19 آبان 1400 5 ربیع الثانی 1443 - 52 : 20
کد خبر : ۶۲۰۶۲
تاریخ انتشار : ۰۸ مهر ۱۳۹۴ - ۱۸:۳۱
حضرت رسول(ص) می‌فرماید: نعمت خداوند بر بنده‌ای فراوان نمی‌شود، مگر این که نیاز مردم نیز به او بیش‌تر می‌شود، اگر کسی نیازمندی مردم را برطرف نکند، نعمت‌های الهی را در معرض زوال و نیستی قرار داده است.
عقیق:انسان از آن جهت که صاحب فکر و اندیشه است، می‌خواهد در مورد بسیاری از مطالب پرس‌وجو کرده، چرایی و چگونگی مطالب را دریابد. از جمله مسائلی که فکر انسان را به خود معطوف داشته، مسائل مربوط به «رزق و روزی» انسان و دیگر موجودات است به طوری که همواره در پی آن است تا روزی‌ِ بیشتری به دست آورد.

انسان سؤالات فراوانی را در این مورد در ذهن خود می‌یابد تا آنجا که اگر بگوییم بعضی از سؤالات به صورت روزانه در بین مردم جریان دارد، سخن به گزاف نگفته‌ایم.

سؤالاتی از این قبیل:

- عوامل مؤثر در افزایش روزی چیست؟ اسباب و علل کاهش روزی کدام است؟

- فلسفه وسعت رزق یک گروه و اندک بودن رزق گروهی دیگر چیست؟

- نقش تلاش و سعی انسان برای به دست آوردن روزی و ارتباط آن با تقدیر روزی چگونه است؟

- آیا دعا در افزایش روزی مؤثر است؟

- تا چه اندازه رزق حلال و حرام در سرنوشت انسان مؤثر است؟

کتاب «رزق و روزی از دیدگاه قرآن و حدیث» اثر علی متین، به سؤالات و دغدغه‌های افراد در خصوص کسب رزق و روزی از دیدگاه قرآن و حدیث پاسخ گفته است که در ادامه می‌خوانید:

رسیدگی به محرومان و نیازمندان، در سخنان معصومین (ع) جایگاه ویژه‌‌ای دارد به نحوی که رسیدگی به نیازمندان از عوامل بقا و پایداری رزق و روزی به شمار آمده است و در مقابل عدم رسیدگی به محرومان از اسباب زوال و فناوی مواهب الهی و نقصان آن قلمداد شده است:

رسول گرامی اسلام می‌فرماید:

نعمت خداوند بر بنده‌ای فراوان نمی‌شود، مگر این که نیاز مردم نیز به او بیش‌تر می‌شود، اگر کسی نیازمندی مردم را برطرف نکند، نعمت‌های الهی را در معرض زوال و نیستی قرار داده است.

قال علی (ع):

«یا جابِرُ! مَن کَثُرَت نِعَمُ اللهِ عَلَیهِ کَثُرَت حَوائِجُ النّاسِ اِلَیهِ فَمَن قامَ للهِ فیهَا بِمَا یجِبُ عَرَّضَهَا لِلدَّوَامِ وَ البَقاءِ وَ مَن لَم یقُم فیها بِمَا یجِبُ عَرَّضَهَا لِلزَوالِ وَ الفَناءِ»؛ ای جابر هر که نعمت‌‌های خدا (دارایی، دانایی و بزرگی و مانند آنها) بر او بسیار شود، درخواست‌های مردم به او بسیار می‌شود، پس کسی که برای خدا در آن نعمت‌ها به آنچه که واجب است قیام نماید، آنها را همیشگی و پایدار می‌سازد و آنکه برای خدا در آنها به آنچه که واجب است قیام نکند، آنها را به نابودی و نیستی می‌کشد.

در این سخنِ دُربار، عامل بقا و پایداری نعتمت رسیدگی به حوائج دیگران و عامل زوال نیز رسیدگی نکردن به نیازمندان شناخته شده است؛ حال با توجه به این سخن می‌توان گفت نیازمندی دیگران به انسان، خود از نعمت‌های الهی به شمار خواهد آمد، چرا که موجب بقای نعمت‌های الهی می‌شود. شاید از این جهت بتوان آن را از دیگر مواهب الهی برتر شمرد، از همین‌رو علی (ع) می‌فرماید:

«اَنَّ حَوائِجَ النّاسِ اِلَیْکُمْ مِنْ نِعَمِ اللّه ِ عَلَیکُمْ فَلاتَمَلُّوا النِّعَمَ فَتَتَحَوَّلَ نقماً»؛ به درستی که حاجت‌های مردم به سوی شما نعمتی است از خدا بر شما؛ پس غنیمت شمارید آنها را و ملول مشوید از آنها، پس برگردد [از شما] ناخوشی‌ها.

و استاد خوانساری می‌گوید:‌نقْم: به معنی انتقام است و به معنی کراهت و ناخوش داشتن نیز آمده و آن نیز مناسب است؛ یعنی برگردد به امری که شما ناخوش دارید آن را یا به ناخوش داشتن خدا عمل شما را.

در دیوان منسوب به آن حضرت چنین می‌خوانیم:

ما احسن الدنیا و اقبالها، اذا اطاع الله من نالها

من لم یواس الناس من فضله، عرض للادبار اقبالها

فاحذر زوال الفضل یا جابر،واعظ من دنیاک من سالها

فانّ ذالعرش جزیل العطا، یضعف بالحبّه امثالها

ترجمه: خوشا گیتی و روی آوردن آن گیتی، هرگاه آن که بدان رسد، از خدای فرمان برَند.

آن که کسان را به فزونی خویش یاری نکند، همواری گیتی را در راستای ناهمواری اندازد.

ای جابر، از نابودی برگ و نوا بترس و از دارایی‌ات به هر که خواست، دهش کن. که خداوند اورنگ، کلان بخش است و به دانه‌ای، دهش به چندین و چند کند.

نمونه بارز و مصداق آشکار زوال و بقای نعمت، بر اثر عدم رسیدگی به محرومان، همان «اصحاب الجنة» هستند، زیرا تا زمانی که این باغ در اختیار پیرمرد مؤمن بود، او به قدر نیاز از آن برمی‌گرفت و بقیه را به مستحقان و نیازمندان می‌داد و لذا نعمت بر او مستدام بود و پایدار؛ اما همین که او از دنیا رفت، فرزندانش عمل پدر را تأیید نکردند و نگذاشتند که محرومین همانند سال‌های قبل از آن باغ بهره‌مند شوند. اینجا بود که وعده الهی به کرسی نشست و به علت رسیدگی نکردن به نیازمندان، آن همه ناز و نعمت از دست‌شان رخت بربست.

ما آنان را همان‌گونه که باغ‌داران را آزمودیم، مورد آزمایش قرار دادیم، آن‌گاه که سوگند خوردند که صبح برخیزند و میوه آن [باغ] را حتماً بچینند. ولی «ان‌شاء‌الله» نگفتند. پس در حالی که آنان غنود بودند، بلایی از جانب پروردگارت بر آن [باغ] به گردش درآمد. و [باغ] آفت‌زده [و زمین بایر] شد.

پس [باغ‌داران] بامدادان یکدیگر را صدا زدند، که: «اگر میوه می‌چینید، بامدادان به سوی کشت خویش روید» پس به راه افتادند و آهسته به هم می‌گفتند: «که امروز نباید در باغ بینوایی برشما درآید.» و صبحگاهان در حالی که خود را بر منع [بینوایان] توانا می‌دیدند، رفتند. و چون [باغ] را دیدند، گفتند: «قطعاً ما راه را گم کرده‌ایم نه بلکه ما محرومیم.» خردمندترین آنها گفت: «آیا به شما نگفتم: چرا خدا را به پاکی نمی‌ستایید؟» گفتند:‌ پروردگارا، تو را به پاکی می‌ستاییم، ما واقعاً ستمگر بودیم.» پس بعضی‌شان رو به بعضی دیگر آوردند و همدیگر را به نکوهش گرفتند. گفتند: «ای وای بر ما که سرکش بوده‌ایم! امید است که پروردگار ما بهتر از آن را به ما عوض دهد، زیرا ما به پروردگارمان مشتاقیم.»

عذاب [دنیا] چنین است، و عذاب آخرت اگر می‌دانستند، قطعاً بزرگ‌تر خواهد بود.

منبع:فارس
گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: