*چرا بر برپایی مجالس عزاداری امام حسین(ع) تأکید شده است؟
-از بدیهیات وجدان انسانی آن است که انسان در سوگ عزیزانش، به حزن و اندوه مینشیند و در فراق آنان، گریان و نالان میشود و عقل عملی هم از آن نهی نمیکند. حوادث گذشته هر جامعه، حامل تجربیات و درسهای گرانبهایی است که با زحمت بسیار و قیمت گزاف به دست آمده است و میتواند در سرنوشت و آینده آن جامعه تأثیر عظیمی داشته باشد.
عزاداری یکی از شعائر دینی است که در قرآن کریم به بزرگداشت این شعائر توصیه شده است
یکی از این سرمایههای بی نظیر واقعه کربلا است، عقل حکم میکند، چنین سرمایههایی باید حفظ و احیا شده و مورد بهرهبرداری قرارگیرد. از جهت دیگر، همه افراد، در مقابل کسانی که برای بیداری و حفاظت از باورهای دینی و ارزشهای اخلاقی آنان تلاش و جانفشانی کردهاند، وظیفه شکرگزاری دارند و برپایی مجالس عزاداری امام حسین(ع) به نوعی تشکر و قدردانی از رنجها و مرارتهایی است که آن حضرت و یارانش در راه بیداری و بصیرتبخشی به بشریت متحمل شدند.
عزاداری فریاد ستمدیدگان علیه ستمگران است. عزاداری یکی از راههای ابراز محبت به اهل بیت(ع) و اولیای الهی است. عزاداری یکی از شعائر دینی است که در قرآن کریم به بزرگداشت این شعائر توصیه شده است. عزاداری مطابق سیره و سنت پیامبران الهی و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) است.
*چگونه میتوان از نهضت آگاهیبخش امام حسین(ع) در جامعه بهره برد؟
-انسان موجودی اجتماعی و دارای حالتها و رفتارهای گوناگون است که در رویارویی با برخوردهای اجتماعی، واکنشهای متفاوتی دارد. سوگواری، بازتاب یکی از این برخوردهاست که از عواطف انسانی بر میخیزد و با رفتارهایی مانند گریستن و فریاد زدن به دلیل از دست دادن نزدیکان همراه است. بدین ترتیب، گونهای تخلیه روحی و روانی صورت میپذیرد.
مراسم عزاداری سالار شهیدان، فرهنگی پر بار و سنتی شکوهمند است که تاریخی مقدس و جغرافیایی آسمانی، آن را در بر گرفته است. این عزاداریها با گذشت زمان، به یک جنبش اجتماعی تبدیل شده و بخشی از فرهنگ مردم شده است. هر چند نوع و شکل آن از فرهنگ بومی آنان سرچشمه میگیرد، ولی همه آنها در ابراز حزن و اندوه مشترکند. البته هر چه فرهنگ پر بارتر و ژرفتر باشد، این آیین با پیامرسانی بیشتری برپا داشته میشود.
یکی از عنصرهای اصلی در هر سوگواری، زنده کردن یاد و خاطره عزیزی از دست رفته و از سر گرفتن ماتم و مصیبت او است
عاشورا، حادثهای است که در زمان و سرزمین معینی رخ داده است. با این حال، همانند قرآن و دیگر احکام آسمانی، با غیب پیوندی جدانشدنی دارد. عاشورا، مفهومی آسمانی است که هماره در زندگی یک مسلمان جریان دارد. هر چند این حادثه در سال 61 هجری روی داده، ولی حصار زمان را در هم شکسته و جاودان شده است. بنابراین، یادبود آن، هرساله با چنان شور و التهابی برگزار میشود که گویی هم اینک رخ داده است و این تکرار هرگز از شکوه آن نمیکاهد.
یکی از عنصرهای اصلی در هر سوگواری، زنده کردن یاد و خاطره عزیزی از دست رفته و از سر گرفتن ماتم و مصیبت او است و دیگر عنصرها در پرتو همین یادکرد، به پایداری و پویایی فرهنگ عزاداری میانجامد. در این میان سوگواری عاشورایی، برقراری گونهای ارتباط عاشقانه با عاشوراییان و بازتاب دهنده اصل تولاّی اهل بیت(ع) و تبرّی از ستمپیشگان گذشته، حال و آینده است.
با برپایی آیین عزاداری، شرکتکنندگان در آن از ستمکاری گروه باطل و مظلومیت سپاه حق آگاه میشوند که اگر این اهداف به نحو مطلوب پیاده شود، سرمشق گرفتن از نهضت آگاهیبخش امام حسین(ع) در جامعه، نهادینه میشود، در این حالت، محفلهای سوگواری به مکتبی برای آموختن درس پایداری و ستمستیزی تبدیل میشود، همزمان با آن، بینش دینی مردم، درباره مفهوم عدالت و آزادی در مسیر اصولی و ناب آن جهت خواهد یافت.(1)
*آیا «عقل»، عزاداری را میپذیرد؟
1-فطری بودن سوگواری
از بدیهیات وجدان انسانی آن است که انسان در سوگ عزیزانش، به حزن و اندوه مینشیند و در فراق آنان، گریان و نالان میشود. رفتار هر انسان آراسته به اخلاق انسانی، هنگام از دست دادن یار، عزیز و بزرگی چنین است. درست به همان شکل که آدم بر هابیل، یعقوب بر یوسف، پیامبر(ص) بر حمزه و سایر عزیزانش گریستند، حال هر چه مقام و عظمت شخصیت از دست رفته والاتر باشد، شیوههای بیان این سوگمندی بیشتر و پررنگتر میشود و صورتی عقلانی پیدا میکند.
تشیع، مکتب امامت است و امامت، بر پایه ارتباط قلبی و عاطفی امت و امام استوار شده است. حال اگر این ارتباط قلبی و عاطفی، آن گونه عمیق است که پس از 1400 سال نیز با ذکر و یادآوری مظلومیت امامی چون حسین بن علی(ع)، اشک در چشمان شیعه پیرو او حلقه میزند، میتوان آن را غیر عقلانی خواند و به ملامتش پرداخت؟(2)
2- اصل اباحه
حوادث بزرگی که انسانها باید از آن بیاموزند از سرمایههای عظیم هر ملت، بلکه تمام بشریت است و عقل حکم میکند، چنین سرمایههایی حفظ و احیا شود
اصل اباحه به بیان این نکته میپردازد که اساس قضاوت در خصوص رفتارها جایز بودن و مباح بودن آن است، مگر آنکه دلیلی بر جایز نبودن آن یافت شود. بنابراین، چون دلیلی بر حرام بودن عزاداری نداریم تا هنگامی که به عمل ناشایست خارج از اصل عزاداری آلوده نشود، امری جایز است.(3)
3- تأثیر حوادث گذشته بر سرنوشت جوامع
حوادث گذشته هر جامعه میتواند در سرنوشت آن جامعه و جوامع دیگر، آثار عظیمی داشته باشد. اگر حادثه، حادثه مفیدی بوده و در جای خود دارای آثار و برکاتی بوده است، بازنگری، بازسازی و زنده نگهداشتن آن میتواند آثار و برکات زیادی داشته باشد و فراموش کردن آن موجب خسارتهای جبرانناپذیری برای جامعه بشری است؛ زیرا حوادث مهمی که در تاریخ ملتها به وجود میآیند هزینههای زیادی را برای ملتها به همراه دارد، چه هزینههای مادی و چه هزینههای معنوی؛ نظیر از دست دادن انسانهای بزرگ، رنج و مشقت و محرومیتهای یک ملت و....
بنابراین، این حوادث بزرگ و درسها و تجربههایی که انسانها باید از آن بیاموزند از سرمایههای عظیم هر ملت، بلکه تمام بشریت است و عقل حکم میکند، چنین سرمایههایی حفظ و احیا شده و مورد بهرهبرداری قرارگیرد.
