06 آبان 1400 22 (ربیع الاول 1443 - 44 : 19
کد خبر : ۶۲۳۱۹
تاریخ انتشار : ۰۵ مهر ۱۳۹۴ - ۱۹:۰۵
کرسی خارج فقه آیت الله‌ العظمی‌ تبریزی
درچهارمین جلسه درس خارج فقه مرحوم آیت الله‌العظمی‌ شیخ جواد تبریزی،با موضوع صلاة، وتیره یا نافله عشاء مورد بحث قرار می گیرد.
عقیق: تقریر کامل درس این مرجع فقید شیعه را به جویندگان طریق علم و فقاهت تقدیم می‌کنیم.

 بسم الله الرحمن الرحيم
*فضیلت ایستاده خواندن نماز وتیره
صاحب عروه قدس‌سره فرمود: صلاة وتیره که همان نافله صلاة عشا است، گرچه نشسته خوانده می‌شود، اما نمازگزار می‌تواند دو رکعت ایستاده اتیان کند و فرمود: ایستاده اتیان کردن افضل است. در صحیحه فضیل‌بن یسار {وسايل ج4، ص25، ح2} امام علیه‌السلام تقیید فرمود: «والفریضة والنافلة احدی و خمسون رکعة، منها رکعتان بعدالعتمة جالسا، تُعَدُّ برکعةٍ...» دو رکعت نشسته نافله است که یک رکعت حساب می‌شود و در مجموع پنجاه ویک رکعت می‌شود. ایشان فرمود: قیام افضل است، جایز است قائماً این دو رکعت را بخواند. ایشان از کجا این مطلب را استفاده کرده است؟
کأنّ از موثقه سلیمان‌بن خالد {وسايل، ج4، ص51، ح16} استفاده فرموده است «محمد‌بن الحسن باسناده عن الحسین‌بن سعید، عن عثمان‌بن عیسی» به واسطه عثمان‌بن عیسی موثقه گفتیم، «عن ابن مسکان- عبدالله‌بن مسکان- عن سلیمان‌بن خالد، عن ابی‌عبدالله علیه‌السلام قال: صلاة النافله. .. و اربع رکعات بعدالمغرب و رکعتان بعدالعشاء الاخرة» که برای صلاة عشا دو رکعت خوانده می‌شود «یُقرَأُ فیهما مائةُ آیةٍ قائماً او قاعداً» در دو رکعت بعد از حمد، صد آیه قائماً یا قاعداً می‌خواند «والقیامُ افضلُ» قیام افضل از جلوس است «و لا تَعُدَّهما مِن‌الخَمسین» این دو رکعت، جزء پنجاه نماز شبانه‌روز نیست، بلکه زائد بر آن‌ها است که اگر شخص این دو رکعت را نشسته بخواند، پنجاه و یک رکعت حساب می‌شود. پس فتوای صاحب عروه قدس‌سره هم مطابق این روایت است.
و در روايت حارث‌بن مغیره النَصریّ، {وسايل، ج، 4 ص48، ح9} مرحوم كليني نقل می‌کند: «عن محمد‌بن یحیی عن احمد‌بن محمد، عن علی‌بن حدید» سند به خاطر علی‌بن حدید در این روایت ضعیف است «عن علی‌بن نعمان، عن الحارث‌بن مغیره النصری» این سندِ کلینی قدس‌سره است. ولکن شیخ قدس‌سره این روایت را به سند دیگری نقل کرده است «و باسناد الشیخ عن احمدبن محمد‌بن عیسی، عن علی‌بن النعمان، عن الحارث المغیره النصری که در این سند، علی‌بن حدید نیست و روایت من حیث السند، صحیحه به حساب می‌آید قال: «سمعت اباعبدالله علیه‌السلام» حارث می‌گوید: از امام صادق علیه‌السلام شنیدم «یقول: صلاة النهار ستّ عشرة رکعةً، ثمانٍ اذا زالت الشمس» این قرینه است که نافله نماز ظهر باید بعد از دخول وقت خوانده شود «و ثمانٍ بعدالظهر» هشت رکعت هم بعداز ظهر است، که نافله عصر می‌شود. و اربعُ رکاتٍ بعدالمغرب یا حارثُ لا تَدَعهُنَّ فی سَفَرٍ ولا حضر، این چهار رکعت مغرب، در سفر، ساقط نمی‌شود چون‌که مغرب، تقصیر نمی‌شود، پس نافله مغرب را رها نکن. «و رکعتان بعد العشاء الآخره» دو رکعتی که بعد از عشای آخره است «کان أَبی یصلِّیهما و هو قاعد» امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: پدرم این‌ها را نشسته می‌خواند «و انا اُصلِّیهما و اَنا قائم» من آن دو رکعت را ایستاده می‌خوانم. چنین گفته‌اند که امام باقر علیه‌السلام بدنش ثقیل بود، لذا قیام برایشان مشکل بود و نوافل را نشسته می‌خواند ولکن امام صادق علیه‌السلام که می‌فرماید: من ایستاده می‌خوانم، به جهت این که بدنش سبک بود. لذا در مانحن فیه علاوه بر اینکه تخییر را می‌رساند، ممکن است به آن وجهی که گفته شد، افضلیت قیام هم فهمیده شود. این فتوای صاحب عروه می‌شود.
در روایات ما، چهار رکعت بعداز صلاة عشاء وارد شده است، دو رکعتش، نشسته بود که در صحیحه فضیل‌بن یسار چنین داشت که {ركعتان بعد العتمة جالساً تعدّ بركعة} که پنجاه ویک رکعت تمام شود. دو رکعت دیگر هم که مقبول پیش عامّه {هم} هست که بعد از صلاة عشا می‌خوانند، ابتداء حمد را می‌خوانند و بعد آیه می‌خوانند. اهل‌سنت، سوره اتیان نمی‌کنند بلکه آیه می‌خوانند. در ما نحن فیه استحباب صلاة ثانی محل تأمل است چون موافق با عامّه است. و در روایات هم نافله، پنجاه ویک رکعت شمرده شده است، لذا دو رکعت دیگر اگر از نوافل شب و روز باشد، پنجاه وسه رکعت می‌شود. و در ما نحن فیه مشکل است که این را قبول کنیم و احتمالاً امام علیه‌السلام برای رعایت تقیّه، این را فرموده است.
ببينيد در صحیحه عبدالله‌بن محمد حجّال {وسايل، ج4،ص253، ح15} می‌فرماید: «و باسناد الشیخ عن محمد‌بن احمد‌بن یحیی» که صاحب (نوادر الحکمه) است و سند شیخ قدس‌سره هم به کتاب او صحیح است «عن احمد» که یا احمد‌بن محمد‌بن عیسی یا احمد‌بن محمد‌بن خالد، است چون محمد‌بن احمد‌بن یحیی از هر دو روایت دارد. «عن الحجّال» یعنی عبدالله‌بن محمد الحجّال که از ثقات عدول است، عن ابی‌عبدالله علیه‌السلام «قال: کان ابوعبدالله علیه‌السلام یصلِّی رکعتین بعدالعشاء یَقرأ فیهما بمائةِ آیةٍ» حضرت بعداز عشا در دو رکعت، صد آیه می‌خواند «ولایَحتسب بهما» و آن‌ها را هم به حساب نمی‌آورد که بفرماید من نماز خواندم «و رکعتین و هو جالس» دو رکعت هم نشسته می‌خواند «یقرأ فیهما بقل هوالله احد و قل یا ایهاالکافرون» که در رکعت اولی و ثانیه سوره توحید و کافرون مستحب است. بنابراین معلوم می‌شود که دو صلاة بوده، صلاة اولی که در آن روایت، امام علیه‌السلام فرمود: دو رکعت صلاة است که پدرم نشسته می‌خواند و من ایستاده می‌خوانم، مال دو رکعتی است که موافق با عامه است، که این غیر، از رکعتین نشسته است که نافله عشا شمرده شده است. امام علیه‌السلام در صحیحه عبدالله‌بن محمد‌بن حجّال دارد که رکعتین نشسته را می‌خواند. لذا بعضی از فقهای فحول گفته‌اند که باید دو رکعت، نشسته خوانده شود و قیام در این دو رکعت مشروع نیست و آنچه «شَرَعَ نافلةً» عبارت از دو رکعت نشسته است که یک رکعت حساب شود و اما جواز آن چیزی که در روایات به عنوان افضل آمده است، دو رکعت دیگر است که موافق است با صلاتی که عند جماعه یا معظم العامه مرسوم است که اصل استحبابش محل کلام است.

*دلالت روایت حجّال بر نشسته خواندن وتیره
در ما نحن فیه روایت صحیحه عبدالله‌بن حجّال به دو تا دو رکعتی تصریح دارد که حضرت علیه‌السلام یکی را نشسته و یکی را ایستاده با صد آیه می‌خواند. معلوم می‌شود که در صحیحه فضیل‌بن یسار که می‌گوید: دو رکعت نماز است و قیام افضل است و «ماة آیة» خوانده می‌شود، رکعتین جالساً نیست که جلوس درآن شرط است و از نافله عشا شمرده می‌شود، این مطلب جای کلام نیست. چهار رکعت است، حجّال می‌گوید: «کان ابوعبدالله علیه‌السلام» یک‌دفعه نبود بلکه «کان ابوعبدالله علیه‌السلام یصلِّی رکعتین بعدالعشاء یَقرا فیهما بماةِ آیةٍ و لا یَحتسبُ بهما» این‌ها را به حساب نمی‌آورد، امام به چه لسانی بگوید که این دو رکعت، دو رکعت نافله عشا نیست؟ «و رکعتین» دو صلاة می‌آورد «و هو جالس یَقرأ فیهما ب”قل هوالله احد”و "قل یا ایهاالکافرون”» امام علیه‌السلام روشن‌تر از این، چطور بگوید؟ لذا بعض فحول {آية‌الله‌العظمی خویي، التنقيح، ج6، ص63} که فرموده‌اند: نشستن در وتیره متعین است و حتی فقیهی مثل آية‌الله‌العظمی بروجردي عليه‌الرحمه، گفته: احوط وجوبی اتیان جلوساً است که این‌ها را باید نشسته اتیان کرد. احوط وجوبی، بلکه لا یبعد بلکه اظهر این است که این دو رکعت وتیره باید جلوساً خوانده شوند و آن دو رکعت دیگر هم اگر مشروع شود، این صورت نوافل شب و روز پنجاه وسه رکعت می‌شود، چون که پنجاه و یک رکعت نوافل همگي نوافل نماز نیست، نماز شب یازده رکعت خوانده می‌شود، این‌ها نوافل فرایض نیستند بلکه مجموع نوافلی که در روایات مشروع است، در بعض روایات به پنجاه رکعت و در بعض روایات دیگر به پنجاه و یک رکعت منحصر کرده است، اگر این دو صلاة هم از نوافل شب و روز مشروع شود، پنجاه وسه تا می‌شود و روایات این تعداد را نفی می‌کند، لذا در مشروعیت این دو رکعت تأمل است ولی اگر کسی رجائاً اتیان کند، عیب ندارد. ولکن تحدید، نفی استحباب و مشروعیت این دو رکعت می‌کند.

*بیان اقوال در مورد نافله عشاء در سفر و مختار استاد
مرحله دوم عبارت از این است که در سفر، نماز عشا تقصیر شده و دو رکعت خوانده می‌شود، اما آیا دو رکعت نافله آن مثل نافله صلاة الظهر والعصر، ساقط می‌شود؟ یا اینکه نافله عشا سفر و حضر ندارد، این دو رکعت نشسته و علی کل تقدیر خوانده می‌شود؟ صاحب وسائل قدس‌سره بابی قرار داده است به اینکه نافله مغرب که ساقط نمی‌شود، نافله عشا هم ساقط نمی‌شود و مستحب است که مکلف نافله عشا را هم اتیان کند. باب ۲۹{وسايل، ج،4 ص94} «باب استحباب المداومة علی نافلة العشاء جالساً او قائماً» که ایشان هم تخییر فرموده است «والقیامُ افضلُ و عدمُ سقوطها فی السفر» در سفر ساقط نمی‌شود. اما صاحب عروه قدس‌سره فتوا می‌دهد بر این‌که ساقط می‌شود «علی الاقوی». به دليل برخي از روايات كه یکی صحیحه عبدالله‌بن سنان است {وسايل، ج،4 ص82، ح3} «و عنه عن النضر‌بن السُوَید» شیخ الطایفه قدس‌سره این روایت را از کتاب حسین‌بن سعید اهوازی نقل می‌کند و حسین‌بن سعید اهوازی هم «عن نضر‌بن السوید» نقل می‌کند نضر‌بن سوید هم از عبدالله‌بن سنان، «عن ابی‌عبدالله علیه‌السلام قال: الصلاة فی‌السفر رکعتان لیس قبلهما و لابعدهما شیءٌ الّا المغربَ ثلاثٌ» مگر این‌که صلاة مغرب که سه رکعت است، نافله آن و نافله صبح ساقط نمی‌شود که آن دلیل دارد که این اطلاق را تقیید می‌کند. می‌گوییم: نافله عشا هم ساقط می‌شود، چون عشا دو رکعت است «لیس قبله و بعده صلاةٌ» نافله‌ای قبل و بعدش نیست. صحیحه ابی‌بصیر {وسايل، ج،4 ص83، ح7} هم دلالت می‌کند بر این معنا که صلاة رجوع گردیده می‌شود «وعن علی‌بن ابراهیم، عن محمد‌بن عیسی‌بن عبید» که از یونس‌بن عبدالرحمان نقل می‌کند «عن عبدالله‌بن مسکان، عن ابی‌بصیر، عن ابی‌عبدالله علیه‌السلام قال: الصلاة فی‌السفر رکعتان لیس قبلهما ولا بعد هما شیءٌ الّا المغرب فانّ بَعدَها اربعَ رکعاتٍ لا تَدَعهُنَّ فی سفرٍٍ ولا حضرٍ)) در سفر و حضر، این چهار رکعت نافله مغرب را ترک نکن، نظیر این در نافله صلاة صبح است که ساقط نمی‌شود، مقتضای الصلاة فی‌السفر رکعتان، این است که در ما نحن فیه، نافله عشا هم ساقط می‌شود. این فتوای صاحب عروه قدس‌سره است.
