در زمان غیبت حضرت ولی عصر (عج) طبیعتا ایشان نائب خاص ندارد که یک شخصی با اسم و رسم خاصی معرفی شود به عنوان نائب؛ نائبان عام بر اساس گفتار اهل البیت (ع) و امام زمان (عج) شرایطی باید داشته باشند که این شرایط در هر کسی باشد به عنوان نائب و جانشین حضرت در زمان غیبت محسوب میشود.
عقیق:روایتی از امام عسکری (ع) نقل شده است که ایشان فرمودهاند کسانی که فقیه باشند دین شناس باشند و عمیقا دین و جوامع دین را بشناسند و همچنین کسب باشد که هوای نفس نداشته باشد و بتواند مهار نفس خودش را نگاه دارد مخالف هوای نفس خویش باشد و برای قوم و قبیله و زن و بچه ی خودش امتیازات قائل نشود و تقوای دینی و عدالت را داشته باشد و همچنین حافظ دین باشد و شجاعت و غیرت دینی داشته باشد و نیز آگاهی زمان داشته که بتواند از دین حفاظت بکند و تسلیم خداوند متعال باشد. کسی که این شرایط را داشته باشد بر مردم است که از این فرد تقلید و تبعیت بکنند و او به عنوان جانشین ما است؛ در جایی که دسترسی به ما ندارید. سپس امام عسکری (ع) فرمودند اما این شرایط در همه افراد جمع نمیشود. در واقع بحث در رابطه با تقلید، تقلید از آن کسی است که نزدیکترین افراد به اهل البیت (ع) است. درست است که خود اهل بیت هیچ خطای علمی و عملی ندارند معصوماند و در زمان غیبت افراد دیگر غیر معصوم هستند، اما غیر معصوم درصد خطاهایشان با هم فرق میکند یک فقیه دین شناسی که عدالت این چنینی و تقوای این چنینی دارد، طبیعتا درصد خطایش از دیگران بسیار کمتر است و از این جهت حجت است. این افراد حجت قرار گرفته شده برای مردم و مردم باید از آنها تبعیت نمایند. این تبعیت همان کاری است که همهی عقلا میکنند که در مسائل فنی و تخصصی رجوع به متخصص میکنند در این جهت هم همین طور است. معصومین (ع) ما را ارجاع داده اند به فقهایی که واجد این شرایط هستند. منتها یک سوال مهمی که پیش میآید این است که آیا همهی فقها جانشین معصوم اند؟ نائب امام اند؟ در زمان غیبت همهشان نائب امام هستند؟ جواب این است که همهی فقها که این شرایط را داشته باشند در منصب فتوا جانشین معصوماند یعنی خود معصوم یکی از شئون اش یکی از کارهایش این است که فتوا بدهد احکام دین را برای مردم تبیین بکند در زمان غیبت در تبیین احکام دین همهی فقهایی که واجد شرایط هستند جانشین اند که محصولش میشود رسالههای عملیه. یکی از مناصب اهل البیت (ع) ادارهی جامعه است. یبر این اساس این طور نیست که همهی علما و فقها جانشین باشند. حتی در زمان خود معصومین (ع) هم در جایی که دو معصوم در یک زمان بودند فقط یکی از آن بزرگواران مدیریت جامعه را و به تعبیری امامت را به عهده داشت. در زمان امیرالمومنین علی (ع) و پیغمبر اکرم (ص) که هر دو معصوم بودند، پیغمبر بود که امامت و رهبری جامعه را داشت. در زمان امام حسن (ع) و امام حسین (ع) یکی از آنان امام بودند. پس بنابراین در مسئلهی حاکمیت ادارهی جامعه این جا معنا ندارد که همهی فقها حاکمیت داشته باشند که هرج و مرج است و انسجام جامعه به هم میخورد. طبیعتا این جا فقط یک نفر آن وقت این یک نفری که در ادارهی جامعه میخواهد جامعه را به دست بگیرد در عین حال که شرایط فقاهت را دارد ولی شرایط سنگین تری دارد یعنی مدیریتی آگاه به وضعیت پیجیده و معادلات پیچیدهی جهانی داشته باشد. یعنی فراتر از آن مقداری که یک فقیه در منصب فتوا و قضاوت میخواهد داشته باشد، که ما این را به عنوان ولایت فقیه میشناسیم. ولایت و سرپرستی جامعه را فقیه به عهده میگیرد و این را خود معصومین (ع) گذاشتند امام زمان (عج) در یک توقیع که یعقوب بن اسحاق این سوال را کرده بود که در زمان غیبت در حوادثی که پیش میآید و مشکلاتی که پیش میآید به چه کسی رجوع کنیم امام زمان (عج) مرقوم کردند در توقیعشان فرمودند أمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَةُ فَارْجِعُوا فیها إلی رُواةِ حَدیثِنا؛ در حوادثی که پیش میآید نه در احکام حوادث در خود اتفاقات جاری اجتماع حوادثی که چه بسا بنیان کن است یعنی میتواند جامعهی شیعه را از هم بپاشد در این طور حوادث به راوایان حدیث ما رجوع کنید. راویان نه آن کسانی که فقط روایات را نقل میکنند؛ بلکه کسانی که میفهمند و فهم دینی دارند، یعنی فقیهان و کارشناسان دینی./برگرفته از سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین مسعود عالی منبع:حج 211008