اگر این مکتب انسانساز، نسل به نسل بین انسانها منتقل شود، بشریت میتواند به ازای هزینهای که برای آن متحمل شده است، از آن سود ببرد
*به سؤال قبلی بر گردیم، چرا با وجود حوادث بسیار تلخ در تاریخ، باید حادثه عاشورا گرامی داشته شود؟
-بیشک، حادثه عظیم عاشورا که داری ابعاد متعددی است، یکی از حوادث پر هزینه برای بشریت بوده است؛ چرا که با هزینهای چون شهادت امام معصوم(ع) و یاران باوفای آن حضرت و رنج و سختی کشیدن خانواده و اطفال آن حضرت و... به دست آمده است. از طرف دیگر، این حادثه یک حادثه و واقعه شخصی نبوده است، بلکه واقعه کربلا و شهادت امام حسین(ع) و یاران با وفایش یک مکتب است که دارای درسها و اهداف و عبرتهایی همچون توحید، امامت، امر به معروف و نهی از منکر، حقیقت خواهی، ظلم ستیزی، کرامت نفس، عزت و... است.
اگر این مکتب انسانساز، نسل به نسل بین انسانها منتقل شود، بشریت میتواند به ازای هزینهای که برای آن متحمل شده است، از آن سود برده، حداکثر بهرهبرداری را بنماید. ولی اگر خدای نخواسته این حادثه فراموش شده، یا تحریف گردد، بیشترین ضرر متوجه جامعه بشری و مخصوصاً جامعه دینداران میشود.(4)
4- وجوب شکر منعم
در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که مشروعیت، بلکه رجحان عزاداری و اقسام آن را اثبات میکند
از منظر عقلی، قدردانی و سپاسگذاری از خدمات دیگران و کارهای نیک آنها نیکو و لازم است و چنانچه این خدمت فداکارانه و ایثارگرانه هم باشد، شکر و سپاس، لزوم بیشتری پیدا میکند. از این رو، امام حسین(ع) که در راه عظمت اسلام، زنده نگهداشتن قرآن و حمایت از مسلمانان به قیام پرداخته و همه چیز را در این راه تقدیم کرده، شایسته سپاس است. بنابراین، گرامیداشت یاد و راه او و ابراز احساسات به ساحتش، کمترین و کوچکترین کاری است که میتوان انجام داد.(5)
*قرآن کریم، چه نگاهی به مفهوم عزاداری دارد؟
-در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که مشروعیت، بلکه رجحان عزاداری و اقسام آن را اثبات میکند، که در اینجا به چند نمونه اشاره میکنیم:
1. عزاداری فریاد ستمدیدگان علیه ستمگران
قرآن کریم میفرماید: «لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِم»؛(6) خداوند متعال فریاد زدن به بدگویی را دوست ندارد، جز برای کسانی که مورد ستم قرار گرفتهاند.
هر چند ظلم دارای اقسام و مراتبی است، اما بزرگترین ظلم آن است که به حقوقی که خداوند برای برخی از افراد قرار داده است تجاوز شود و از جمله آن حقوق، حق ولایت و امامت است.
بیتردید امام حسین(ع) یکی از کسانی است که خداوند متعال حق ولایت و حاکمیت برای ایشان قرار داده است و یزید و یزیدیان جزو طاغوت و غاصب حاکمیت الهیاند و یقیناً شهادت امام حسین(ع) توسط یزید ظلم بزرگی در حق امت اسلامی است. آیا جامعه اسلامی در برابر چنین حادثهای اندوهبار و غمناک که در آن فرزند نازنین پیامبر اکرم(ص) را به شهادت رساندند، باید دست روی دست گذاشته و سکوت نماید، یا وظیفه بسیار سنگینی بر دوش دارد؟ بر طبق آیه کریمه، باید فریاد برآورد و به افشاگری و بدگویی آشکار و رسوایی ستمگران پرداخت و چهره کثیف و زشت آنان را روشن کرد و با زبان شعر و مدیحهسرایی و بیان مصایب و گردهماییهای گسترده، برائت و بیزاری از دشمنان خدا را اعلان کرد. به طور یقین فریادها و عزاداریهایی که در این راستا باشد از مصادیق «جهر من القول» است که خداوند متعال آن را دوست دارد.