لکن جماعتی با این فتوا مخالفت کرده‌اند و می‌شود گفت که وجه این مخالفت وجه صحیحی است. آن‌ها فرموده‌اند: از روایات استفاده می‌شود که بعداز عشا که دو رکعت نشسته خوانده می‌شود، نافله عشا نیست ولو این‌که این رکعتین جلوساً بعدالعشاء خوانده می‌شود و آن‌چه که در سفر ساقط می‌شود، نوافل فریضه است. اما نوافلی که در شبانه‌روز است ولکن مال فریضه نیست، ساقط نمی‌شود، صلاةاللیل چه در حضر و چه در سفر خوانده می‌شود که با نافله فجر سیزده رکعت و شارع که دو رکعت را نشسته جعل کرده است، به جهت این است که نوافل شب و روز ضِعف‌الفریضه بشوند. فریضه هفده رکعت است و نافله باید سی و چهار رکعت شود و سی و چهار رکعت به علاوه هفده رکعت، پنجاه و یک می‌شود. نوافلی که ما داشتیم، هشت رکعت قبل‌از ظهر و هشت رکعت قبل‌از عصر و چهار رکعت بعداز مغرب که در مجموع بیست رکعت شد. سیزده رکعت هم نافله شب با نافله فجر است و سیزده با بیست، جمعاً سی‌وسه رکعت می‌شود و سی‌وسه با هفده رکعت فریضه، پنجاه رکعت می‌شود. می‌بینید که نافله، ضِعف‌الفریضه نمی‌شود بلکه یک رکعت ناقص است چون آن هفده رکعت است و مجموع این، سی وسه رکعت است و باید آن یک رکعت را درست کرد، لذا شارع وتیره را تشریع فرموده است که سی و چهار رکعت درست شود، نه این‌که نوافل فریضه درست شود بلکه نوافل شب و روز درست شود و نوافل شب و روز پنجاه و یک رکعت شود. پس نوافلی که برای فرائض و غیر فرائض است مثل نماز شب، مجموعش ضِعف‌الفریضه شود. ملاک این تشریع که فرموده مجموع نمازها پنجاه و یک رکعت تمام بشود، چیست؟ شارع برای صلاةالوتری که در صلاةاللیل مشروع است که بعداز هشت رکعت نماز شب، صلاةالشفع و صلاةالوتر است که در روایات هم فضیلت صلاةالوتر وارد شده است، برای آن بدل درست کرده است که اگر کسی به صلاةالوتر موفق نشد، وتیره را که در فضیلت کوچک‌تر است، بدل او قرار داده است. این‌طور فرموده‌اند. عقل هم که براین مسأله راهی ندارد و باید روایات این مطلب را بگوید {وسايل، ج،4 ص94، ح8، باب29}.

*استدلال به روایات در مورد نافله عشاء در سفر
در صحیحه فضیل {وسايل، ج4، ص45، ح2، باب 13} که امام علیه‌السلام تشریع فرائض را بیان می‌کرد، فرمود: «و الفریضة والنافلة احدی و خمسون» فریضة و نافلة، نه نافله فرائض فقط بلکه مطلق النافله در شبانه‌روز با همه فرائض، پنجاه و یک رکعت است «منها رکعتان بعدالعتمّه» از این نوافل نه از نوافل فریضه «منها» به «احدی و خمسون» بر می‌گردد. از آن احدی و خمسون «رکعتان بعد العتمه تعد برکعه» یک رکعت حساب می‌شود، «مکان الوتر» این وتیره را مکان وتر قرار داده است، این نوافل شب است نه نافله ظهر.
اینکه در روایت {وسايل، ج4، ص248، ح1} دارد که رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم بعد از صلاة عشا نماز نمی‌خواند و می‌خوابید، بعداز این‌که عشا تمام شد «آوی الی فراشه» می‌خوابید، چون صلاةاللیل بر او واجب بود و صلاة وتر را باید اتیان کند، خودِ مُبدل را اتیان می‌کرد، آن هم شاهد بر این است که این صلاة وتیره است یعنی در ثواب کوچک است، نه اینکه در نشستن وتیره می‌شود، قدش کوتاه می‌شود، لذا وقتی این بدل آن شد، در سفر ساقط نمی‌شود بلکه نوافل فرائضی که در سفر قصر می‌شود، ساقط می‌شود و اما این دو رکعت نافله عشا نیست، لذا ساقط نمی‌شود.
قرینه دیگری بگویم، روایت محمد‌بن مسلم {وسايل، ج4، ص81، ح1، باب 21} «محمد‌بن الحسن باسناده، عن الحسین‌بن سعید، عن صفوان‌بن یحیی عن العلا» که علاء‌بن رزین است «عن محمد‌بن مسلم، عن احدهما علیه‌السلام قال: سالته عن الصلاة تطوعاً فی‌السفر»، از امام علیه‌السلام در صلاة نافله در سفر سؤال کردم. معلوم است که محمد‌بن مسلم وقتی سؤال از نافله می‌کند، نوافل فرائض را می‌گوید. می‌فرماید: «لا تصلِّ قبل‌الرکعتین» در سفر یادت باشد وقتی که روز شد، باید دو تا دو رکعتی بخوانی، چون صلاة ظهر و عصر است «لاتصلِّ» قبل‌از آن رکعتین چون دو تا دو رکعت است «و لا بعدهما شیئاً نهارا» نهارا خوانده نمی‌شود. ما سابقاً گفتیم صلاة‌الغداه را از صلاةالنهار قرار داده است، دلالت آن صحیحه تمام است و اینکه شارع در برخی موارد بعداز طلوع فجر را داخل نهار کرده است، این را هم قبول داریم و صحیح است و لکن نهار به معنای عرفی، بعداز طلوع شمس است. و در جایی که شارع نهار را موضوع حکمی قرار دهد، ظاهرش حمل به معنای عرفی است، حتی در قرآن مجید، نهار را که خداوند متعال ذکر کرده است (و جعلنا النهار معاشا، نباء/11)، یعنی بعد از طلوع شمس است هکذا «مبصرة، اسراء/12» بعد طلوع الشمس است. و عند طلوع الفجر که چیزی دیده نمی‌شود، این‌ها در روایات چنین است و حتی در کلام خداوند متعال اگر نهار ذکر شود (والنهار اذا جلیّها، شمس/3) مراد طلوع شمس است، این‌جا هم که امام علیه‌السلام می‌فرماید: «لا تصلِّ قبل‌الرکعتین و لا بعدهما شیئاً نهارا» برای صلاة ظهر و عصر است. اما شب چطور؟ نافله صلاة صبح قبل‌از فریضه صبح خوانده می‌شود، مغرب هم خوانده می‌شود و مقتضایش این است که در عشا هم خوانده شود و منعی ندارد چون به «نهارا» تقیید کرده است، به این معنا که از «نهارا» معلوم می‌شود که در شب، نافله صلاة مقصوره نیست، صلاة مقصوره در شب هست ولکن نافله ندارد. دو رکعتی که نشسته خوانده می‌شود، برای نافله شب است و ربطی به نافله صلاة العشا ندارد.
