصیه کردند کارهایی مثل زنجیر تیغدار زدن، قمهزنی، قلاده گردن انداختن، استفاده از اشعار سخیف و صداهای سگ درآوردن و... انجام نشود چراکه دشمن سوء استفاده میکند. در حقیقت یکی از آفتهایی که توسط این طیف ایجاد شد همین بود، یعنی در حقیقت چهرهی بسیار نامناسبی از شیعه توسط آنها معرفی شد.بحث هیأت سکولار نیز یکی از آفتهایی است که میتواند گریبانگیر هیئات ما شود. حذف عالم دین از هیئات نیز به نظر من جزء آفتها است، چون وقتی عالم دین نباشد شبهاتی که میآید، همینطور بیپاسخ باقی میماند. به طور کلی به نظر من الان بزرگترین آفتی که ممکن است هیئات ما دچار آن شوند همین بحث تشیع انگلیسی و طیف شیرازی است که باید بسیار مواظبت کرد.*شما به تحریفات لفظی و معنوی اشاره کردید، به نظر شما در حال حاضر چه تحریفات معنوی و لفظی ای را میتوانیم در نظر بگیریم؟ به عنوان مثال در بحث قمهزنی اینها به این روایت استناد میکنند که حضرت زینب سر خود را به چوبه محمل زدند که به نظر میرسد روایت مبهمی باشد.من به صورت کلی به این سوال پاسخ میدهم و مصداق را کمتر عرض میکنم. یک سری مطالب وجود دارد که شاید سند تاریخی هم داشته باشد، به استناد این فرمایش امیرالمومنین(ع) به امام حسن مجتبی(ع) که فرمودند: «یا بنی لا تقل ما لا تعلم»، چیزی را که نمیدانی نگو، بعد میفرمایند: «و لا تقل کل ما تعلم»، همه آنچه را هم که میدانی نگو. ببینید یکی از مباحثی که ما در بحث کار تخصصی مداحان عزیز داریم این است که حتماً مداح سند مطلبی را که میخواهد نقل کند دیده باشد، اگر ندیده اند واقعاً نقل نکند. حتی یک سری مباحث وجود دارد که سند آن را دیدهاند اما اینها در مقتضیات زمان امروز نباید بیان شود و باید از آن پرهیز شود، آن هم عباراتی است که ما گاهی در مقاتل میبینیم که اگر این را نقل کنیم در حقیقت استخفاف شأن اهل بیت صورت میگیرد، ما باید به اینها دقت کنیم و اینها را بیان نکنیم.و یا به عنوان مثال در عرصه زبانحال بعضیها خیلی افراط میکنند، یعنی زبانحالهایی را به اهل بیت نسبت میدهند که اینها ریشه تاریخی و روایی و مقتلی ندارد. نکتهای که در این بحث تحریفات لفظی خیلی حائز اهمیت است، مطلبی است که مقام معظم رهبری هم به این نکته تاکید فرموندند که مطالبی که شما میخواهید برای مردم نقل کنید حتما به بُعد عقلانی آن توجه کنید، یعنی هم عقل خودتان بتواند آن را درک کند، هم عقل مخاطبتان. چرا که حتی ما حدیثهایی داریم که همه مردم نمیتوانند آن را حمل کنند.روایتی داریم که امیرالمومنین(ع) میفرمایند: «ان حديثنا صعب مستصعب، لا يحتمله الا ملك مقرب او نبى مرسل او عبد مومن امتحن اللّه قلبه بالايمان»، حدیث ما، بسیار سخت و سنگین است، بعضی از این مفاهیم مربوط به ما را نمیتوانند تحمل کنند مگر ملائک مقرب الهی، یا پیغمبران الهی، یا آن بندههایی که واقعا قلبشان با ایمان امتحان شده است، هر کس نمیتواند درک کند. به همین جهت به این بُعد عقلانی حتما توجه شود، یعنی مطالبی که واقعاً عقل عقلا آن را نمیتواند حمل و تحمل کند، برای مردم تبیین نکنیم.در تحریفات لفظی علامه جعفرعاملی که لبنانی هستند میگویند که تعداد روضههایی که مطلقا دروغ هستند و در افکار عمومی وجود دارند، خیلی زیاد نیست، اما ایشان میفرمایند که روضههای اختلافی به نسبت قابل توجهی وجود دارد. ما به مداحان توصیه میکنیم که این روضههایی که علما در مورد آن اختلاف نظر دارند، را بدانند که هر عالمی راجع به این روضههای اختلافی چه نظری دارد. روضههایی که مطلقاً صحیح است را برای مردم تبیین کنند، مثلا لهوف سید ابن طاووس منبع قرار بگیرد، نفس المهموم شیخ عباس قمی که چون ایشان محدث و متخصص بودند، واقعا منبع خیلی خوبی است. از یک سری منابع هم تا تخصص کافی را پیدا نکردهاند پرهیز کنند، مثل اسرار الشهاده دربندی، روضهالشهدای ملا حسین واعظ کاشفی سبزواری، منتخب طریحی، محربالقلوب نراقی.به طور کلی باید دقت کرد که تا قرن هفتم منابعی که به دست ما رسیده است را بیشتر ملاک کار خود قرار دهند، از قرن هفتم به بعد باید دقت شود. اما باز هم تأکید میکنم، خطر مطالبی که دارای تحریف لفظی است، صدمات بسیار کمتری از تحریف معنوی دارند.یکی از تحریفات معنوی این است که میگویند نهضت امام حسین(ع) برای ما قابل تبعیت نیست و آن را منحصر در آن مقطع زمانی نمودهاند و میگویند ما یزید زمان یا شمر زمان نداریم! امام حسین(ع) فرمودند: «إِنِّيْ لا أَرَيَ الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَةً وَالحَياةَ مَعَ الظّالِمِينَ إِلّا بَرَما» این برای کل تاریخ است، زندگی در ذلت این ننگ برای یک انسان آزاده است اما مرگ در راه هدف و عقیده این در حقیقت عزت انسان است.دومین تحریف معنوی که باید خیلی دقت شود این است که ما بیاییم نتیجه عزاداری امام حسین(ع) را با هدف عزاداری جابهجا کنیم، نتیجه عزاداری امام حسین(ع) چیست؟ یکی آمرزیده شدن گناهان است، یکی از نتیجههای گریه و مجلس عزاداری امام حسین، اجر و ثواب است، یکی از نتیجههایش بهشت است، اینها هدف نیستند، اینها نتیجههای عزاداری هستند. دشمن میخواهد جای این دو را با هم عوض کند و بگوید که خود گریه و اجر بردن و بهشت رفتن هدف است، ما میگوییم نه، هدف این است که به خود امام حسین(ع) برسیم، هدف این است که به مرام امام حسین(ع) برسیم، به آن خطی که امام حسین(ع) ترسیم کرده است برسیم، این هم دومین تحریف معنوی است که به این دو باید خیلی دقت کنیم.*به لحاظ شرایطی که الان در جهان اسلام حاکم است و توصیههای مکرری که حضرت آقا بر روی بحث وحدت دارند، به نظر میرسد که هیأتهای مذهبی باید خیلی به این نکته توجه داشته باشند اما از طرف دیگر در دین خیلی به موضوع تبری تاکید شده است، جمع بین موضوع تبری و وحدت چگونه است؟تبری با فحش و ناسزا و سب و بیادبی، دو تا چیز متفاوت است، باعلاوه بر اینکه خود تبری و حتی لعن هم شرایطی دارد، شرایط و مقتضیات، حتماً باید لحاظ شود. به همین جهت در حال حاضر به خاطر شرایطی که داریم توصیه میکنیم که مداحان و هیئات عزیز ما تأسی به خود اهل بیت علیهمالسلام کنند، ببینند اهل بیت در دورهای که با خلفای جور زندگی میکردند چه سیره و روشی داشتند، همان را عمل کنند.به عنوان مثال وقتی ما میبینیم که امیرالمومنین(ع) در خیلی از زمینهها با خلفای سهگانه همکاری میکنند، در حکومت به آنها کمک میکنند، وقتی ما میبینیم که امام حسن مجتبی(ع) در نماز جمعه بعضی از خلفا حضور پیدا میکنند، یا اینکه حضرت امام رضا(ع) علی الظاهر ولایت عهدی مأمون را قبول میکند، اگرچه شرط و شروطی میگذارد که مثلاً در عزل و نصبها و در مسائل مختلف دخالتی نکنند، اینها همه نشانه این است که مقتضیات زمان نکته بسیار مهمی است.ما امروز بایستی بدانیم که دشمن مشترک و اصلی جهان اسلام چه کسی است. باید گفت اهل تسنن غالباً محب اهل بیت هستند، غالب آنهایی هم که در فرقههای مختلف اهل تسنن هستند قائل به این هستند که امیرالمومنین(ع) از جهت تفضل بر خلفای قبل خودش افضل است و بر آن عنوان امامت مفضول بر فاضل، نهادهاند. خودشان قائل بر این هستند که حضرت علی(ع) بر آنها افضل است.ما میگوییم که اگر ما با اهل تسنن هم میخواهیم بحث عقیدتی انجام دهیم باید با منطق باشد، ما اگر میخواهیم صحبتی کنیم و از عقاید خود دفاع کنیم، باید استدلالهای کاملاً عالمانه در محافل علمی باید صورت بگیرد، اما هرگونه شعر، مطلب و محتوایی که امروز در حقیقت این وحدت بین شیعه و سنی را خدشهدار میکند، چون به نفع دشمن ما است و دشمن ما از آن سوء استفاده میکند، بایستی از آن پرهیز کرد، که سیره خود اهل بیت هم همین بوده است.من آخر کلامم را به این ختم میکنم که ما مطالعه کنیم، همانطور که اهل بیت در ملاء عام آن برخوردی که با خلفا و اهل تسنن داشتند، ما هم امروز همان سیره اهل بیت را دنبال کنیم. ما خودمان یا باید مقلد باشیم یا مجتهد باشیم و یا باید عمل به احتیاط کنیم. اگر مقلد هستیم باید ببینیم مراجع ما چه میگویند. مراجع ما امروز هرگونه عملی که وحدت بین شیعه و سنی را خدشهدار کند، جایز نمیدانند. انشاالله دوستان این را عنایت داشته باشند و بیشتر به جنبهها استدلالی و عقلی در مباحث مربوط به این مسائل بپردازند.منبع:مهر