2. عزاداری و ابراز محبت به اهل بیت(ع)
اگر شیعیان در مصیبت ائمه(ع) عزاداری و گریه میکنند، به این دلیل است که آنان محبوب شیعیان هستند و تار و پود وجودشان، با عشق و محبت آنان عجین شده و این اظهار محبت در حقیقت ادای حق رسالت است؛ چرا که پیامبر(ص) در ازای رسالت و هدایتگری خویش، فقط مودتِ ذیالقربی را طلب کرده است.(7) با توجه به اینکه خود اهل سنت گفتهاند که منظور از قربی حضرت فاطمه(س)، حضرت علی(ع) و فرزندان اوست(8) و محبّ واقعی کسی است که در شادی آنان مسرور و در مصیبت آنان اندوهگین باشد و این اختصاص به زمان رسول اللّه(ص) ندارد، بلکه برای تمام زمانها و همه مسلمانان ثابت است و هر مسلمانی در هر کجا و هر زمان موظف به ادای حق رسالت است.(9)
اگر شیعیان در مصیبت ائمه(ع) عزاداری و گریه میکنند، به این دلیل است که آنان محبوب شیعیان هستند و این اظهار محبت در حقیقت ادای حق رسالت است
3. عزاداری و بزرگداشت شعائر الهی
قرآن کریم میفرماید: «وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَی الْقُلُوبِ».(10) شعائر در لغت به معنای علامت آمده است. مقصود از بزرگداشت شعائر الهی، بزرگداشت نشانههای دین و اطاعت خداوند و آیین ابراهیم(ع) است که در اسلام تبلور یافته است. از این رو به طور عموم میتوان استفاده کرد که هر زمان یا در هر مکان فعل یا عملی که یاد خدا و زمینه تقوی و رشد معنوی و روحی را فراهم آورد، در صورتی که در چارچوب قوانین و دستورات اسلام قرار داشته باشد جزو شعائر الهی به شمار میرود و به طور مسلم مراسم عزاداری برای بندگان خاص خداوند که به حق قرآن ناطق و حج مجسم بودند و برای اعتلای کلمه توحید جان خود را قربانی ساختند، از بارزترین نشانهها و شعائر الهی است. چرا که در این مراسم جز فراگیری مسائل دینی و یادآوری شهامتها و ایثارگری شهیدان بزرگ اسلام، سخن دیگر طرح نشده و سخن از دشمنی با دشمنان خدا و دوستی با دوستان خدا گفته میشود.(11)
4. سوگواری حضرت یعقوب(ع) در فراق حضرت یوسف(ع)
قرآن کریم میفرماید: «یا أَسَفی عَلی یُوسُفَ وَ ابْیَضَّتْ عَیْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ»؛(12)وا اسفا بر یوسف! و چشمان او از اندوه سفید شد، امّا او خشم خود را فرو میبرد (و هرگز کفران نمیکرد).
حضرت یعقوب(ع) در جدایی فرزند خود دچار حزن و اندوه فراوانی گشت، به طوری که سالیان درازی در غم حضرت یوسف(ع) اشک ریخت تا دیدگانش سفید شد و بینایی خود را از دست داد. فرزندان حضرت یعقوب(ع) از بسیاری گریه و حزن پدر به ستوه آمده و گفتند: «قالُوا تَاللَّهِ تَفْتَؤُ تَذْکُرُ یُوسُفَ تَکُونَ حَرَضاً أَوْ تَکُونَ مِنَ الْهالِکِین»؛(13) به خدا سوگند ـ تو ای پدر ـ همیشه به یاد یوسف هستی و خاطره او را از یاد نمیبری و دست از او برنمیداری، تا حدّی که خود را مشرف به هلاک کنی!
این آیات، گریه طولانی حضرت یعقوب(ع) را از ویژگیهای مهم زندگی آن حضرت یاد کرده است. از آیهای که بدان اشاره شد میتوان نتیجه گرفت که گریه و اندوه هر چند سالیان درازی طول بکشد مانعی ندارد، بلکه مشروع و از ویژگیهای مثبت به شمار میآید.
نمیتوان گفت که عزاداری خلاف سنت پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) است. به ویژه اینکه برای امام حسین(ع) همه ائمه(ع) گریستند و عزاداری کردهاند
*اشارهای به عزاداری انبیای الهی کردید، در سیره ائمه معصومین عزاداری چه جایگاهی دارد؟
-اگر به سیره نبوی و منابع کهن تاریخ اسلام که اکثراً توسط اهل سنت گزارش شده مراجعه شود، همه آنها مؤید این مطلب است که پیامبر اکرم(ص) بارها برای فقدان عزیزان خود گریسته است، در فقدان ابراهیم فرزند خود، همچنین وقتی به زیارت قبر مادرش رفت و بر سر مزار مادر گریست، در فقدان عزیزانی مثل خدیجه و ابوطالب و در شهادت حمزه سیدالشهداء نه تنها گریه کرد، بلکه مردم را تشویق به عزاداری کرد، ابن هشام نوشته در رثای شهدای احد و تعزیه آنها اشعار و مرثیههای فراوانی سروده شد.(14)
امیرمؤمنان علی(ع) در رثای همسرش فاطمه زهرا(س) و پیامبر اکرم(ص) و یاران وفادارش گریست.
از این رو نمیتوان گفت که گریه و عزاداری خلاف سنت و سیره پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) است. به ویژه اینکه برای امام حسین(ع) همه ائمه(ع) گریستند و عزاداری کردهاند.(15)
امام رضا(ع) مجلسی ترتیب میداد و سخنران و مرثیهخوان در آن مجلس به رثای امام حسین(ع) پرداخته و مردم را میگریاندند.(16) دیگر ائمه نیز در سیره خود به عزاداری امام حسین (ع) اهتمام دادهاند.
بنابراین سوگواری و عزاداری در مصیبتها بدعت و ساختگی نیست، بلکه بر اساس سرشت و فطرتی که خداوند در ذات انسان قرار داده، انسان به عزاداری میپردازد. از طرفی مورد تأیید عقل و سیره پیامبر، امامان معصوم(ع) و آیات قرآن کریم نیز است. اندیشهای که وهابیت، امروز ترویجگر آن هستند، بر خلاف آموزههای اسلام و قرآن و سیره اهل بیت(ع) است.
پینوشتها:
1-برگرفته از نماد و سنتهای سوگواری عاشورایی، مجله شمیم یاس، شماره 59، بهمن 1386، ص39.
2-برگرفته از عزاداری امام حسین: رویکردهای نظری و تاریخی، پگاه حوزه، شماره 250، 3 اسفند 1387.
3-سیدمحسن امین عاملی، اقناع اللائم علی اقامة الماتم، تحقیق، محمد البدری، قم، مؤسسه معارف اسلامی، چ1، 1418هـ.ق.م، ص53.
4-برگرفته از سایت ویکی پرسش (عزاداری برای امام حسین(ع))
5-رسول جعفریان، برگهایی از تاریخ، حوزه علمیه قم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ1، 1381، ص61-62.
6-نساء، آیه 148.
7-«قل لا اسئلکم علیه اجراً الاّ المودة فی القربی» (شوری، آیه 23).
8-طبرانی، معجم کبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ2، 1404، ج3، ص47، ح2641. ـ فخر رازی، تفسیر کبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج27، ص166. ـ نورالدین هیثمی، مجمع الزوائد، بیروت، دارالکتب العربی، چاپ سوم، ج7، ص103.
9-تفسیر قرطبی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج16، ص141. ـ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دار المعرفة، 1402هـ ، ج4، ص142. ـ طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفة، 1407، ج25، ص74.
10-حج، آیه 32.
11-برگرفته از عزاداری در پرتو قرآن کریم، پاسدار اسلام، شماره 336، آذر 1388، ص36.
12-یوسف،آیه 84.
13-همان، آیه 85.
14-حافض ابوالمؤید خوارزمی، مقتل، چاپ جامعه مدرسین، ج1، ص88 ، فصل ششم.
15-ابوالمظفر، بسط بن جوزی، تذکرة الخواص، بیروت، دارالکتب العلمیه، ص225.
16-قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، نجف، مطبعه المرضویه، ص112، باب 32.
منبع:فارس