این تاییدی که گفتم، محل اشکال است. و آن این است که عموم در نهار است که در دو رکعتی که در نهار خوانده می‌شود، قبلش و بعدش نیست ولکن ركعتيني که در شب خوانده می‌شود، قبل و بعدش هست، نه اینکه در هر ركعتين باشد. مفهوم تقیید این نیست که در هر ركعتين هست بلکه در رکعتین شب، قبل و بعدش نافله دارد، صلاة صبح هم همین‌طور است که نافله دارد. این روایت تأیید بر این است که بعض اعاظم که به این روایت بر ثبوت استدلال کرده‌اند که نافله لیل ساقط نمی‌شود، نه! این‌طور نیست، مفهومش این است که لیل مثل نهار نیست، در لیل غایت تقیید این است که ثبوت نافله می‌شود، اما آیا ثبوت نافله در عشا هم هست، نافله او هم ثابت می‌شود یا ساقط می‌شود؟ اینجا دیگر دلالتی نسبت به آن معنا ندارد.

*دلیل عمده در عدم سقوط وتیره در سفر
عمده دلیل در عدم سقوط وتیره کما این‌که صاحب وسائل قدس‌سره هم در بابش ذکر کرده است، روایاتی است که دلالت می‌کند، امام علیه‌السلام فرموده است: {وسايل ج4، ص94، ح1} «مَن کان یومن بالله و الیوم الآخر فلا یَبیتَنَّ الّا بوَترٍ» یکی روایت زراره است {وسايل ج4 ص95 ح4} «و فی‌العلل مرحوم صدوق عن محمد‌بن الحسن الولید، عن الصفار(محمد‌بن حسن صفار) عن یعقوب‌بن یزید الکاتبی، عن محمد‌بن ابی عمیر، عن حماد عن حریز عن زراره، قال ابوجعفر علیه‌السلام: من کان یومن بالله والیوم الآخر فلا یَبیتَنَّ الا بوَترٍ». هکذا در حسنه حمران {وسايل ج4، ص95، ح5} «عن الصدوق، عن ابیه، عن سعد‌بن عبدالله، عن محمد‌بن عیسی‌بن عبید»، «عن محمد‌بن عیسی الاشعری»، «عن محمد‌بن اسماعیل‌بن بزیع، عن عمر‌بن اذینه، عن حمران، عن ابی‌عبدالله علیه‌السلام قال: قال رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم: لا یَبیتَنّ الرجلُ و علیه وَترٌ» بیتوته معنایش این است که به شب داخل نمی‌شود، عند دخول اللیل نمی‌خوانند، آن وتری که جزء صلاة لیل است، وقتش بعد از انتصاف اللیل است، کما اینکه در وقت نوافل خواهیم گفت که بعداز انتصاف اللیل است. آن وقت که دیگر انسان به لیل داخل شده، معنای ظاهری این است که «فلا یبیتن» یعنی شب را به آخر نرساند، الا اینکه در آن شب صلاة وتر را بخواند «لا یبیتن» به معنای دخول است، نه این‌که به معنای به آخر رساندن است «فلا یبیتن» معنایش نوم است، کسی که ایمان به خدا و رسولش دارد، بیتوته نکند «الا بصلاةالوتر» منظور کدام صلاةالوتر است؟ صلاةالوتر، صلاة وتیره است چون وقت وتر قریب به طلوع‌الفجر است. «فلا یبیتن» بیتوته نکند، به شب داخل نشود، یعنی به نوم شب داخل نشود و معنایش کما این‌که اصحاب فهمیده‌اند، این است «فلا یبیتن» یعنی نوم نکند. و دارد: «قال رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم: لا یبیتن الرجل و علیه وتر» یعنی هنوز وتر را نخوانده است، نخوابد. در روایات دیگر مثل روایت مفضَّل {وسايل ج4، ص96، ح7}، چنین است «قلت اصلِّی العشاء الآخرة، فاذا صلَّیتُ، صلَّیتُ رکعتین و انا جالس» صلاة نافله عشا را بخوانم «فقال: أَما ِانّها واحدةٌ ولو مِتَّ، مِتَّ علی وَترٍ» رکعتین نشسته یک رکعت حساب می‌شود، اما اگر مُردی، مُردن شخصی را داری که بعد از صلاة وتر مرده است یعنی آن را درک کرده است، این مکان صلاةالوتر است. مثل آن است که صلاة وتر را درک کرده‌ای، مقتضای روایات این است که این صلاة وتیره و وتر کوچک، ساقط نمی‌شود، بلکه این بدل او قرار داده شده است که چون آن را درک نکرد، اقلاً این را اتیان کند، لذا در سفر هم ساقط نمی‌شود.

پی نوشت:
 هفته نامه افق حوزه
منبع:حوزه
211008

 
گزارش خطا

مطالب مرتبط
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: