07 بهمن 1400 24 جمادی الثانی 1443 - 12 : 07
کد خبر : ۶۳۱۴۶
تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱۳۹۴ - ۰۷:۱۶
قافله شهادت این بار سرداری را از بین ما جدا کرد که به ادعای دوست و دشمن یکی از با اخلاص‌ترین فرماندهان نظامی ما در طول دوران دفاع‌مقدس و استراتژیک‌ترین فرمانده نظامی در جبهه مقاومت علیه جریان تزویر بود.
عقیق:سایت رویکرد مطلبی را به مناسبت شهادت سردار حسین همدانی منتشر کرد.

اپیزود اول: پادگان دوکوهه اسفندماه سال 89 در تدارک میزبانان نوروز سال 90 است در همان ایام تعدادی از کاروان های دانشجویی برای بازدید از مناطق عملیاتی جنوب در قالب اردوهای راهیان نور وارد خوزستان شده اند.

ما هم از شب گذشته در دوکوهه توقف کرده بودیم، بعد از یک استراحت دل چسب در ساختمان 5 طبقه گردان حبیب صبح زود بعد از صبحانه در محوطه پادگان با جمعی از دوستان مشغول گپ و گفت بودیم. در همان حال که در گوشه ای از پادگان نشسته بودیم دوچرخه سواری با چهره مقتدر به سوی جمع ما آمد اولین بار نبود که می دیدمش ولی هرچقدر فکر کردم به جا نیاوردم همان لحظه که به فکر فرو رفته بودم یکی از دوستانم نهیب زد که سردار همدانی را نگاه کن سوار دوچرخه شده است.

یادم افتاد از عصر گذشته که وارد دوکوهه شدیم این دوچرخه سوار مو سفید چند باری میان حسینیه حاج همت تا ساختمان های 5 طبقه را در نوردیده بود و جماعتی را راهبری می کرد، چون در تاریکی بود و چشم من هم نمی دید نتوانستم تشخیص بدهم. تو همین لحظه که مجددا به فکر فرو رفته بودم نزدیک ما شد و شروع به حال و احوال پرسی از ما کرد.

من در قالب سخنگوی جمع به این بزرگوار توضیح دادم که ما کاروانی از جمع دانشجویان و طلاب هستیم که برای دومین سال متوالی عازم مناطق عملیاتی جنوب شدیم؛ یادم نیست در آن زمان چه خبر مهمی مطرح بود ولی من به ذات شغل خبرنگاری هم وارد یک گپ و گفت سیاسی با سردار شدم چند لحظه سکوت کرد، به حرف هایم فکر کرد و ادامه داد: دوستان عزیزم از من سرباز خسته دل به شما نصحیت شما موظف به حرکت در یک خط هستید آن هم حرکت در خط ولایت است و خروج از این مسیر شما را به هلاکت می رساند.عمق جملاتش زیاد بود اما به ذات جوانی آن موقع متوجه حرف هایش نشدم به زودی از جمع با جدا شد و همانطور که زیر نظرش داشتم دوچرخه خود را در مقابل یکی از ساختمان های 5 طبقه پادگان دوکوهه قرارداد و بدون هیچ تشریفاتی به مقر ستاد پذیرایی پادگان رفت.

اپیزود2: وقتی از فرماندهی سپاه تهران خلع شد برایم سوال پیش آمد که چرا ماموریت سردار خیلی زود تمام شد. اما با تحقیقاتی که انجام دادم به زودی متوجه شدم که این تغییر مسئولیت برای ماموریت بزرگ بوده است. سردار همدانی حالا با یک حکم ویژه در جایگاه یک مستشار بین المللی نظامی مسئول سازماندهی نیروهای جیش الشعبی سوریه یا همان بسیج مردمی خودمان بود؛ به خوبی کار خود را به سرانجام رساند در همان کشا کش ماموریت های عظیم بود که  خبر مجروح شدن سردار آمد؛ ماه رمضان بود دل نگران شدم به سراغ یکی از همرزمان قدیم اش رفته ام خیالم را راحت کرد خبر شایعه ای بیش نبود صبح دیروز که خبر شهادتش آمد همین حالت ها را داشتم به دنبال تکذیب خبر بودم اما این آرزو با اعلام رسمی خبر بطلانی بر آن کشیده شد.

اپیزود3: بسم الله الرحمان الرحیم. بازهم دلباخته دیگر از حضرت بقیه الله اعظم به غافله یاران شهیدش پیوست. این بار بازهم عده ای دوباره ساز ناکوک خود را در مقابل این سردار بی ادعا جبهه مقاومت به صدا در آوردن و درافشانی کردند که " به درک، به ما چه ربطی دارد، می خواست نره، مگه ما زورش کردیم".

این حرفا جای تعجب برایم ندارد سال ها است که ما در مقابل جماعتی ایستادیم که باید بفهمند که جنگ جبهه باطل علیه آرمان های انقلاب اسلامی در جای دیگری شکل گرفته و جغرافیای اسلام خارج از سرزمین مادری ماست. حالا که شرایط بدین شکل رقم خورده و هر مدعی برای خود در جایگاه قضاوت، جهاد کفایی علیه جبهه تزویر را زیر سوال می برد باید به یقین به دوستانم آوینی وار تذکر دهم اگر خون شهدای والامقام مدافع حرم در این چند ساله نبود به یقین وضعیت ما چیزی خارج از دایره تصور کنونی بود. در این فرصت کوتاه حالا که خون شهید بزرگواری دیگری بر زمین ریخته شده است با ایمان مملوء از یقین می گویم که خون های ریخته شده بر زمین آغاز فتح الفتوح جبهه مقاومت است؛ ان شا الله.

منبع:فارس

گزارش خطا

مطالب مرتبط
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: